اگر عملیات وعده صادق موفق نبود چرا کابینه جنگی اسرائیل هنوز درباره نحوه پاسخ به ایران به نتیجه نرسیده؟
عطاالله مهاجرانی نوشت: بلافاصله، پس از عملیات که همه بهتزده شده بودند، گفتند: «عملیات موفق نبود و نتیجه نداشت!» اگر چنین است چرا کابینه جنگی اسراییل در سه جلسه یکشنبه و دوشنبه و سهشنبه درباره چگونگی مقابله با ایران به نتیجه نرسید و ادامه بحث برای اتخاذ قرار در پاسخ به ایران به چهارشنبه موکول شده بود؟!
«عملیات وعده صادق، عملیات به مثابه نتیجه» عنوان یادداشت سیدعطاءالله مهاجرانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: گاهی اقدامی صورت میگیرد تا به نتیجه معینی برسیم. مثلا ما به قصد سفر به مشهد از تهران سفر میکنیم. اما به هر دلیلی به مشهد یعنی به نتیجه نمیرسیم. گاهی عمل و نتیجه با هم آمیخته و توأمان است. نمازگزار، نماز را برپای میدارد یا اقامه میکند تا در قیامت به بهشت برود. اما اگر نماز را چنان که بایست و شایسته است، به جای بیاورد در همین دنیا همان نماز بهشت او است!
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد!
صراط مستقیم، در ابتدا به نظر میرسد، راهی است که ما را به مقصد میرساند، اما وقتی میگوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» راه و مقصد در هم آمیخته شدهاند. نتیجه و مقدمه با همند و بر یکدیگر موثرند. در دوران پیش از انقلاب مسعود احمدزاده، از رهبران سازمان چریکهای فدایی خلق، در تابستان سال ۱۳۴۹ مقالهای نوشت که در سال ۱۳۵۰ با عنوان: «مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک» منتشر شد. نوشته است:
«هدف این است که به انقلابیون و خلق، راه مبارزه نشان داده شود، آنها را از قدرت خویش آگاه گرداند و نشان دهد که دشمن آسیبپذیر است. نشان دهد که امکان مبارزه هست، دشمن را افشا کند.» چنانکه میدانیم جنبش سیاهکل سرکوب شد، اما تفسیر احمدزاده که مبارزه مسلحانه هم تاکتیک است و هم استراتژی، مورد قبول سازمانهای چریکی بود. از زاویهای دیگر، منیر شفیق، متفکر و نظریهپرداز فلسطینی درباره انقلاب اسلامی ایران تفسیر قابل توجهی دارد. او راهپیمایی ملت ایران در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی را به عنوان: «راهپیمایی، هم استراتژی و هم تاکتیک» تفسیر کرده است. چنانکه میدانیم امام خمینی با مبارزه مسلحانه هم به عنوان تاکتیک و هم استراتژی موافق نبود و به صراحت گفته بود، با این شیوه خودتان را به کشتن میدهید و امکان بسیج مردم را پیدا نمیکنید که نکردند.
از این مقدمه، این نکته مورد نظرم است که گاه نتیجه در همان شیوه عمل فشرده میشود. مقصد و صراط مستقیم یکی میشوند. عملیات «وعد صادق»، خود نتیجه بود. دیروز در بیت یکی از مراجع نجف اشرف آیتالله شمسالدین واعظیسبزواری، ایشان از عملیات وعد صادق تقدیر کرد، گفت فارغ از نتیجه بسیار اقدام مهمی بوده است. گفتم خود عملیات نتیجه است! به این نکته قرآنی اشاره کردم که گاه مومنان میخواهند به درجاتی برسند و گاه خود درجه میشوند. وعد صادق چنین بود. اسراییل با تکیه بر حمایت جهانی، امریکا و همپیمانان، با استفاده از شبکههای تبلیغاتی و مالی که همه را میخرند این باور را مثل تابو ترویج کرده بود که هیچ کشوری توان رویارویی با اسراییل را ندارد.
اسراییل هر کاری بخواهد میکند. دیگران باید با امضای پیمان صلح ابراهیم، رهبری و سروری اسراییل را بپذیرند که امارات و بحرین و اردن و مصر کم و بیش پذیرفتهاند!عملیات وعد صادق این تابو را شکست. آن هم با طنین به صدا در آمدن طبل توفان و چه تماشایی!
بلافاصله، پس از عملیات که همه بهتزده شده بودند، گفتند: «عملیات موفق نبود و نتیجه نداشت!» اگر چنین است چرا کابینه جنگی اسراییل در سه جلسه یکشنبه و دوشنبه و سهشنبه درباره چگونگی مقابله با ایران به نتیجه نرسید و ادامه بحث برای اتخاذ قرار در پاسخ به ایران به چهارشنبه موکول شده بود؟! از اظهارات مقامات نظامی و سیاسی اسراییلی میتوان استنباط کرد که در مخمصه خطرناکی درمانده شدهاند. به قول مناشه امیر، ایران ۸۰ برابر اسراییل است. اسراییل توان یک جنگ طولانی فرسایشی را ندارد و جنگ طولانی مخالف دکترین نظامی اسراییل است. ایران با عملیات وعد صادق توانست اسراییل را با این واقعیت و بلکه حقیقت مواجه کند که دوران اعمال اراده اسراییل در منطقه تمام شده است. تصمیم ایران، در واقع تصمیم رهبری به عنوان فرمانده کل قوا، در عملیات وعد صادق تصمیمی بود که نفسِ تصمیم نتیجه بود! یعنی ایران در موقعیتی قرار دارد که برای دفاع از منافع مشروع خود و انتقام خون فرزندان رشید ملت ایران میتواند چنین عملیات بهتآفرینی را سازماندهی کند. بدیهی است که ما از کم و کیف این عملیات اطلاع دقیق نداریم.
دیدگاه تان را بنویسید