منوچهر شاهسواری در گفتوگو با فریدون جیرانی گفت: ساختار فعلی جشنواره پیش از اینکه به رشد، همدلی و هماهنگی کمک کند، درست ضد همه این واژهها عمل میکند.
به گزارش اعتمادآنلاین، بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید و میبینید:
درست است که سینما بومی تولید میشود ولی زبان، زبان جهانی است.
*جشنواره بینالمللی به همین نیت راه افتاد و از جشنواره ملی جدا شد.
دقیقاً. سیاست یا اقتضا این بود که این دو جدا شوند و زمان معینی داشته باشند. آن زمان هم تابعی بود از شرایط فیاپ، یعنی انتخاب سلیقهای نبود.
*جشنواره فیلم تهران اول اردیبهشت بود و بعد آذر شد.
چون با جشنواره ونیز و برلین تداخل داشت.
*در اردیبهشت با کن همزمان میشد و به همین خاطر زمانش را عوض کردند.
جشنواره بینالمللی وقتی به اردیبهشت رفت به نظرم صاحب ساختار شد. ولی باید بر جشنواره فیلم فجر از موقعیت قیاس، داوری، هیات انتخاب به نظرم یک رویکرد ملی را بر آن حاکم میکردیم و همچنان باید این کار را بکنیم و دو سه جایزه بیشتر ندهیم. به نظرم جایزه مردمی جزو ذات چنین جشنوارهای است در مورد فیلمهای اکراننشده. و جایزهای که معروف است به جایزه نگاه ملی. آن را هم به نظرم ارزش نگه داشتنش هست با اقتضائاتی که از یونیک بودن سینمای ایران در این مقطع میگویم. به نظرم بقیه بخشهای جشنواره فیلم فجر زائد است. امر زائد آدمی را دچار حاشیه میکند. با هر امر زائد یا زائدهای اگر نتوانی بهموقع برخورد کنی بهمرور تبدیل به بیماری میشود.
سالهاست در جشنواره میبینیم هیات انتخاب یک فیلم را انتخاب میکند، یک عده داد و فریاد میکنند که چرا فیلم من نیست یا جایزه که میدهند اعتراض میکنند چرا به فیلم دیگری ندادهاند
به نظر میرسد جایزه گرفتن به معنای جوایز نقدی... جشنواره فیلم فجر جزو معدود جشنوارههایی است که جایزه نقدی دارد. برخی جشنوارههای جهانی هم دارند اما ما به همه کسانی که برنده هستند [جایزه میدهیم] و هزینه زیادی سر این ماجرا میشود، حتی گاهی باعث وسوسه است. دیده شدن، به دست آوردن، روی استیج رفتن. همه اینها باید با فرایندهایی [انجام شود] که ایجاد همدلی و همگرایی بکند، نه ایجاد افتراق. این بد است که مثلاً سالهاست در جشنواره میبینیم قبل و بعد جشنواره، هیات انتخاب یک فیلم را انتخاب میکند، یک عده داد و فریاد میکنند که چرا فیلم من نیست یا جایزه که میدهند اعتراض میکنند که چرا به فیلم دیگری ندادهاند. بعضی وقتها این تقابلها به موقعیتهای دردناکی میرسد. به موقعیتهای تهاجم، تحریم...
*بسیار حرف درستی میزنید. چون دیگر نمیتوانیم جشنوارهای داشته باشیم که این همه فیلم ایرانی نشان دهیم و این همه جایزه بدهیم. یعنی شما پیشنهاد میکنید جشنوارهای داشته باشیم که بینالمللی باشد، تعداد فیلمهای ایرانی اندک باشد، دو سه فیلم ایرانی داشته باشیم، بقیه فیلمها خارجی باشند و تعدادی جایزه محدود بدهیم مثل دنیا.
و دهه فجر را، چون [بر اساس] تاریخش بعید میدانم جشنواره بینالمللی شود، اگر بشود در این تاریخ برگزار کرد، واقعاً به فیاپ (FIAPF) بستگی دارد؛ چه بهتر و در حاشیهاش یک جشن بزرگ... مثلاً الان فیلمهایمان را در شهرستانها نمایش میدهیم حتی میتواند برای سینمای ایران درآمدزا باشد. یعنی یک واحد بازرگانی تبلیغات مستقر مشارکت صنف و سازمان جشنواره، میتواند یک + سفره گشودهای به لحاظ اقتصادی برای سینمای ایران ایجاد کند. جزئیات زیادی دارد فقط میخواهم بگویم ساختار فعلی جشنواره پیش از اینکه به رشد، همدلی و هماهنگی کمک کند، درست ضد همه این واژهها عمل میکند.
*مشروح این گفتوگو را اینجا ببینیم و بخوانیم.
دیدگاه تان را بنویسید