کیوان کثیریان همراه با رضا مقصودی فیلمنامهنویس، کارگردان و مدرس سینما و اشکان راد، دکترای فلسفه و منتقد سینما در جدیدترین برنامه «خط فرضی» سینمای کمدی در ایران را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، اشکان راد در بخشی از این گفتوگو به دلایل بیتوجه شدن مردم به کمدی سیاسی در سینما پرداخته و این موضوع را از ابعاد مختلفی بررسی کرده است. در ادامه بخشهایی از این توضیحات را ببینید و بخوانید:
ضعف اصلی کمدیهای امروز این است که شخصیتی نداریم/ ما از همان ابتدا شخصیت رضا مارمولک را دوست داریم و با او و داستانش همراه میشویم/ در «ناصرالدینشاه آکتور سینما» از ابتدا با عکاسباشی همراه میشویم و میدانیم در چه موقعیت خطیری قرار گرفته
اشکان راد: به نظرم ضعف اصلی کمدیهایی که امروز میبینیم این است که شخصیتی نداریم. یعنی برای اینکه داستان یک کمدی را دنبال کنید، اولین شرطش حتی اگر کمدی فارس باشد، یعنی داستان نداشته باشد، باید به آن شخصیت علاقهمند شوید که داستانش را پیگیری کنید. ما از همان ابتدا شخصیت رضامارمولک را دوست داریم و با او و داستانش همراه میشویم. مثلاً در «ناصرالدینشاه آکتور سینما» از ابتدا با عکاسباشی همراه میشویم و میدانیم در چه موقعیت خطیری قرار گرفته و آدمهای مختلفی هستند و او هم وظیفهای احساس میکند که هنر را تجلیل کند و فیلم تبدیل میشود به یک تجلیل بزرگ از سینمای ایران. در نتیجه اولین چیزی که برای ما مهم است تا یک فیلم کمدی موفق داشته باشیم شخصیتی است که با وجود اینکه طبق تعاریف کمدی شخصیتی است که دچار مشکلات اخلاقی یا شخصیتی است، ولی ما به او علاقهمند هستیم. مثلاً فیلم «سگبند» یا «انفرادی» را که میبینید احساس علاقهای به کاراکترها نمیکنید ولی همین فیلم «فسیل» که فروش خوبی داشته، شما با شخصیت خواننده احساس میکنید که او هدفی دارد و تو با هدفش همراه میشوی. هرچه هدفش خوب پرورانده نشده اما آدمی است که میخواهد در یک تاریخی به دختری که دوست دارد برسد. نکته اصلی همین است، یعنی ما شخصیت نداریم.
هرچقدر فیلمی امروزه خطوط قرمز را پشت سر بگذارد، برای مخاطب خندهدارتر است/ اما گذشتن از خطوط قرمز، امروزه به سطحیترین شکلش اتفاق میافتد
مساله بعدی که به آن میخندیم در واقع هرچه فیلمی امروزه خطوط قرمز را پشت سر بگذارد، برای مخاطب خندهدارتر است. ولی مساله این است که گذشتن از خطوط قرمز، امروزه به سطحیترین شکلش اتفاق میافتد. الان مثال «مارمولک» را زدیم. رضامارمولک واقعاً دوست دارد به شخصیت رعنا آزادیور نزدیک شود و همین که ما این را میفهمیم، یکجا دختر میآید او خوشحال بلند میشود و اصل غافلگیری هست که هم میبینیم همه اهالی هم دنبالش آمدهاند. تا وقتی که رضامارمولک تغییری پیدا میکند و خودش زن را به همسر قبلیاش برمیگرداند. ولی الان چند تا از فیلمهای کمدی را که در سینما دیدم، مثلاً فیلم «شهر هرت» هر جایی که یک فحش نگفته است که همه هم میدانند این فحش چیست، ولی مثلاً کاراکتر پژمان جمشیدی یا کاراکتر روبهرویش این را میگویند و ادامه نمیدهند یا به یک چیز دیگر تغییر میدهند و همه میخندند. یعنی فحشهایی هست که گفته نمیشود ولی مخاطب میداند. یا نگاه جنسی که به کسی صورت میگیرد ولی در یک مرحلهای متوقف میشود. این فقط در مورد مسائل جنسی نیست.
ما کمدی سیاسی خوب هم داشتهایم/ فضا آنقدر سیاستزدایی شده و مسائل مهم کماهمیت شدند که از یک فیلمی هم که میخواهد کمدی سیاسی شود، قسمتی که مسائل جنسی است بولد میشود
مثلاً ما کمدی سیاسی خوب هم داشتهایم مثل «نان، عشق و موتور 1000» که سهم شوخیهای جنسی در این فیلم تقریباً صفر است. کارگری است که به دختری از طبقه بالاتر علاقهمند میشود و یک داستان سیاسی هم در کنارش شکل میگیرد. کمدی سیاسی امروز ما «چپ راست»، همه چیزهایی که در «نان، عشق و موتور 1000» بود الان اگزجره شده. یعنی آنجا اگر دو جوان کمسن و سال هستند که شناختی ندارند و یکی طرفدار اصلاحطلب و یکی طرفدار اصولگراهاست، اینجا دو تئوریسین هستند یعنی دو نفر هستند که در تلویزیون مناظره میکنند و همه اگزجره شده. ولی چیزی که مردم را میخنداند در واقع شوخیهای جنسی شخصیت رامبد جوان و همسرش است. یعنی آن چیزهاست که باعث خنده میشود، نه مسائل سیاسی. انگار مسائل سیاسی را آنقدر در جامعه سیاستزدایی کردهایم و اجازه ندادیم، آنموقع «نان، عشق و موتور 1000» را اکثر دانشجویان دیدند یعنی فضایی بود که اکثراً تماشا میکردند ولی امروزه چه کسی فیلم «چپ راست» را دیده؟ یعنی فضا آنقدر سیاستزدایی شده و مسائل مهم آنقدر کماهمیت شدند که از یک فیلمی هم که میخواهد کمدی سیاسی شود، قسمتی که مسائل جنسی است بولد میشود و این باعث پایین آمدن سطح شوخیهاست.
مشروح این گفتوگو را اینجا ببینیم و بخوانیم.
دیدگاه تان را بنویسید