اعتمادآنلاین از روابط عربستان و رژیم صهیونیستی گزارش میدهد
ریاض- تلآویو؛ نزدیکی در روابط برای خروج از بحران
عربستان که روزگاری یکی از رهبران جبهه عربی ضداسرائیلی محسوب میشد امروز یکی از متحدان نتانیاهو برای ادامه حضورش در قدرت به شمار میرود.
اعتمادآنلاین| عربستان که روزگاری یکی از رهبران جبهه عربی ضداسرائیلی محسوب میشد امروز یکی از متحدان نتانیاهو برای ادامه حضورش در قدرت به شمار میرود.
به گزارش اعتمادآنلاین ، اگر بخواهیم به جزئیترین شکل ممکن روابط ریاض و تلآویو را تبیین کنیم باید بگوییم بعد از آنکه روزگاری ریاض در صدر جبهه عربی ضد اسرائیلی صفآرایی کرده بود، با گذشت چند دهه به عنوان طرفی که دشمن مشترکی با اسرائیل به نام ایران دارد معرفی شد، تا بعد از آن رسانهها و مراکز تحقیقات اسرائیلی از آن به عنوان متحدی پشت پرده برای پیشبرد اهداف ضدایرانی تل آویو یاد کنند. اما امروز از رهبران این کشور، بهویژه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به عنوان متحد اصلی نتانیاهو برای بقا در نخستوزیری اسرائیل نام برده میشود.
روابط اسرائیل با برخی کشورهای عربی به طور اعم و با عربستان به طور اخص به حدی است که نتانیاهو را بر آن داشته تا از آن به عنوان یکی از برگهای برنده خود استفاده کرده و با افتخار اعلام کند رژیمش، شبکهای از روابط قدرتمند با شماری از کشورهای عربی در اختیار دارد.
حال و در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی در اسرائیل، تحلیلگران اسرائیلی با هر دیدگاه و مشرب فکری در این امر اتفاق نظر دارند که عربستان نقش بزرگی را در حفظ استقرار مورد دلخواه تلآویو در منطقه ایفا میکند و شاید همین امر یکی از دلایل پشت نکردن کاخ سفید به همکاریاش با عربستان بهرغم درخواستها برای قطع همکاری حداقل نظامی با ریاض پس از ثابت شدن دست داشتن بن سلمان در قتل خاشقجی باشد.
همانگونه که در دوره رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی هم شاهد بودیم، اسرائیل تلاش میکند تا به سراغ کشورهایی برود که در صحنه جهانی دچار انزوا شده یا به مشکل، بحران یا جاهطلبی دچار شدهاند. همین عوامل در مورد روابط عربستان و اسرائیل نیز صدق میکند و این رژیم توانسته آن را به نقطه بیسابقه ای از توسعه هم برساند.
سال 1397 گزارشهای زیادی در رابطه با ملاقات مسئولان عمدتا عالیرتبه سعودی با شخصیتهای اسرائیلی منتشر شد که مهمترین آن ملاقات محمد بن سلمان ولیعهد عربستان با نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو بود. گرچه هیچ طرف رسمی این خبر را تایید نکرد، اما هیچ تحلیلگری هم به خود اجازه تکذیب آن را نداد تا بیش از هر زمان دیگری نزدیک شدن دو شخصیت بحرانزده در منطقه را با هدف همپوشانی متقابل نشان دهد.
کاتالیزور توافق قرن که گفته میشود بعد از برگزاری انتخابات سراسری اسرائیل توسط کاخ سفید به راه خواهد افتاد نیز بر نزدیکی تلآویو و ریاض و از آن مهمتر نتانیاهو به بن سلمان خواهد افزود.
حال در سایه وجود اطلاعاتی غیر قابل اغماض در رابطه با روابط دیرینه سعودی- اسرائیلی که به چند دهه گذشته باز میگردد، این پرسش مطرح میشود که چه دورنمایی برای این روابط حداقل در سال 1398 وجود دارد؟
آیا در صورت وقوع جنگ بین اسرائیل و حزبالله یا حتی محور مقاومت، ریاض که در جنگ 33 روزه آن را یک اقدام ماجراجویانه توصیف کرده بود این بار درکنار اسرائیل صفآرایی خواهد کرد؟
آیا روابط و بده بستانهای رسانهای فعالان شبکه مجازی سعودی با شخصیتهای اسرائیلی که با چراغ سبز مسئولان سعودی انجام گرفته به روابط علنیتری در پادشاهی عربستان مبدل میشود؟ سعودیها تا چه سطح جرأت پیشبرد روابط علنی خود را با اسرائیل دارند؟ برای رسیدن به این مهم چه میخواهند و در مقابل حاضر به تقدیم چه چیزی هستند؟
آنچه مشخص است آن است که تلآویو این سیگنالها را به خوبی دریافت کرده، به نحوی که نتانیاهو هم در سخنان خود از درک نگرانی عربستان نسبت به ایران سخن گفته و به نوعی از دوستان جدید اسرائیل در منطقه سخن میگوید، گویی که تا چندی دیگر باید شاهد قدم زدن اسرائیلیها در خیابانهای جده و ریاض باشیم.
اما در حقیقت باید گفت با وجود تمام اشتیاقی که رهبران سعودی برای تحقق این امر دارند و نیازی که تل آویو و بیش از آن نتانیاهو برای انجام آن احساس میکند، تحقق این امر نیازمند عبور از چالشهایی است که تصور نمیشود ریاض جرأت تجربه کردن آن را حداقل در کوتاه مدت داشته باشد.
نباید فراموش کرد اصل برقراری روابط بین عربستان و اسرائیل آن هم از نوع علنی و رسمی آن تابعی از تاثیرات سه شاخص داخلی، منطقهای و بینالمللی است، به نحوی که فشار حساب نشده بر هر یک از این سه شاخص میتواند منجر به واکنش منفی در یک یا دو عنصر دیگر شده و تبعات متضادی را به همراه آورد.
به بیانی واضحتر اگر برنامه ملک سلمان و پسرش برای نزدیکی به اسرائیل با هدف تقویت جایگاه بینالمللی عربستان باشد، اعتراضات داخلی و حتی قابلیت تقابل منطقهای در مقابله با این اقدام میتواند برای سعودیها مشکلساز شود.
در همین راستا اگر تلاشهای انجام شده روی بسط منطقهای مفهوم سازش سعودی- اسرائیلی متمرکز شود احتمال شورش داخلی را که نیازمند یک جرقه برای شعلهور شدن است افزایش میدهد.
به گفته یک کارشناس امور منطقه، امروز بن سلمان همانند بندبازی است که روی یک کابل فلزی داغ در حرکت است، کابلی که توقف روی آن موجب سقوط و دویدن بر آن هم همین احتمال را در پی دارد، در حالی که رسیدن به آن سوی کابل نیز که در واقع آغوش اسرائیل است تبعاتی غیرقابل پیشبینی دارد.
شاید همین نتیجهگیری باعث شده که عربستانیها به جای سرعت بخشیدن به ضرباهنگ نزدیک شدن علنی به اسرائیل، تلاش خود را بر دور شدن از فلسطینیان متمرکز کردهاند. این امر اگرچه در سال 1397 با انتقاد شدید از حماس در شورای امنیت آغاز شد، اما به طور حتم در سال 1398 از این رویکرد چیزهای بسیار بیشتری خواهیم شنید و سرعت سرسامآور این گرایش را به عینه خواهیم دید.
اما پرسش باقی مانده آن است که از تلآویو گاو شیرده ترامپ چگونه دیده میشود؟
دیدگاه تان را بنویسید