کد خبر: 354125
|
۱۳۹۸/۰۸/۰۱ ۱۱:۴۰:۰۰
| |

تحلیل روزنامه «العرب» درباره استراتژی آمریکا در قبال ایران:

اقدامات ایران، آمریکا را در شرایط بغرنجی قرار داد/ دولت‌های متوالی آمریکا در سامان دادن به رویکردی فراگیر و همگون در قبال ایران و منطقه موفق نبوده‌اند/ آمریکا در پی مقابله با ایران از طریق سیاست‌های مرحله‌ای است

روزنامه العرب چاپ لندن، در شماره روز سه‌شنبه 22 اکتبر خود، تحلیلی به قلم علاء بیومی در رابطه با چارچوب‌های استراتژی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد.

اقدامات ایران، آمریکا را در شرایط بغرنجی قرار داد/ دولت‌های متوالی آمریکا در سامان دادن به رویکردی فراگیر و همگون در قبال ایران و منطقه موفق نبوده‌اند/ آمریکا در پی مقابله با ایران از طریق سیاست‌های مرحله‌ای است
کد خبر: 354125
|
۱۳۹۸/۰۸/۰۱ ۱۱:۴۰:۰۰

اعتمادآنلاین| روزنامه العرب چاپ لندن، در شماره روز سه‌شنبه 22 اکتبر خود، تحلیلی به قلم علاء بیومی در رابطه با چارچوب‌های استراتژی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد.

به اعتقاد نویسنده 2 تعریف کلی در رابطه با نگاه آمریکا نسبت به ایران وجود دارد.

در تعریف اول آمریکا ایران را کشوری حامی تروریسم توصیف کرده و به دنبال فشار حداکثری علیه ایران است. این رویکرد را دولت ترامپ هم در پیش گرفته است و از این طریق در پی آن است تا با اجبار ایران را دوباره به میز مذاکره بازگرداند. در حالی که در رسانه‌ها به تعریف دوم چندان پرداخته نشده و معمولاً زیر سایه تعریف اول قرار دارد.

نویسنده در ادامه می‌نویسد: ایران ابتدا صبر استراتژیک را در پیش گرفت تا بعد از آن رویکرد افزایش حساب‌شده واکنش را در دستور کار خود قرار دهد. ایران از کاهش تعهدات خود به توافق هسته‌ای آغاز کرد و بعد از آن نیز شاهد افزایش اقدامات نظامی‌اش در منطقه بودیم ، تا آنجا که در 20 ژوئن اقدام به سرنگون ساختن هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی کرد.

به اعتقاد نویسنده رفتارهای ایران نشان می‌دهد این کشور سیاست افزایش تدریجی و حساب‌شده واکنش‌ها را در دستور کار خود قرار داد تا شرایط به سوی درگیری فراگیر سوق پیدا نکند.

در بخش دیگری از این مقاله تحلیلی تاکید شده است: اقدامات ایران، آمریکا را در شرایط بغرنجی قرار داد و نه تنها سبب اعمال تحریم‌های بیشتر علیه این کشور شد، بلکه آمریکا تلویحاً به استفاده از قدرت نظامی هم اشاره کرد.

این نوع گفتمان به ویژه بعد از سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی شدت گرفت، اما به مرور زمان ثابت شد آمریکا به چند دلیل این گزینه خود را کنار زده است.

در مقدمه این دلایل تبعات هر نوع حمله نظامی آمریکایی علیه ایران است که می‌تواند جنگ فراگیری در منطقه علیه آمریکا و متحدانش از یک سو، و ایران و گروه‌های همسو با این کشور در عراق، سوریه، لبنان و یمن از سوی دیگر، به راه اندازد.

بر اساس گزارش بخش تحقیقات کنگره آمریکا، که 23 سپتامبر گذشته در رابطه با تشنج بین آمریکا و ایران و تبعات احتمالی آن بر سیاست آمریکا منتشر شد، تاکید شده است: در صورت وقوع جنگ علیه ایران، آمریکا دست‌کم نیازمند حضور یکصد هزار نظامی در منطقه است، در حالی که اکنون آمریکا فقط 35 هزار نظامی در کل منطقه مستقر کرده است.

به اعتقاد کارشناسان این مرکز، جنگ علیه ایران بسیار دشوارتر از جنگ عراق خواهد بود، این در حالی است که اصولاً ترامپ و کنگره در رابطه با اختیارات ترامپ در انجام چنین جنگی اختلافات فراوانی دارند. علاوه بر این، مخالفت افکار عمومی آمریکا نسبت به وقوع هر نوع جنگی در منطقه را نیز باید افزود.

پس با کمرنگ شدن گزینه نظامی، چند رویکرد در قالب استراتژی کلان آمریکا برای این کشور باقی می‌ماند؛ نخستین گزینه‌ افزایش تحریم‌های اقتصادی است. بعد از آن ایجاد ائتلاف بین‌المللی دریایی برای حمایت از آب‌های خلیج‌فارس، هدف قرار دادن گروه‌های همسو با ایران در منطقه از طریق اعمال تحریم‌های اقتصادی و ضربات نظامی، پشتیبانی دفاعی از متحدان آمریکا برای مقابله با ایران، همان‌گونه که اخیراً در قالب اعزام نظامیان آمریکایی به عربستان نمود پیدا کرد.

به اعتقاد این روزنامه‌نگار عرب، آمریکا مدت‌هاست که گزینه تغییر نظام را از دستور کار خود خارج کرده زیرا آن را بسیار هزینه‌بر می‌داند. همچنین ممکن است برای آمریکا نتایج معکوسی به همراه داشته باشد و ساختاری ستیزه‌جوتر را در تهران روی کار آورد، به خصوص که ایرانی‌ها خاطرات بسیار بدی از آمریکا و دخالت این کشور در سرنگونی دولت منتخب مصدق در ذهن دارند.

تمامی این مسائل دست به دست هم می‌دهند تا هواداران راهبرد مقابله فراگیر با ایران، راهکار فشار حداکثری و طرح مساله حمایت ایران از تروریسم را در دستور کار خود بگذارند.

یکی از ضعف‌های مهم این استراتژی آن است که نمی‌خواهد بپذیرد ایران کشوری با استراتژی مرکب است؛ ترکیبی از راهبردها که منجر به تحقق منافع ملی این کشور شده و از بسیاری از متحدان آمریکا برتر است.

ایران، کشوری با ایدئولوژی، سیاست داخلی و ساختار حاکمیت خاص خود، در بعد برون‌مرزی هم در آنچه که محور مقاومت شهرت یافته عضویت دارد. همان محوری که اصولاً مخالف سلطه‌گری آمریکا و اشغالگری اسرائیل است.

دومین قصور در راهبرد فشار حداکثری این است که مسئولان اجرایی آن از انجام سیاست‌هایش شانه خالی می‌کنند؛ مثلاً آمریکا که خود باید حضور فراگیری در این زمینه داشته باشد به دنبال خارج کردن نظامیانش از سوریه است. واشینگتن آن‌قدر این کار را سریع صورت داد که نیروهای کرد سوریه را بر آن داشت تا از ارتش سوریه، یکی از متحدان ایران، درخواست کمک کنند.

همچنین ساختار حامی استراتژی فشار حداکثری با تحریم قطر باعث شد دوحه به شدت به ایران نزدیک و ایران به تنها راه عبور هواپیماها و مواد غذایی این کشور تبدیل شود.

در کنار آن، دولت ترامپ هم از به‌روزرسانی راهبرد خود به خصوص در سوریه و یمن عاجز ماند تا به ایران برای توسعه و قدرت هرچه بیشتر کمک شایانی کرده باشد.

این اشتباهاتی است که فقط مختص دولت ترامپ نبوده بلکه دولت‌های قبلی از جمله اوباما هم در آن دخیل بوده‌اند.

این نویسنده در پایان به این نتیجه می‌رسد که دولت‌های متوالی آمریکا در سامان دادن به رویکردی فراگیر و همگون در قبال ایران و منطقه موفق نبوده‌اند. یکی از دلایل این شکست این بود که متحدین اصلی‌شان در منطقه اسرائیل و دیکتاتورهای عربی هستند، به همین خاطر واشینگتن عملاً از سامان دادن به سیاست منطقه‌ای همگون، که بتواند مشکلات منطقه را حل کند، ناتوان ماند.

آمریکا در پی مقابله با ایران از طریق سیاست‌های مرحله‌ای است تا عوامل ظاهری قدرت تهران را مورد تهاجم قرار دهد، بدون اینکه به بررسی علل اصلی و عمیق این قدرت بپردازد.

شاید به همین سبب تحریم‌های اقتصادی که تقریباً بسیاری از نظام‌های جهان را به سمت تغییر و فروپاشی سوق داد، برای ایران کارساز نبود و حتی باعث شد زمان به نفع ایران رقم بخورد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها