کد خبر: 402271
|
۱۳۹۹/۰۲/۱۰ ۱۴:۰۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» از آینده آسیایی که چینی نیست، گزارش می‌دهد:

آیا جهان پس از کرونا با «الگوی چینی» سامان می‌گیرد؟

بسیاری از کشورها از همه‌گیری کرونا برای افزایش قدرت خود استفاده کرده‌اند. اعمال قدرت هرچه بیشتر شی جین‌پینگ در هنگ‌کنگ تنها یک نمونه است. با وجود این، مهم‌ترین واقعیت واکنش چین به شیوع پاندمی ویروس کرونا چیست؟ آیا مخفی‌کاری 6هفته‌ای چین که سبب‌ساز شیوع سریع این ویروس در جهان شد؟ یا افزایش قابل توجه ظرفیت قدرت سیاسی، لجستیک و صنعتی این کشور که به محدود شدن سرانه مرگ‌ومیر ناشی از کرونا در چین، نسبت به آمریکا و اروپای غربی، انجامید؟

آیا جهان پس از کرونا با «الگوی چینی» سامان می‌گیرد؟
کد خبر: 402271
|
۱۳۹۹/۰۲/۱۰ ۱۴:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| شهاب غدیری- تمام دنیا توجه خود را معطوف به شیوع بیماری کووید-19 کرده است. چین شاید تصادفاً این زمان را انتخاب کرده تا کنترلش را بر دریای جنوبی چین افزایش دهد، دموکرات‌های برجسته هنگ‌کنگ را دستگیر و با نقض قوانین اساسی این کشور آزادی بیان و دموکراسی آن را تضعیف کند.

رهبران جهان از بحران کرونا برای انجام اقدامات خطرناکی استفاده می‌کنند. بسیاری از کشورها از این همه‌گیری برای افزایش قدرت خود استفاده کرده‌اند. اعمال قدرت هرچه بیشتر شی جین‌پینگ در هنگ‌کنگ تنها یک نمونه است. کشورهایی نظیر مجارستان، کامبوج، صربستان، ترکیه، هند، السالوادور اوگاندا، توگو و آذربایجان شاهد اصلاحات تضعیف‌کننده حقوق شهروندی در قانون اساسی خود بوده‌اند که مشخص نیست پس از کرونا نیز ماندگار خواهد بود یا خیر.

با وجود این، مهم‌ترین واقعیت واکنش چین به شیوع پاندمی ویروس کرونا چیست؟ آیا مخفی‌کاری 6هفته‌ای چین که سبب‌ساز شیوع سریع این ویروس در جهان شد؟ یا افزایش قابل توجه ظرفیت قدرت سیاسی، لجستیک و صنعتی این کشور که به محدود شدن سرانه مرگ‌ومیر ناشی از کرونا در چین، نسبت به آمریکا و اروپای غربی، انجامید؟

چین و کرونا

در پشت این پرسش، نزاعی برای کسب قدرت در مقیاس جهانی پنهان است. از زمانی که دونالد ترامپ در رقابت‌های انتخاباتی سال 2016 چین را دشمن شماره یک آمریکا معرفی کرد، 2 ابرقدرت جهان ظاهراً وارد رقابتی با حاصل جمع صفر شدند تا خود را به عنوان ابرقدرت جهان اثبات کنند. رئیس‌جمهور آمریکا با این اطمینان که چین از رهگذر تجارت‌های غیرمنصفانه مشاغل و سود آمریکا را می‌دزدد، جنگ تجاری گسترده‌ای به راه انداخت که ضرباتی به اقتصاد هر 2 کشور وارد کرد.

پس از شیوع ویروس کرونا، ترامپ برای اینکه مردم آمریکا احساس کنند قربانیان بی‌گناه شکست چین هستند یا برای اینکه شیوع کرونا را توطئه شوم چین برشمرد، با تاکید زیادی این بیماری را «ویروس ووهان» یا «ویروس چینی» نامید. اما این ادبیات زمانی به حاشیه رانده شد که شمار مرگ‌ومیر در آمریکا افزایش یافت و انتقادات زیادی به سوءمدیریت بحران در این کشور وارد شد، خصوصاً هنگامی که چین در حال بازگشایی کسب‌وکار خود بود و تجهیزات و کمک‌های پزشکی قابل ملاحظه‌ای را به کشورهای نیازمند ارسال می‌کرد.

چین، آمریکا، کرونا

به گزارش فارین پالیسی، همه‌گیری کووید-19 اتفاق دیگری را نیز رقم زد: تبدیل شدن رقابت برای کسب قدرت اول اقتصادی جهان به رقابتی بین 2 مدل کشورداری، به طور خاص در زمان وقوع بحران. به راستی کدام سیستم سیاسی برای سازگاری با بحران‌های جهانی، چه در حوزه سلامت چه محیط‌زیست، بهتر عمل می‌کند؟ ایالات متحده از جنگ جهانی دوم تاکنون رهبر بلامنازع جهان لیبرال بوده است. نظم لیبرال نه فقط به دلیل پشتیبانی ارتش ایالات متحده و سلطه اقتصادی، بلکه به دلیل تقویت منافع شرکایش (از جمله چین) حاکم بوده است. آیا این دوره رو به اتمام است؟ آیا مسیر حرکت جهان همچنان لیبرال‌دموکراسی خواهد بود یا بازار آزاد مبتنی بر اقتدارگرایی؟

کیشور محبوبانی، دیپلمات سنگاپوری و نویسنده کتاب «آیا چین برنده شد؟» که همچنین مطالب بسیاری درباره «ارزش‌های آسیایی» برای مخاطبان غربی خود نوشته، در اثر اخیرش پاسخ مثبتی به این پرسش می‌دهد. محبوبانی با اشاره به 193 عضو سازمان ملل می‌پرسد: «کدام کشور هم‌جهت 191 کشور دیگر حرکت می‌کند؟» اگرچه او هشدار می‌دهد چین انعطاف‌پذیری ایالات متحده را دست‌کم گرفته، اما تاکید می‌کند: «بسیاری از رهبران و ناظران خوش‌فکر کشورهای استراتژیک دنیا آماده جهانی می‌شوند که چین رهبر آن خواهد بود.»

البته محبوبانی نخستین نویسنده‌ای نیست که چنین ادعایی را مطرح کرده است. کراهام آلیسون، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد، در کتاب «مصمم به جنگ» چین را قدرت بلامنازع در حال ظهور قلمداد می‌کند. محبوبانی با ترسیم نمودار صعود چین و زوال ایالات متحده و با لحنی مشابه ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان و ازمخالفان لیبرالیسم، می‌نویسد: «بزرگ‌ترین واقعیت 30 سال اخیر این است که بسیاری از جوامع دنیا نظام‌های لیبرال‌دموکراتیک غربی را آزموده و متوجه شده‌اند که با آنها سازگاری ندارد.»

با این حال، باید بین این 2 گزاره که «چین برنده شده» و «مدل چینی برنده شده» تفاوت قائل شویم. به بیان محبوبانی، قلب مدل چینی شامل عقلانیت، تصمیم‌سازی بلندمدت، تعهد به حکومتداری خوب، پراگماتیسم و نشان دادن کفایت و واقع‌گرایی در مواجهه با جهان پر هرج و مرج است، اما این مدل همچنین شامل تسلط کامل حزب در تمام امور و تبعیت کامل حزب از شی جین‌پینگ نیز می‌شود.

کره جنوبی و کرونا

از اینجا دوباره وارد مساله ویروس کرونا می‌شویم. فاصله‌ای که بین 8 دسامبر و 23 ژانویه ایجاد شد- یعنی بازه زمانی بین تشخیص اولین مورد ابتلا به کرونا در ووهان و قرنطینه این کشور- نه یک شکست تکنیکی بلکه معلول سلطه فرهنگ اقتدارگرایی است. لحظه سرنوشت‌ساز اول ژانویه بود، زمانی که هشت پزشک بیمارستان ووهان، طبق الزامات سیستم درمانی این کشور، به دلیل تلاش برای اطلاع‌رسانی به مسئولان حوزه درمان از سوی مسئولان محلی حزب کمونیست از کارشان تعلیق شدند. ژنوم ویروس در 11 ژانویه تعیین توالی شد. 14 ژانویه، رئیس کمیسیون درمان ملی چین گزارشی نگران‌کننده درباره ویروس به دست داد. با وجود این، هیچ اقدام جدی‌ای انجام نشد. پنج میلیون نفر هنگام سال نو جدید چینی‌ها توانستند شهر ووهان را ترک کنند و این اتفاق منجر به شیوع سریع ویروس در جهان شد.

افزون بر این، مقامات چینی همزمان با تاکید بر پایین بودن آمار مرگ‌ومیر در کشور، این ادعای مضحک را مطرح کردند که ارتش ایالات متحده مسئول شیوع این بیماری در جهان است.

هنگامی که مقامات چین در حال مخفی‌کاری بودند، مقامات تایوان، کره‌جنوبی، هنگ‌کنگ و سنگاپور نظارت بر مرزها و قرنطینه بیماران را آغاز کردند و سپس بلافاصله به تولید سریع‌ تجهیزات محافظتی و کیت تشخیص روی آوردند. سیستم 2 کشور نخست بر دموکراسی‌های پویایی استوار شده که صاحب انتخابات آزاد، سیستم قضایی مستقل و موسسات آزادند. این کشورها نشان دادند اگر دولت و شهروندان به جای ترس متقابل، احترام به یکدیگر را انتخاب کنند، انجام چه کارهایی ممکن می‌شود. در هنگ‌کنگ چهار نفر، در تایوان 6 نفر، در سنگاپور 12 نفر و در کره‌جنوبی 240 نفر به ویروس کرونا مبتلا شدند.

مدل موفقی که از شیوع هولناک این بیماری برآمد، نه مدل اقتدارگرایانه چینی بلکه دموکراسی‌هایی بود که در «ارزش‌های آسیایی» چین یعنی دیسیپلین جمعی، احترام به مقامات رسمی و ایمان به دولت اشتراک داشتند. از طرف دیگر، موفقیت نسبی آلمان و موفقیت تحسین‌برانگیز استرالیا و نیوزیلند در کاهش آمار مرگ‌ومیر گواه آن است که لیبرال‌دموکراسی‌ها می‌توانند در صورت تبعیت رهبران‌شان از علم، احترام به مسئولان حوزه سلامت و شفاف‌سازی برای عموم شهروندان، آنها را برای اجرای سیاست‌های سخت‌گیرانه و دردناک توجیه کنند.

شهروندان کره‌جنوبی و تایوان، برخلاف لیبرال‌های غربی، مداخله در حوزه خصوصی را می‌پذیرند؛ به عنوان مثال فرانسوی‌ها از سیستم کره‌جنوبی برای نظارت دیجیتالی استقبال چندانی نکردند. طبق این سیستم تمام افرادی که به کرونا مبتلا می‌شدند مجبور به نصب اپلیکیشنی روی گوشی‌ خود بودند تا مقامات عبور و مرور آنها را نظارت کنند. دموکراسی‌های آسیایی به ما نشان دادند که شهروندان می‌توانند بخشی از آزادی‌هایشان را بدون از دست دادن حقوق اساسی سیاسی خود قربانی کنند.

اپلیکیشن کره‌ای مبتلایان به کرونا

پس باید تایید کرد که چین در حال حاضر «برنده» شده است و به زودی برتری خود را در حوزه اقتصاد و دیوانسالاری نشان خواهد داد. اما این کشور به معنای ارائه «مدل موفق» پیروز نشده است. آلمان می‌تواند به همسایگان اروپایی خود درس‌هایی بدهد. استرالیا می‌تواند نکاتی را به ایالات متحده، نزدیک‌ترین همزاد فرهنگی‌اش، بیاموزد. کره‌جنوبی و تایوان می‌توانند درباره به کار بستن «ارزش‌های آسیایی» درس‌هایی به چین بیاموزند. اتفاق خوبی خواهد بود اگر این فاجعه جهانی بتواند به کشورها بیاموزد که از شکست‌های خود درس بگیرند؛ حتی ایالات متحده، حتی چین.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها