درد اصلی مردم ناکارآمدی است نه حقوق بالا
کجای شفافیت یعنی مردم را عصبانی کردن؟! دوبرابر مبلغی که اعلام کردهای بگیر اما باری از دوش مردم بردار، اخمی را به شادی تبدیل کن، معیشتی را از فروپاشی نجات بده و گرهای را باز کن.
اعتمادآنلاین| یک استاد جامعه شناسی سیاسی، ضمن نابخردانه دانستن رفتارهایی که همچنان بوی پوپولیست گرایی بدهد میگوید:«کجای شفافیت یعنی مردم را عصبانی کردن؟! دوبرابر مبلغی که اعلام کرده ای بگیر اما باری از دوش مردم بردار، اخمی را به شادی تبدیل کن، معیشتی را از فروپاشی نجات بده و گره ای را باز کن.»
دکتر احمد بخشایش اردستانی که سابقه ی نمایندگی مجلس نهم در کارنامه ی فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی او دیده می شود ادامه می دهد:«در روزگاری که ارزش پول ملی به شدت سقوط کرده است، در دورانی که مردم هرچه میدوند به گرد مخارج سرسام آور زندگی نمی رسند، در زمانهای که هزار و یک مشکل مردم را احاطه کرده وقتی نمایندهای میآید از دریافتی 31 میلیونی سخن می گوید باید به درایت او شک کرد! این رفتار هیچ سنخیتی با شفافیت و شفاف سازی ندارد جز این که مردم را دچار خشم و ناراحتی کند و در میانه ی ناامیدیهای بسیار، تازه به این مسئله بیاندیشد که ما فقط فکر می کردیم دولتیها نجومیبگیر هستند اما نمایندگان مجلس نیز دستِ کمی ندارند اما وقتی در کُنهِ ماجرا وارد شویم تازه می بینیم این مبالغ در برابر مسئولیتها و درخواست هایی که از نمایندگان می شود، ارزن در برابر کوه است.»
مصاحبه با مجلس نشینان یازدهم سخت شده است!
سوژه، بررسی ابعاد سیاسی ـ اجتماعیِ دریافت 31 میلیونی است، طرف دعوا نمایندگان مجلس یازدهم! اصلِ موضوع اگرچه توسط برخی کتمان می شود اما قابل کتمان نیست زیرا«جلال» نماینده مردم«رفسنجان و انار» با «خبرگزاری ایسنا» مصاحبه کرده و «رسماً» اعلام می دارد که «231میلیون تومان» به حساب هر نماینده واریز شده است؛ «200میلیون تومان» ودیعه ی مسکن،«20 میلیون تومان» هزینه های جاری دفتر نمایندگان و «11 میلیون تومان» حقوق ماهیانه!
طبیعتاً باید برای گفت و گو و« بررسی ابعاد سیاسی ـ اجتماعیِ دریافتی 31 میلیونی» به سراغ خودِ نمایندگان رفت اما داستان، دقیقاً از همین ناحیه آغاز می شود: یکی جلسه دارد، آن دیگری سوال مکتوب می خواهد، دیگری رد تماس می دهد، در این میانه برخی اصل موضوع را کتمان میکنند: « که آقا چه کشکی؟ چه ماستی؟! ما نه ودیعه ی مسکن گرفتهایم نه مخارج دفتر و نه حتی حقوق!!!» برخی ناراحت و عصبانی که: «مملکت صدتا مشکل بزرگ دارد؛ بدو بدو گیر داده اید به حقوق نماینده؟!» و خیلی ها که شعارِ«مجلس انقلابی» سر میدادهاند و «شفافیت» و نظائر این، آن چنان عصبانی می شوند که ترجیح می دهیم خودمان خداحافظی کنیم!
از خیر مجلس یازدهمی ها می گذریم و تازه می بینیم مجلس دهمی ها نیز قصد ندارند وارد مجادله شوند گویی، کیسه ای که به تن«محمدجواد ظریف» کشیده اند! باعث آن شده که به اصطلاح:«ماست ها را کیسه کنند!» که مجلسی که با«وزیر امور خارجه» این چنین کرد لابد ما را «چنین و چنان» خواهد کرد و...
حق می دهیم! راست می گویند؟! اصلاً مگر سری که درد نمی کند را دستمال می بندند؟ آدم عاقل چرا باید با مجلسی دهان به دهان شود که با «آذری جهرمی» آن کرد و با «محمدجواد ظریف» این و تازه به قول یکی از روزنامه ها:«خدا به داد وزیر نفت ـ بیژن نامدار زنگنه ـ
برسد!» یا به قول یکی از نمایندگان مجلس یازدهم:«شما آذری جهرمی و محمدجواد ظریف را دیدی، آن هشت تای دیگر هم که به مجلس آمدند دست خالی برنگشتند!»
نه قصد مصاحبه دارم نه ایراد گیری، درد دل دوستانه می کنیم!
دکتر احمدبخشایش اردستانی، استاد تمام دانشگاه و مدرس جامعهشناسی سیاسی بعد شنیدن مبحثی که می خواهیم با او مصاحبه بگیریم به آفتاب یزد می گوید:« نه قصد مصاحبه دارم نه انتقاد به مجلس نشینان یازدهم! از شما می پرسم؛ اشاعه ی اینچنین بحثهایی در جامعه ی ملتهب و عصبانی اساساً درست و در شان مجلس است؟» بخشایش اردستانی نماینده اسبق مجلس ادامه می دهد:
« اگر می خواهید به دنبال اصل موضوع باشید به چند مسئله دقت کنید؛ نخست این که آیا یک نماینده به اندازه ی یک بخشدار از امکانات و سرویس دهی برخوردار است یا نه؟ کاری به برخی ها که خدم و حشمی برای خود به هم زده اند ندارم اما بیشتر کسانی که از شهرستان ها راهی مجلس می شوند پای شان هیچ کجا بند نیست؛ نه دفتر دارند نه کارمند و نه پشتوانه ای!»
این استاد دانشگاه ادامه می دهد:« از یک سو تایید کنید که نماینده شدن سخت شده است، از موانع تایید صلاحیت رد شدن و بر جریانات پیدا و پنهان سیاسی جامعه فائق آمدن و مخارج کمرشکن تبلیغات نمایندگی یک طرف، انتظاراتی که از فردای نمایندگی به وجود می آید هم طرف دیگر. به راستی یک نماینده چه باید بکند با آن خیل عظیم مراجعه کننده و چشم های منتظری که تا چیزی به او ندهی راضی نمیشود!؟» بخشایش اردستانی ادامه می دهد:«شاید نمایندگان تهران در مجلس چنین مشکلاتی نداشته باشند اما هرچه حوزه ی انتخابیه کوچکتر می شود مراجعات فراوان تر و درخواست ها متنوعتر، یکی جهیزه ی دخترش را می خواهد آن دیگری آزادی عزیز در بندش و دیگری خرج تحصیل فرزندانش، یک نماینده یکی که می تواند نامه بدهد، نامه هایی که خودش هم می داند هیچ فایده ای ندارد و یکی هم این که تلاش کند مشکلاتی را در حد وسع حل کند، حالا این نماینده این حل مشکلات را از کدام ناحیه انجام بدهد؟ در میانه ی این همه مراجعه و درد های ریز و درشت جامعه و موکلان، امور خودش را چگونه سر و سامان بدهد؟!»
مردم درست می گویند
احمد بخشایش اردستانی در ادامه ی گفت و گوی خود با آفتاب یزد می گوید:«نظام های سیاسی دنیا یا ریاستی است ـ مثل آمریکا ـ یا پارلمانی است ـ مثل انگلستان ـ و یا بینابینی است ـ مثل فرانسه ـ در آن جاها تکلیف مسائل مالی و خرج های انتخاباتی مشخص است، اصلا طرف خرج می کند و ابایی هم برای گرفتن امتیاز ندارد اما در سرزمین ما داستان متفاوت است یعنی هم می گیرند هم کاری نمیکنند و از اینجا به بعد است که داد مردم به آسمان بلند می شود.»
این نماینده ی اسبق مجلس با اشاره به استخدام مربی گرانقیمت خارجی برای تیم ملی فوتبال می افزاید:« مگر نه این است که میلیاردها تومان میدهیم مربی کاردان خارجی برای تیم ملی این مملکت می آوریم؟ که چه بشود، خوشحالی مردم، انبساط خاطر جامعه! خب مردم میگویند مربی آوردند تیم مان برد خوشحالیم! هرچه هم هزینه شده دستمریزاد! اما وقتی بحث بر سر حقوق ها و دریافتی های اینچنینی می شود ـ که هنوز هم نمی دانیم چرا باید جوری اعلام شود که عصبانیت برای مردم به ارمغان بیاورد!؟ ـ و کاری انجام نمی شود، گرهی باز نمی شود، مانعی برداشته نمی شود آن وقت است که پای «چرتکه و دودوتا چهارتا» می آید وسط و این اول ماجراهای بعدی است.»
رسانه به دنبال حساب مال این و آن نیست اما...
این استاد دانشگاه می گوید:« کاری به مجلس یازدهم و دهم ندارم، در مجلس نهم سرجمع ـ حقوق و مخارج و باقی داستان ـ بین ده تا 12 میلیون می دادند، هزینه ها این اندازه بالا و سرسام آور نبود، ارزش پول ملی تا این حد سقوط نکرده بود، جامعه هنوز در میانه ی وسط گام بر می داشت اما امروزه اوضاع فرق کرده، مردم هرچه می دوند به اصطلاح نمی توانند شاهی مخارج زندگی را میزان کنند پس طبیعی است وقتی یکی با سادگی و بی درایتی به اسم شفافیت، اعلام هزینه درآمد می کند، جامعه را عصبانی کند!»
و ادامه می دهد:« اگر راست می گویند و درد شفافیت دارند؛ همه ی مسائل را به همین واضحی و شفافی بیان کنند؛ می کنند؟ قطعاً نه!»
120 نماینده چرا رد صلاحیت شدند؟ همه سیاسی!
بخشایشی اردستانی در ادامه به موضوع مهمی دیگری اشاره کرده میگوید: «وقتی 120 نماینده ی مجلس از فیلتر شورای نگهبان رد نمیشوند یعنی همه سیاسی بودند؟! هرگز نه! این ها از همین فیلترها عبور کردند و وارد شدند اما در ادامه نتوانستند از خودشان مراقبت کنند. نتوانستند بین خواست ها و مسائلی اینچنینی تعادل برقرار کنند پس کشیده می شوند به هسته های قدرت و ثروت و این می شود که میبینیم، دادگاه های فساد اقتصادی و اختلاس و رشوه و غیره! اینها لازمهاش شفاف سازی به روشی که می بینیم نیست لازمه اش شفافسازی واقعی و سازمانی است.»
این نماینده ی اسبق مجلس با رد این مسئله که نماینده مجلس چون نماینده ی مجلس است پس باید چشم بر همه ی مسائل ببندند میگوید: « این روزها وقتی هزینه ها به صورتی سرسام آور بالارفته طبیعتاً شامل حال نمایندگان مجلس نیز می شود. بخدا یک نماینده تافتهی جدابافته ی جامعه نیست. برخی مقامات در مراکز استان ها تنها باید مقامات بالادست خود را راضی نگاه دارند اما این نماینده است که مستقیم و چشم در چشم مردم، باید آن ها راضی نگاه دارد اما یکی نیست بپرسد چگونه؟ از کدام محل؟ چسبیدن به هسته های قدرت و ثروت یا از همین محل ها!؟»
درد مردم 11 میلیون و 31 میلیون نیست؛ ناکارآمدی است!
دکتر احمد بخشایش اردستانی ضمن تایید میزان دریافتی میگوید: «من مخالف این حجم دریافتی نیستم. اصلا یک نماینده کل چهارسال همه ی درآمدش را پس انداز کند مگر چقدر می شود؟ درد اینجا است که مردم با دریافتی مشکل ندارند با دردهای خودشان و ناتوانیهای خودشان نمی توانند کنار بیایند، معنای ناکارآمدی ها و سوءمدیریتها را نمی فهمند، این که چرا مشکلات عوض تمام شدن روز به روز بیشتر می شود برای شان معما است و نظائر این.»
بخشایش اردستانی به کنایه می گوید:« مشکل این جا است که این مبالغ و بیشتر این مبالغ را می گیرند و کاری نمی کنند! این مبالغی که میگیرند برای برخی نصف هزینه هایی است که صرف نماینده شدن، شده است و من فکر می کنم این ها است که مردم را عصبانی می کند نه حقوق 11 میلیونی و دریافتی 31 میلیونی! درد مردم ناکارآمدی و شعار زدگی است!»
منبع: آفتاب یزد
دیدگاه تان را بنویسید