فریدون مجلسی:

ترامپ خواهد باخت و بایدن رئیس‌جمهور آمریکا می‌شود

فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بین‌الملل، گفت: شانس ترامپ را بسیار کمتر از شانس وی در دور قبل انتخابات آمریکا می‌بینم. با توجه به اینکه ترامپ در دور گذشته نیز با یک برد اتفاقی  و کمبود رای برنده شد این بار با تاکید بیشتری  احساس می‌کنم که نخواهد توانست پیروز انتخابات شود. اما به نظر نمی‌رسد که تاثیر چندانی بر روابط بین‌المللی و دو جانبه ایران و آمریکا بگذارد.

ترامپ خواهد باخت و بایدن رئیس‌جمهور آمریکا می‌شود
کد خبر: 423648
|
۱۳۹۹/۰۵/۱۲ ۲۱:۱۰:۰۰

اعتمادآنلاین| نظام بین‌الملل متاثر از کنشگری بازیگران مختلف دستخوش برخی تغییر و تحولات است. چنانکه چندی پیش محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در گفت‌و‌گوی زنده اینستاگرامی خود با مخاطبان بین‌المللی به این موضع اشاره کرد که «نظم نوین آینده جهانی دیگر غرب‌گرایانه نخواهد بود». از این جهت است که تاثیر قدرت‌هایی همچون چین و روسیه بیش از پیش به چشم می‌آید. قرارداد 25‌ساله با چین و 20‌ساله با روسیه نشان از این دارد که ایران درصدد است در نظم نوین بین‌المللی با ارتباط موثر با چین و روسیه بتواند بیش از پیش منافع اقتصادی و تجاری خود را در ارتباط دوجانبه با این کشورها لحاظ کند. این در حالی است که آمریکایی‌ها نهایت تلاش خود را بکار می‌برند که درصدد تخریب توافقات اخیر ایران برآیند.

از طرف دیگر تا دو ماه دیگر تحریم تسلیحاتی ایران به پایان می‌رسد اما آمریکایی‌ها با طرح تمدید تحریم تسلیحاتی ایران درصددند که این مساله را به تعویق انداخته و در حقیقت به مقابله با ایران بپردازند. طرحی که در نشست اخیر شورای امنیت با مخالفت اعضا روبه‌رو شد. به‌نظر می‌آید که دوران اعمال فشارهای ترامپ کم کم به سر می‌رسد، چراکه به احتمال فراوان او دیگر رئیس جمهور آمریکا و مستقر در کاخ سفید نخواهد بود. برای بررسی تحریم تسلیحاتی ایران و حواشی، توافق ایران با چین و روسیه و انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و تاثیرات بین‌المللی آن فریدون مجلسی تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت‌و‌گویی کرده که می‌خوانید.


شرایط فعلی توافق برجام، رویکرد طرف‌های این توافق و اینکه آمریکا برخلاف قطعنامه 2231 بحث تمدید تحریم‌ تسلیحاتی ایران را دنبال می‌کند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


من معتقدم می‌توان گفت چرا ترامپ برخلاف اصل امضا شده رفتار می‌کند. برای اینکه رئیس جمهور سابق آمریکا آقای اوباما این توافق را امضا کرده بوده و ترامپ مقداری راه و روش شخصی خود را به نام آمریکا اعمال می‌کند، اما اصولا باید دید که برجام برای چه گفت‌و‌گو و مذاکره شد. آنچه مشخص است ایران در شرایط بسیار سخت اقتصادی و تحریم بین‌المللی بود. شش قطعنامه صادر شده بود و قطعنامه‌های بعدی ایران را به سمت اقدام نظامی بین‌المللی می‌برد. با درک این موضوع ایران مذاکرات را شروع کرد تا اثبات کند قصد ساختن سلاح هسته‌ای ندارد. در نهایت نیز با تمام این مسائل برجام که یک توافق موثر بین‌المللی بوده و هست منعقد گردید و طرف‌های این توافق از کشورهای اروپایی و آسیایی گرفته تا آمریکا بدان پایبند بودند.

این رویه تا روی کار آمدن آقای ترامپ ادامه داشت و کشورها به تعهدات خود در قالب برجام عمل می‌کردند. اما روی کار آمدن ترامپ در آمریکا شرایط را تغییر داد و با خروج آمریکا از این توافق نه تنها برجام تحت‌الشعاع قرار گرفت بلکه با بازگشت تحریم‌ها و تهدید سایر کشور‌ها از سوی آمریکا برای عدم ارتباط با ایران باعث شد که تعاملات کشورمان با بسیاری از کشورها در حوزه اقتصادی و تجاری به مشکل بخورد.

در مورد تحریم تسلیحاتی ایران و موعد پایان یافتن آن نیز قدرت و توانمندی دفاعی ایران موجب شد که آمریکا به منطق جدید ترامپی روی بیاورد. به عبارت دیگر آنها فکر می‌کنند توانمندی دفاعی ایران برای کشورهای مختلف از جمله متحدینشان نگران‌کننده است. در حالی که قدرت دفاعی ایران صرفا برای بازدارندگی و دفاع از کشور است. این بهانه باعث شده که آمریکایی‌ها به‌دنبال تمدید تحریم تسلیحاتی ایران باشند. البته این موضوع برای ایران اهمیت دارد که بتواند مثل سایر کشورها به خرید و فروش تسلیحات بپردازد. با این حال آمریکایی‌ها درصددند که تحریم‌های ایران را ادامه دهند و کشورهای دیگر نیز به رعایت، از ترس آمریکا و به خطر نیفتادن منافع خود این تحریم‌ها را پذیرفته‌اند. به‌نظر می‌رسد که اگر تحریم تسلیحاتی نیز برداشته شود چندان تفاوتی نخواهد داشت چون بازهم برای خرید و فروش نیاز به تبادل اقتصادی داریم، اما همانطور که همه می‌دانیم اکنون کشورمان ارتباط کافی با بانک‌های تاثیرگذار ندارد. هرچند در روز پایان یافتن این تحریم شورای امنیت هم تن به خواسته آمریکا نخواهد داد. کما اینکه در آخرین جلسه شورای امنیت هم که از راه دور برگزار شد این مسائل مطرح شد اما مورد تایید قرار نگرفت.


چنــدی پیش وزیر امــــور خارجه کشورمان در گفت‌و‌گویی مجازی با مخاطبان بین‌المللی مطرح کرد کــه نظم نوین جهانی دیگر غــربی نخواهد بود؛ با توجه حضور قدرت‌های مختلف در نقاط مختلف دنیا این گفته را چگونه تحلیل می‌کنید؟


این خیلی طبیعی است که آمریکا دیگر تنها قدرت جهان نخواهد بود. اما با این حال حدود 5‌درصد از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهد، امکانات زیادی دارد و همیشه به‌عنوان یکی از قوی‌ترین کشورهای دنیا مطرح خواهد بود. اما بدیهی است که کشورهای بزرگ‌تری مثل چین، روسیه و هند نیز وارد عرصه قدرت خواهند شد. یعنی جهان دیگر به‌صورت تک قطبی که بعد از سقوط شوروی آمریکایی‌ها بدان عادت کردند و خود را مبصر آن می‌دانستند اداره نخواهد شد. هزینه ادامه استیلای جهانی موجب شده که اکنون آمریکا از لحاظ هزینه‌هایی که برای حفظ سلطه نظامی خود می‌کند از لحاظ توسعه عمرانی و داخلی خود از بسیاری از کشورها به‌خصوص کشورهای نوپای آسیایی عقب بماند. چرا که آنها هزینه‌های بسیاری را صرف عمران و آبادانی خود می‌کنند.

از طرفی در میان کشورهای عربی کشوری مثل امارات متحده عربی با وجود کوچک بودنش هم اکنون به یک قدرت تبدیل شده است. کشورهای عربی همچون امارات تا مدتی تحت استیلای آمریکا قرار می‌گیرند، اما وقتی ملت بزرگی از لحاظ علمی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی، اقتصادی و صنعتی تبدیل به یک قدرت شد آن زمان استقلال بیشتری هم خواهد داشت.

از این جهت ما در آینده در منطقه خاورمیانه یک قدرت بزرگ عربی خواهیم داشت. کشورهایی مثل ایران نیز اگر نتوانند با ترکیه و عراق و برخی کشورهای دیگر نوعی اتحاد محترمانه برقرار کنند شاید تنها بمانند. از طرف دیگر آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین قدرت جهانی در بین این قدرت‌ها ناچار است که بیشتر حالت تدافعی به خود بگیرد و سعی کند از این موقعیت‌های مناسبی که دارد برای توسعه صنعتی و اقتصادی خود بیشتر استفاده نماید. اگر نه وقتی بنیه اقتصادی آمریکا ضعیف شد خود به خود بنیه نظامی‌اش نیز رو به ضعف و تحلیل خواهد رفت. البته آنها به اندازه کافی کارشناسانی دارند که بخواهند اشکالات آمریکا را شناسایی کنند. ثروت این کشور نیز در حدی است که به‌عنوان تنها کشور قدرتمند جهان باقی نخواهد ماند ولی تا زمان طولانی به‌عنوان قدرتمند‌ترین کشور جهان در میان قدرتمندان باقی خواهد بود.


بسیـــاری مطرح می‌کنند با توجه به اینکه چین در آیــنده به‌عنوان قدرت تاثیرگذار جهانی مطرح خواهد شد ارتباط با این کــشور می‌تواند سرشار از سود و منفعت برای کشورمان باشد؛ با این تحلیل قرارداد 25ساله ایران و چین را چگونه می‌بینید؟


البته من معنی اینکه برخی بحث نگاه به شرق را مطرح می‌کنند را نمی‌فهمم. زمانی نگاه به شرق معنی داشت که جنبه ایدئولوژیک را در بر می‌گرفت. دنیا به دنیای کمونیستی و توسعه‌طلب و سرمایه‌داری تقسیم شده بود و کشورها برای حفاظت از خود ممکن بود ناچار شوند به نوعی از چتر حمایتی کشور رقیب استفاده کنند. اما اکنون این مساله وجود ندارد. برخی اوقات نباید فریب افکار آرزو اندیشانه را خورد. بزرگترین مشتری چین در منطقه کشورهای عربی هستند که برخی روابط چندان دوستانه‌ای با ایران ندارند. کنار پاکستان با جمعیت بیش از 2 برابری ایران مشتری اصلی چین است.

سرمایه‌گذاری عظیم چین در بندر گوادر مطرح است. توجه به این مسائل است که باعث می‌شود چین بخواهد به خاطر خوشایند ایران دوستان مهمتر و بزرگتر را رها کند. کما اینکه از سال گذشته چینی‌ها به جز سیستم‌های پیچیده تهاتری که در برابر مطالبات ایران خریدهایی صورت می گیرد و بازار هم بازار کشور فروشنده است؛ روابط بانکی آنچنانی با کشورمان نداشته‌اند. باید به این مساله هم توجه کرد که این به مصلحت کشورمان خواهد بود که تحت حمایت یک کشور قوی و بزرگ جهانی قرار بگیرد؟ این مساله 25 سال نیز قرارداد نیست بلکه تفاهم نامه غالبی است که ایران در 25 سال گذشته نیز با چین بیش از همه کشورهای دنیا ارتباطات تجاری داشته است، البته 25 سال زمانی طولانی است که چه در چین و چه در ایران می‌تواند هزاران اتفاق رخ دهد که امروز قابل پیش‌بینی نیست.


قرارداد20‌ساله با روسیه را چگونه می‌بینید؟


قرارداد با روسیه نسبت به چین کم اثر‌تر است، چراکه روسیه در آینده دور‌تری به یک قدرت بزرگ صنعتی تبدیل خواهد شد. اکنون به علت سوءسیاست‌هایی که پس از فروپاشی شوروی در آنجا رخ داد روسیه نتوانست به آن توسعه اقتصادی که توانش را داشت، دست پیدا کند. مقصودم این است که اگر ایران بخواهد با روسیه معامله کند باید در نظر داشته باشد که چه باید بدهد و چه باید بستاند. با فروش کیوی و پرتقال نمی‌شود تبادل اقتصادی قابل توجهی انجام داد. دریای خزر طرفیت عظیمی دارد که قابلیت جذب میلیاردها دلار و روبل را در خود می‌بیند. پس نباید این تجارت را در حد محدودی قرار داد.

روسیه هم هنوز در شرایطی نیست که بتواند نیازهای صنعتی ایران را برآورده کند. ایران کشوری خواهان توسعه صنعتی است و احتیاج به توسعه زیربناهای خود را دارد. از این رو نه روس‌ها تلاش کردند که خود را با قابلیت کشوری صنعتی در ایران نشان دهند و نه ایرانی‌ها شناختی از توانمندی روسیه دارند. زمان لازم است تا روس‌ها به ارتباطات سود بخش دوجانبه با ایران برسند. البته روسیه کشوری است که اولین کارخانه ذوب آهن ایران را ساخت و از این رو می‌توان انتظار داشت که این امکانات را در زمینه‌های دیگر نیز نشان دهد و ضمنا بتواند با روبل و ریال معاملاتی را انجام دهد. تا زمانی که دو کشور به این حد نرسند مبادلات محدود خواهد بود.


برخی معتقدند که بسیاری از مسائل در حوزه نظام بین‌الملل و به‌خصوص برجام منتظر انتخابات آمریکاست و اگر جو بایدن به ریاست جمهوری برسد شرایط تغییرخواهد کرد و همه چیز به روال سابق باز خواهد گشت؛ این مساله را از منظر بین‌المللی چگونه تحلیل می‌کنید؟


در آمریکا زمینه برای تفاهم و تعامل آماده خواهد بود. با تغییری که در سیاست ایران پس از برجام حاصل شد و برخی جریانات داخلی با وجود ثمرات برجام این توافق را برنتابیدند فکر نمی‌کنم حتی با روی کار آمدن بایدن اتفاق خاصی در برجام و روابط ایران و آمریکا بیفتد. چون با نگا‌ه‌هایی که در ایران مسلط است تفاوتی میان بایدن و ترامپ وجود ندارد. البته در خصوص انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نظرهای مختلفی مطرح می‌شود. در دور گذشته خود من پیش بینی می‌کردم که خانم کلینتون رئیس جمهور شود. کما اینکه در کل انتخابات 3‌میلیون رای بیشتر از ترامپ آورد. این نشان می‌دهد که ترامپ با یک برد ناشی از تقسیم بندی الکترال پیروز شد. دلیل کمبود این برد نیز این بود که خانم کلینتون نتوانست آراء جناح چپ حزب دموکرات یعنی طرفداران برنی سندرز را جلب کند و آنها با قهر از انتخابات زمینه را برای پیروزی ترامپ مهیا کردند.

اما این بار آقای سندرز کاملا از بایدن حمایت کرده و ضمنا مقداری هم بستگی دارد که آقای بایدن چه کسی را به معاونت خودش برگزیند. صحبت از یک معاون زن خواهد بود که در هر حال من شانس بایدن را در این دوره بیشتر از شانس خانم کلینتون در دور قبل می‌بینم. شانس ترامپ را هم بسیار کمتر از شانس وی در دور قبل انتخابات آمریکا می‌بینم. با توجه به اینکه ترامپ در دور گذشته نیز با یک برد اتفاقی و کمبود رای برنده شد این بار با تاکید بیشتری احساس می‌کنم که نخواهد توانست پیروز انتخابات شود. البته روی کار آمدن بایدن می‌تواند در فضای بین‌المللی ثاثیر مثبتی بگذارد اما به‌نظر نمی‌رسد که تاثیر چندانی بر روابط بین‌المللی و دو جانبه ایران و آمریکا بگذارد.


اخیرا مطرح شده که ترامپ برای احیای خود درصدد ارائه واکسن کرونا به جامعه آمریکا است تا از آن به‌عنوان یک برد تبلیغاتی و انتخاباتی استفاده کند؛ اساسا چنین امری می‌تواند نگاه‌ها را به ترامپ تغییر دهد؟


من معتقدم ترامپ با واکسن نمی‌تواند برای خود بردی بدست بیاورد، چراکه واکسن متعلق به جامعه علمی آمریکاست و اساسا از تعلقات جمهوریخواهان مبرا هستند. اتفاقا اگر این واکسن کشف شده و ارائه شود در آن روز حزب دموکرات نیز جشن خواهد گرفت و این مساله را بیشتر به حساب خود می‌گذارد تا ترامپ که فردی عامی است و از اول برای مبارزه هیچگونه آمادگی نشان نداده و اهمیتی به آن نداد. مردم آمریکا ترامپ را می‌شناسند و عملکردهایش را دیده‌اند پس اینگونه مسائل به هیچ‌وجه تاثیری نخواهد داشت. برای ترامپ هیچ‌اقدام پیش‌بینی نشده‌ای به جز جنگ وجود ندارد.

ترامپ در حالت استیصال قرار دارد، چرا که کوشید انتخابات را به تاخیر بیندازد و نوع انتخابات الکترونیک را تغییر دهد تا دموکرات‌ها کمتر حاضر شوند در شعبه‌ها حضور پیدا کنند. تنها خطری که از چنین انسانی بر می‌آید و رژیم صهیونیستی و برخی دولت‌های عربی مشوق آن هستند این است که جنگ بزرگی را علیه ایران آغاز کند تا شاید با این فکر که رئیس‌جمهور در شرایط جنگی می‌تواند آرای ملت را در راستای بر انگیختن احساسات ملی پشت سر خود داشته باشد به اخذ آرای مردمی در انتخابات پیش رو امیدوار باشد.

منبع: آرمان ملی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها