«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
لبنان | انقلاب کبیر لبنان به فرماندهی امانوئل مکرون رقم میخورد؟
در سالهای بعد از طائف، توافق بر سر نخستوزیر در لبنان دشوار بوده، اما دشوارتر از آن توافق طیفهای مختلف سیاسی در این کشور بر سر نام اعضای تیمی است که نخستوزیر را در دوره نخستوزیریاش همراهی خواهند کرد.
اعتمادآنلاین| سیدعماد حسینی- «سه ماه سرنوشتسازی را پیش رو خواهیم داشت؛ حزبالله یکی از المانهای تشکیلدهنده ساختار سیاسی لبنان است و من نمیتوانم آن را نادیده بگیرم، و از همه مهمتر کمکهای مالی فقط در زمان انجام اصلاحات قابلیت پرداخت پیدا میکنند.»
این چند جمله را شاید بتوان نمادی برای تاریخی خواندن روز اول سپتامبر 2020 از سوی میشل عون به هنگام استقبال از امانوئل مکرون قلمداد کرد؛ جملاتی که نه یک لبنانی بلکه رئیسجمهور فرانسه، مردی که ظرف چند هفته اخیر 2 بار به بیروت سفر کرده است، بر زبان راند.
امروز همگان از تحولی بزرگ در ساختار سیاسی لبنان سخن میگویند، حال آنکه همواره گفته میشود با وجود دشواریهای تشکیل دولت در این کشور، آنجا «تکلیف» از «تالیف» دشوارتر است.
به بیانی روشنتر، در سالهای بعد از طائف، توافق بر سر نخستوزیر در لبنان دشوار بوده، اما دشوارتر از آن توافق طیفهای مختلف سیاسی در این کشور بر سر نام اعضای تیمی است که نخستوزیر را در دوره نخستوزیریاش همراهی خواهند کرد.
اما این بار ظاهراً شرایط کمی متفاوت است، انفجاری که بیروت را زیر و رو کرد ساکن کاخ الیزه را به نوعی حاکم کاخ بعبدا کرد و گویی او از این ویرانی به دنبال ساخت پازل جدیدی برای صحنه سیاسی لبنان است، پازلی که جذب حداکثری را دستکم برای جلوگیری از افزایش بحرانهای جدید در دستور کار خود قرار داده است.
به گفته کارشناسان، وقتی امانوئل مکرون به عنوان یکی از قطبهای اصلی اتحادیه اروپا اعلام میکند حزبالله بخشی از پازل تشکیلدهنده ساختار سیاسی لبنان است، هنگامی که میگوید با نخستوزیر جدید لبنان آشنا نبوده اما امیدوار است او از کارایی کافی برای تصدی این پست بهرهمند باشد، زمانی که از لزوم تشکیل سریع کابینه سخن میگوید و جمله بعدیاش را به بازسازی برق و مبارزه با فساد مرتبط میکند، مشخص است که پاریس برنامههای بلندمدتی برای لبنانیها تدارک دیده و این بار عزم خود را برای یکهتازی در صحنه سیاسی لبنان جزم کرده و احتمالاً به دنبال تسری آن به بخشهای دیگری از منطقه خاورمیانه است.
برنامهای که با بازسازی خرابیها، تقویت زیرساختها و مبارزه با فساد در ساختار سیاسی آغاز میشود، اما آرامآرام راه خود را تا رأس هرم قدرت لبنان ادامه میدهد و به تدریج حتی قانون اسیاسی این کشور را نیز دستخوش اصلاح یا همان تغییرات بنیادین خواهد کرد.
گرچه مکرون از دیپلماسی کلامی معروف فرانسویها در بیروت کمال استفاده را کرده و هیچ طرفی را در کوتاهمدت از خود نرنجانده، اما اعلام پیششرط ارسال کمک برای بازسازی بیروت، و مشروط شدن آزادسازی کمکهای جمعآوریشده به انجام اصلاحات آن هم در سطح سیاسی کشور، رگههایی از طرح پنهان پاریس برای ساختن شکل جدیدی از لبنان را آشکار کرد.
پاریس چنان باقدرت در صدد اجرای طرح خویش است که تمامی نخستوزیران سابق لبنان را وا داشت تا برای انتخاب مصطفی الادیب به صف شوند.
به عبارتی دیگر، در دوره انتخاب حسان دیاب (نخستوزیر مستعفی لبنان)، سعد حریری و نخستوزیران اقماری او تاکید میکردند حاضر نیستند با مشارکت در رایزنیها امتیازی مجانی به جریان 8 مارس بدهند، اما در مورد ادیب و ظاهراً با کاتالیزوری به نام فشار کاخ الیزه تمامی نخستوزیران گرد آمدند تا نخستوزیر جدید را انتخاب کنند و اکثریت 8 مارس نیز این لقمه را فوراً بلعیده و با اعلام حمایت خویش از او، عملاً گل به خودی سعد حریری و اطرافیانش را سریعاً جشن گرفتند.
تا به امروز یک لبنان بود و یک دستهبندی بتونی طایفهای غیرقابل تغییر که باعث شده بود هر صفبندی مشابهی در سرتاسر جهان عرب به لبنانیسم شهرت پیدا کند.
به هر روی، به مرور زمان روشن خواهد شد که طرح فرانسوی تا چه حد قابلیت ذوب کردن این مرزها را دارد و آیا از توان مشابه انفجار بیروت برای منهدم کردن موانع ایجادشده بین جریانهای سیاسی مختلف لبنان برخوردار است یا خیر؛ هرچند مکرون نشان داد عزم خود را برای تحقق انقلاب کبیر لبنان در متد سیاستهای دلخواه پاریس و شاید غرب و... جزم کرده است.
در پایان باید گفت برخلاف رخدادهای سابق، بازتاب رسانهای سخنان مکرون در بیروت این تلقی را در میان تمامی جریانهای سیاسی لبنان به وجود آورد که برنده این سفر خود آنها هستند و بقیه در درجههای پایینتری از کسب توجه رئیسجمهور فرانسه قرار دارند.
شاید چند روزی طول بکشد تا شخصیتها و طیفهای سیاسی لبنان از نشئگی این ستایش بیرون بیایند، اما به هر حال بعد از آن به عمق تغییراتی که سبب میشود آنان خود را در حاشیه و حتی خارج از این صحنه ببینند پی خواهند برد؛ امری که میتواند به خودی خود برای شخصیتهای سنتیِ همواره حاضر در این صحنه به مثابه اعلام جنگ باشد.
دیدگاه تان را بنویسید