حسین نورانینژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت نوشت:
بر سیاق گفتوگوی خاتمیوار
سخنگوی حزب اتحاد ملت نوشت: خاتمی اهل برانگیختن، نزاع، زبان کنایه و تهدید و فشار از بالا و پایین نیست. او سعی میکند به حاکمان بفهماند آن چیزی که به نفع ملت است در درازمدت به نفع نظام و حکومت هم هست و آنچه را شرط بقای حکومت میداند به مصلحت و مطابق خواست ملت هم میداند.
اعتمادآنلاین| حسین نورانینژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت در یادداشتی با اشاره به کنشگریهای اخیر سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات نوشت: فیلم سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید بازخورد مثبتی در جامعه مخاطب این پیام داشت. خاتمی در این سخنرانی ویدیویی، منسجم، سرحال، قبراق، صاحب حرفی در امتداد گفتمان همیشگی خود و در عین حال نوگرا به سبب تاکید ویژه و متفاوت بر عدالت به خصوص عدالت آموزشی نشان داد.
فیلم دیگری که اردیبهشت ماه امسال از خاتمی منتشر شد نیز بر همین سیاق بود. در آنجا هم خاتمی سخنانی گفت که در فضای مسدود و کم دستاورد و پرگلایه فعلی نسبتا مورد استقبال قرار گرفت. خاتمی در این دو سخنرانی یک ویژگی مشترک داشته است. او بیش از آنکه در قامت رهبر یک جریان سیاسی سخن بگوید در مقام یک مصلح ملی ظاهر شد. تعیین این موقعیت در کلام خاتمی شاید از این رو باشد که نوعی انسداد سیاسی دریافت میشود. او چند ماه پیش از این و در انتخابات اسفند 98 و مجلس یازدهم تقریبا سکوت کرد و از هیچ لیستی حمایت نکرد. این به معنای بیتفاوتی خاتمی به انتخابات نبود، چه هر کسی میداند که اساس کنش سیاسی اصلاحطلبانه او بر اساس تعامل و توافق و گفتوگو با مردم و قدرت و حاکمیت است که نمود و بروزش در انتخابات است و شخصا اهل فشار از بالا و پایین نیست.
او در این دو کنش اصلی و مهم خود نیز بر سیاق گفتوگوی خاتمیوار حرکت کرده است. انتقاداتش را گفته، پیشنهاداتش را ارایه کرده، انذارهایی که لازم دانسته را منتقل کرده اما نه تهدیدی دارد، نه در پی تحریک هیجان موافقان و مخالفانش است و نه از شعاع گفتمانی خود به چپ یا راست عدول کرده است. در واقع، خاتمی خاتمی مانده است اما بر وجه عمومی، ملی و مصلحانهاش افزوده و از وجه مدیریت و رهبری کنشهای جزییتر جریان سیاسی منسوب به خود کاسته است. به عنوان مثال آنجایی که در سخنان اردیبهشت خود گفت « هیچ نگاهی به قدرت ندارم و نخواهم داشت و یک ذره دلم برای قدرت تنگ نشده و فقط و فقط خدایم شاهد است برای این مملکت، برای نظام و مردم آنچه به نظرم خیر میآید، مطرح میکنم» جایی ایستاد که او را مصلح ناصح میتوان نامید تا کنشگری سیاسی. او در آستانه دهه هشتم حیات خود که بیش از نیمی از آن را دولتمرد جمهوری اسلامی بوده در مقام دلسوزی باتجربه که طرفدارانی در جامعه و آبرویی در تاریخ دارد و حرفهایش چه به روی خود بیاورند و چه نیاورند در میان بزرگان حاکمیت شنیده میشود، نصایحی را به جامعه، حکومت و همین طور طرفدارانش در میان اصلاحطلبان ارایه کرد. برای فهم بهتر آنچه خاتمی در پی آن است، میتوان پرهیزهای او را با دقت بیشتری دید.
یکی از آن پرهیزها، همانی است که در بالا آمد. خاتمی اهل برانگیختن، نزاع، زبان کنایه و تهدید و فشار از بالا و پایین نیست. او سعی میکند به حاکمان بفهماند آن چیزی که به نفع ملت است در درازمدت به نفع نظام و حکومت هم هست و آنچه را شرط بقای حکومت میداند به مصلحت و مطابق خواست ملت هم میداند. پرهیز دیگر خاتمی، ایجاد حساسیت بالا برای مخالفانش است. این مساله را به جز ادبیات ملایم خاتمی که ممکن است ناشی از لحن و عادت او برداشت شود در نحوه مدیریت رسانهای دفترش هم به عنوان مثال میتوان دید. خاتمی میتواند و امکانش را دارد که توییتر فعالی داشته باشد، کانال تلگرامی شخصی و پربازدیدی را راه بیندازد، تیتری که از سخنانش انتخاب میشود را هیجانیتر کند، تعاملات و دیدارهای سیاسیاش را عمق وگسترش بیشتری دهد اما اهلش نیست. به زبان دقیقتر اینکه انتخابش نیست. او میخواهد قانع کند و از ایجاد حس حقنه در مخاطبانش به خصوص در میان حاکمان پرهیز دارد. او جایی که ایستاده را آگاهانه و بر اساس شخصیت و مقدورات خودش و کشور و حامیان و مخالفانی که دارد انتخاب کرده است. دیدارهای خصوصی او معمولا پر از غافلگیری از شنیدن نکات ریزبینانه و
روشنفکرانه و دید باز اوست. خوش صحبت و خوش محضر است. میتواند این ویژگیها را در فضای بزرگتر و وسیعتری هم منتشر کند اما خودش نمیخواهد. او اگر فکر نکند که برای گام دوم و سوم و بعدی و بعدیاش، محاسبه کرده و راه برای خودش و جریانی که رهبریاش را به عهده دارد روشن نباشد، ترجیح میدهد سکوت کند. او در اصلاحطلبیاش محافظهکار است. با سیاست خیابانی همراهی ندارد. اهل راه انداختن جنبش اجتماعی اعتراضی نیست. برداشت و شناختی که از جامعه و حکومت دارد، او را به اینجا رسانده که این راهش نیست. مخالفتی با راه دیگران نمیکند اما برای خود راه دیگری را انتخاب کرده است. اگر کنشگری سیاسی را کمبازده ببیند، مصلحانه و مرشدانه نصیحت میکند. از یادگیری ابایی ندارد. بیاعوجاج و گسست گفتمانی، آماده شنیدن و پذیرش محتوایی تازه به گفتمانش است. مثالش همین سخنان اخیر او و نحوه ورودش به بحث عدالت آموزشی است. پیشتر دیده بودیم که چگونه با ریزبینی موشکافانه به جای مردمسالاری دینی که سالها از آن سخن میگفت به دموکراسی سازگار با دین رسید. اما کسی را تاکنون شگفتزده از یک چرخش بزرگ نکرده است. قابل پیشبینی است اما از خلاقیتهایی که او را از
جایی که ایستاده دور نکند، استقبال میکند. به همین حد حضور رسانهای بسندگی دارد. بیشتر میخواهد جان کلامش شنیده شود تا جانی را از کلامش به هیجان درآورد. به تغییرات دفعتی باور ندارد. اگر روزی بتواند هم سراغش نمیرود. آهستگی و پیوستگی انتخاب اوست. هویتش برایش بسیار مهم است. غروری نسبی دارد که نمیگذارد حد تعاملش از هویتش عبور کند. به قالب جمهوری اسلامی پایبند است اما بازخوانی آن را بر مبنای نقطه عزیمتش در انقلاب سال 57 بارها و بارها تاکید کرده است. دیندار است و مواضع و همکاریهای نزدیکش را بر اساس این شاخص نیز تنظیم میکند. او ملاحظات و پرهیزهای زیادی دارد. برای همین در شرایط کاهش شعاع کنشگری و رهبری سیاسی، جلوه پیر فرزانه و مصلحانهاش بروز بیشتری یافته است.
شاید اگر زمانی میسر شود، باز بر وجه کنشگرانه سیاسی و رهبری یک جریان سیاسی بیفزاید. شاید دوباره لیست دهد، مانند 92 و 96 رییسجمهور بسازد، چه بسا خودش گزینه این کار شود، با هر اتفاقی در جهان کنشگری سیاسی که مستلزم ستیز و تنش زیاد نباشد و از آن بیم خشونت برای جامعه نرود، همراهی دارد. اما اگر تمام این راهها بسته شد، نشان داده که قامت مصلحی در ارتفاعی رفیعتر از سیاست روزمره را انتخاب خواهد کرد. او نه اهل پذیرش دعوت به کنارهگیری و سکوت است چنانکه برخی اصلاحطلبان پیشتر به او توصیه کرده بودند و نه سیاست جنبشی و اعتراضی خیابانی، چنانکه پیشتر تجربه شده است. خاتمی، خاتمی است. او یا جریان سیاسی اصلاحات را به مدل خاص خود رهبری و هدایت خواهد کرد و یا مصلحانه حکومت و همراهانش را نصیحت میکند. مجموعه همین ویژگیها هم تاکنون توانسته، او را در تاریخ سیاسی ایران ماندگار کند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید