کد خبر: 435543
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۶ ۱۹:۰۴:۳۳
| |

آنچه «سردار قلم» باید بیاموزد

حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، 16 سال پس از آنکه درس سیاست به آیت‌الله‌العظمی سیستانی آموخته بود، این بار در نقش معلم تعلیمات دینی دوره ابتدایی ظاهر شده و به مرجع و فقیه بزرگ شیعه، تعالیم قرآنی را آموزش داده است.

آنچه «سردار قلم» باید بیاموزد
کد خبر: 435543
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۶ ۱۹:۰۴:۳۳

اعتمادآنلاین| حسین شریعتمداری مدیرمسؤول روزنامه کیهان؛ 16 سال پس از آنکه درس سیاست به آیت‌الله‌العظمی سیستانی آموخته بود، این بار در نقش معلم تعلیمات دینی دوره ابتدایی ظاهر شده و به مرجع و فقیه بزرگ شیعه، تعالیم قرآنی را آموزش داده است. وی در یادداشت امروز کیهان، با ذکر آیاتی از قرآن کریم از زعیم نجف انتقاد کرده که چرا در ملاقات اخیرش با خانم پلاسچارت؛ نماینده سازمان ملل در امور عراق از وی خواسته تا انتخابات پارلمانی عراق تحت نظارت نمایندگانی از سازمان ملل متحد انجام شود. وی سپس به مرجع بزرگ شیعیان تذکر داده که سازمان ملل به دلیل آن‌که در خدمت قدرت‌های زورگوست، به‌نوعی در گروه طواغیت قرار دارد و بنابراین پذیرش داوری‌اش از سوی مؤمنان طبق نص صریح قرآن (آیه 60 نساء) ممنوع است.

وی در 18 مرداد 1383 نیز پس از سفر درمانی آیت‌الله سیستانی به انگلیس، طی سرمقاله‌ای با عنوان «چرا انگلیس؟» نزدیکان این مرجع تقلید را عناصر فریب‌خورده و ساده‌اندیش نامید و سفر درمانی آیت‌الله را «توطئه‌ حساب‌شده و طرح چندمنظوره امریکایی - انگلیسی» دانست که شخص آیت‌الله یقیناً از آن بی‌خبر بوده است. بنا به توصیه این عقل کل تحلیل‌گران سیاسی ایران، آقای سیستانی باید هرچه زودتر از انگلیس خارج شود و کسانی که ایشان را برای مداوا به انگلیس برده‌اند باید بازخواست شوند. این سرمقاله در صفحه 20 ترجمه کتاب حامد الخفاف (سخنگوی آیت‌الله سیستانی در لبنان) این‌گونه مورد اشاره قرار گرفت: «یک روزنامه‏‌نگار ایرانی … در روزهای حضور ما در لندن در یکی از روزنامه‏‌های ایرانی مقاله‏‌ای نوشت و در آن همه چیز جز حقیقت دیده می‏‌شد».

خوشبختانه آیت‌الله سیستانی به مدد مطالعات مفید و گسترده‌ا‌ش در حوزه تاریخ - به‌ویژه تاریخ روابط بین‌الملل و نیز کشورهای پیشرفته‌ای چون ژاپن و آلمان - خوب می‌داند که رهیافت آرمان‌گرایانه در تعامل با دنیا جز انزوای کشور و ضربه‌خوردن به منافع ملی و درنتیجه فشار به مردم نتیجه‌ای ندارد.


در صحنه‌ی بازی سیاست خارجی دو رهیافت کلان وجود دارد که هرکدام قواعدی دارند و بازیگران نیز طبق یکی از آن دو تصمیم می‌گیرند و بازی می‌کنند: آرمان‌گرایی (Idealism) و واقع‌گرایی (Realism). در رهیافت واقع‌گرایانه، کشورها براساس منافع ملی، امکانات داخلی و واقعیات نظام بین‌الملل رفتار می‌کنند و در رهیافت آرمان‌گرایانه صرفا براساس ایدئولوژی نظام حاکم بر کشور. دو مصداق ملموس برای این دو رهیافت در دوره معاصر، کره‌ جنوبی (واقع‌گرا) ‌و کره‌ شمالی (آرمان‌گرا) هستند.


زعیم حوزه نجف هوشمندانه این نکته را دریافته که سیاست به‌معنای جریان واقعی آن (و نه به‌معنای یوتوپیایی و محصور در بعضی نظریات سیاسی)، عرصه‌ آرزومندی‌ها نیست. سیاست به این معنا حتی انتخاب بین خوب و بد هم نیست. با توجه به امکاناتی که داریم آن‌چه در اغلب موارد پیش روی ماست انتخاب بین بد و بدتر است. مردم مصیب‌زده‌ عراق که این روزها به لطف دخالت بیگانگان شرایط سختی را می‌گذرانند، یک‌بار در سال 2003 تجربه انتخاب بین بد و بدتر را داشته‌اند؛ امریکا برایشان بد بود و صدام بدتر.


تدبیر در سیاست‌ورزی به‌ویژه سیاست خارجی ایجاب می‌کند که جایگاه و قابلیت‌های خود را بسنجیم و متناسب با آن و نیز واقعیت‌های نظام بین‌الملل تصمیمی بگیریم که به نفع مردم و منافع ملی باشد؛ و اگر هم نفعی ندارد؛ دست کم آسیب نزند یا آسیب کمتری داشته باشد.


خوب یا بد؛ نهادهایی مانند سازمان ملل، شورای امنیت، شورای حقوق بشر و گروه ویژه اقدام مالی؛ واقعیات صحنه بین‌الملل هستند؛ واقعیت (هرچند تلخ) دیگر هم این است که بعضی کشورها ضعیفند و بعضی قوی. بازیگر هوشمند و هنرمند در این بازی، وزن خود را می‌سنجد و با کارت‌هایی که دارد (امکانات و ظرفیت‌هایش) بهترین بازی را می‌کند. ترک بازی یا مخالفت با قواعد آن، مخصوصا از جانب بازیگران خُرد و ضعیف، نتیجه‌ای جز حذف‌شدن از بازی ندارد. همچنین نباید این را نیز نادیده بگیریم که این نهادها در بسیاری از موارد، مهارکننده زیاده‌خواهی قدرت‌ها و بالانس‌کننده نیروها به نفع مردم غیر نظامی و بی‌دفاع بوده‌اند.

منبع: راوی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها