«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
روابط آنکارا-ریاض؛ آیا نگرانی از بایدن نقش کاتالیزور را ایفا میکند؟
هرچند همه تصور میکردند با کنار رفتن دونالد ترامپ رویکرد روابط آنکارا و ریاض به سمت تقابل و تنش پیش خواهد رفت، اما اطلاعات و گزارشهای منتشرشده در رسانهها حکایت دیگری دارند.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- هرچند همه تصور میکردند با کنار رفتن دونالد ترامپ رویکرد روابط آنکارا و ریاض به سمت تقابل و تنش پیش خواهد رفت، اما اطلاعات و گزارشهای منتشرشده در رسانهها حکایت دیگری دارند.
بعد از آنکه قتل خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه به وقوع پیوست، بحران دیرینه و پشت پرده عربستان و ترکیه به نقطه اوج خود رسید به طوری که تا احضار ولیعهد سعودی به عنوان متهم این پرونده به دادگاههای ترکیه هم پیش رفت، این در حالی است که در سوی دیگر ماجرا تحریم کالاهای ترکیه از سوی عربستان و کشورهای اقماریاش ضربات مهلکی بر اقتصاد مبتنی بر صادرات ترکیه وارد کرد.
با این حال از روند حوادث در روزهای واپسین سال 1399 چنین برمیآید که سال 1400 نویدبخش تقویت روابط بین 2 کشور یا به تعبیری روشنتر، پذیرش واقعیتهای روی زمین از سوی 2 طرف خواهد بود.
به زعم کارشناسان، گرچه ایالات متحده بانی برگزاری گفتوگوهای سازنده بین ترکیه و عربستان به شمار میرود، اما تمایل و عزم 2 طرف نیز برای پایان دادن به مخاصمهای که برای هر دوی آنها زیانهای چشمگیری به بار آورده یا دستکم منافع قابل توجهی را از آنها سلب کرده کاملاً مشهود است.
محمد بن سلمان حاکم بالفعل عربستان وقتی تخممرغهایی را که در سبد ترامپ گذاشته بود از دست رفته دید و در حالی که چندان هم به متحدان اروپایی اعتمادی ندارد، دست به دامن کشورهای منطقه شد تا با سامان دادن به ائتلافهای منطقهای و همسو راه را برای حفظ قدرت یا حداقل آبروی خود هموار کند.
ریاض که بعد از مشخص شدن شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری در تکاپوی همراه شدن با اسرائیل برآمد و کشورهای اقماری خود در منطقه خلیج فارس و خارج از آن را برای سازش با اسرائیل بسیج کرد، از سوی دیگر نیز کوشید تا سایر قدرتهای منطقهای را به روش خاص خود یعنی فشارهای مالی به متحد تبدیل کند.
گرچه این راهبرد در رابطه با هند و پاکستان چندان موفقیتآمیز نبود، اما این فشار که از طریق تحریم کالاهای ترکیه و حملات گسترده رسانهای به گرایش اخوانالمسلمینی اردوغان تحقق یافت نتایج قابل توجهی در پروژه ترکیه در پی داشت.
13 ژانویه 2021 بود که خلوصی آکار وزیر دفاع ترکیه اعلام کرد آمادگی دارد در صورت ورود ایالات متحده به این مساله صفحه جدیدی از روابط بین کشورش و عربستان سعودی بگشاید.
اما این تمام ماجرا نیست؛ منافع بسیار گستردهای 2 شاخه قدرتمند جریان سنی در منطقه را به یکدیگر نزدیک میکند.
به گفته یکی از کارشناسان، جاذبه منافع اقتصادی و منطقهای بعد از فروپاشی قدرت ترامپ در کاخ سفید بر دافعه تقابل 2 قطب سنی، یکی اخوانی و دیگری وهابی، میچربد و هر 2 رهبر جاهطلب منطقهای کسب منافع خویش را در همسو کردن تلاشها به جای رقابت بر سر مراکز نفوذ یافتهاند.
عربستان که از اقدام دولت آمریکا در توقف فروش تسلیحات به این کشور به دلیل جنایات بهوقوعپیوسته در یمن زخم خورده است بیش از هر طرف دیگری درد تعلیق فروش جنگندههای اف 35 فروختهشده به ترکیه را درک میکند.
در مقابل اردوغان نیز به خوبی میداند با آشتی هرچند نیمبند قطر و عربستان، به زودی بازارهایی را که شرکتهای ترکیهای در این کشور تسخیر کردهاند از دست خواهد داد و به هر روی بازار کوچک قطر با بازارهای بزرگ عربستان، بحرین، امارات متحده عربی و حتی مصر قابل مقایسه نیست.
پیشنهادهای وسوسهانگیز خریدهای تسلیحاتی از جمله خرید پهپادهای ترکیه برای جنگ یمن نیز بیش از گذشته باعث جذب آنکارا به ریاض شده است.
محمد بن سلمان که از خیانت متحد خود محمد بن زاید در بسیاری از مسائل به طور نامحسوسی عصبانی و ناراحت است، دستکم در مساله آشتی با ترکیه، در صدد پیشی گرفتن از اوست.
وقتی محمد بن زاید در بازگشت به سوریه، خروج از باتلاق یمن و سازش با اسرائیل از محمد بن سلمان پیشی گرفت ولیعهد عربستان به صرافت نشاندن ترکیه به جای امارات متحده در جنگ یمن افتاد، به ویژه که منافع مشترک تقریباً مشابهی بین این 2 در رابطه با نحوه تعامل با دولت بشار اسد از یک سو و برقراری روابط با اسرائیل از سوی دیگر وجود دارد.
به هر روی، هیچ کسی منکر وجود روابط بین آنکارا و تلآویو نیست پس عربستان هم میتواند همین الگو را از اردوغان وام بگیرد.
در سایه تغییر شرایط جهانی و منطقهای، رهبران کشورهای مختلف به ویژه کشورهای مغلوب از شرطبندیهای سابق خود، به فکر همسویی بیشتر با یکدیگر هستند چنانکه گویی احتمالاً سال 1400 شاهد تشکیل ائتلاف شکستخوردگان خواهیم بود.
دیدگاه تان را بنویسید