«اعتمادآنلاین» از بیانیه کمیته مشورتی تالاب میانکاله گزارش میدهد:
سم بوتولیست همه دلیل مرگ 15 هزار پرنده در میانکاله نبود/ پشت پرده تغییرات معنادار ساختار تالاب از تابستان 98 چیست؟
کمیته مشورتی تالاب میانکاله با انتشار بیانیهای، به طور مفصل و کاملاً علمی، به بررسی علت انتشار سم بوتولیست و مرگ 15 هزار پرنده در تالاب میانکاله پرداخت و نتیجه این یافتههای علمی را در اختیار «اعتمادآنلاین» قرار داد.
اعتمادآنلاین| نیلوفر حامدی - تا همین یک سال پیش، «شکار» بزرگترین آفت زندگی پرندگان مهاجری بود که راه زیادی طی میکردند تا به تالاب میانکاله برسند. حالا اما مرگومیر دستهجمعی پرندگان در 10 روز گذشته چنان کاری با این پرندگان کرده که فعالان محیطزیست به شدت نگران وضعیت آنها هستند (بیشتر بخوانیم) .
15 هزار پرنده مرد و سازمان محیطزیست هم تنها به یک اعلامیه اکتفا کرد و سم بوتولیست را عامل این فاجعه برای زیستبوم ارزشمند شمال ایران دانست (بیشتر بخوانیم) .
اما این توضیحات برای فعالان محیطزیست و پژوهشگران منطقه قانعکننده نبود. همین شد که پرسش مطرح کردند و گفتند بر فرض درست بودن علت مرگ پرندگان، چگونه سم تولید شد (بیشتر بخوانیم) ؟
بیانیه کمیته مشورتی تالاب میانکاله
حالا کمیته مشورتی تالاب میانکاله با انتشار بیانیهای، به طور مفصل و کاملاً علمی، به بررسی این موضوع پرداخته و نتیجه یافتههای علمیاش را در اختیار اعتمادآنلاین قرار داده که در ادامه به تفصیل آن میپردازیم. گزارش حاضر نتیجه سه هفته بررسی داوطلبانه کارگروهی از متخصصان مختلف و علاقهمند به حوزه محیطزیست است. این جمعبندی حاصل 6 نوبت پایش میدانی (بهمن 1398) در بخشهای مختلف تالاب میانکاله و ساعتها بحث و بررسی بر مشاهدات و اندازهگیریهای صحرایی بوده است. در این گزارش سعی شده ضمن بررسی وضعیت موجود، از زوایای مختلف و با نگاه تخصصی مستقل، به موارد کمتر اشارهشده در مورد عارضه مرگومیر مکانی پرندگان تالاب میانکاله پرداخته شود:
ذخیرهگاه زیستکره و تالاب بینالمللی میانکاله که از سال 1348 در شبکه مناطق حفاظتشده ایران به عنوان پناهگاه حیات وحش تحت محافظت قرار گرفته است، علاوه بر دارا بودن ارزشهای ذاتی یک تالاب، برای مجموعه انسانی و طبیعی پیرامون خود نیز همواره به مثابه زیستگاه مهم پرندگان بومی و مهاجر مطرح بوده است، تا آنجا که بر آن نام بهشت پرندگان نهادهاند. شوربختانه این زیستبوم امن و ارزشمند قریب یک ماه است که به یکباره به قربانگاه پرندگان بیپناه بدل شده است.
اما اهمیت این تالاب نهادهای رسمی و کارشناسان و خبرنگاران و کنشگران محلی را بر آن داشت تا موضوع را رها نکنند و به دنبال چرایی وقوع این فاجعه بزرگ محیطزیستی بروند. یکی از انگارههای مطرحشده در مقابل این اتفاق، اعلام قطعی سازمان محیطزیست درباره مسمومیت پرندگان به سم بوتولیسم تیپC است. اما در گزارش منتشرشده از سوی سازمان دامپزشکی کشور در 16 بهمنماه، کلیگویی و ابهاماتی ملاحظه میشود که دقت و قطعیت بررسی را خدشهدار ساخته است.
به همین دلیل هم کمیته مشورتی میانکاله به انتشار بیانیهای پرداخت تا این کموکاستیها را بررسی کند. کمیته مشورتی میانکاله شامل شماری از کارشناسان و کنشگران مستقل حوزه محیطزیست است که با هدف بحث و بررسی عوامل مرگ و میر اخیر پرندگان در تالاب میانکاله تشکیل شده است.
حر منصوری، فعال محیطزیست دیدهبان میانکاله؛ سید محمود قاسمپوری دکتری محیطزیست، شاخه تنوع زیستی؛ آریا شفائیپور، دکتری جانورشناسی؛ پانتهآ طاهری، کارشناسی ارشد اکولوژی و تکامل؛ روزبه خادملو، کارشناس ارشد بیولوژی دریایی؛ هومن ملوکپور، جراح دامپزشک؛ ناصر کرمی، اقلیمشناس؛ رضا نقیها، متخصص میکروبیولوژی دامپزشکی؛ اعظم الهامیراد، کارشناس ارشد تنوع زیستی، دانشجوی دکتری آمایش محیطزیست؛ زهرا قلیچیپور، دکتری اکوتوریسم؛ ابوالقاسم روحی، دکتری بیولوژی دریا؛ مریم شکری، استاد بازنشسته دانشکده منابع طبیعی، پژوهشگر میانکاله؛ نصرتالله صفاییان، استاد بازنشسته دانشکده منابع طبیعی، پژوهشگر میانکاله؛ مهدی امینینسب، دکتری اکولوژی جانوری؛ عبدالرضا باقری دامپزشک، فعال محیطزیست و گردشگری؛ و حمیدرضا رضایی، دکتری محیطزیست گرایش تنوع زیستی و ژنتیک حیات وحش، اعضای کمیته مشورتی تالاب میانکاله را شکل میدهند.
کاستیهای گزارش سازمان دامپزشکی درباره علت مرگ پرندگان میانکاله
روشهای تشخیصی بوتولیسم پرندگان دارای پروتکل استاندارد و جهانی است. اما در گزارش سازمان دامپزشکی کاستیهایی به وضوح دیده میشود.
*در این گزارش فقط به Bioassay Mouse به عنوان روش آزمایشگاهی تشخیص بوتولیسم اکتفا شده و استفاده از روش (Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA یا Bioassay Protection Mouse برای شناسایی سروتایپ مغفول مانده است.
*از طرف دیگر از آنجا که حدود 25 درصد سویهها فاقد سموم نوروتوکسین هستند، لذا جدا کردن باکتری از نمونهها که در این گزارش بر آن بسیار تاکید شده چندان مهم نیست، بلکه باید عامل سم توکسین در نمونهها شناسایی و جدا شود. در این راستا لازم است مناسبترین نمونهها برای بررسی لاشه پرندگان تلفشده از خون باقیمانده در قلب، کبد و عضله سینه تهیه شود. نمونهگیری از بنتوزها و بیمهرگان ناحیه آلوده و همچنین محتویات معده پرنده نیز در تشخیص آزمایشگاهی بوتولیسم مفید است. قلب به عنوان مخزن خون از بهترین گزینهها برای بررسی است.
*عدم ارائه شواهد کامل و همهجانبه از سوی سازمان دامپزشکی برای آلودگی باکتریایی حاشیه تالاب و فعالیت سویهها (سروتای C) و تولید سم بوتولینوم تاکنون.
تالاب میانکاله چگونه بستر رشد سم بوتولیست شد؟
در چنین شرایطی لازم است بدانیم که اساساً سم بوتولیسم در چه شرایطی رشد و نمو پیدا میکند؛ در واقع سوال اینجاست که این پرندگان با سم به کام مرگ رفتند، اما این حجم از سم که توانست حدود 15 هزار پرنده را به هلاکت برساند چگونه در بستر تالاب تولید شد؟
باز هم کارشناسان در این بیانیه به این پرسش پاسخ دادهاند. برای فعال شدن باکتری گرمادوست کلوستریدیوم بوتولینوم که عامل بروز بوتولیسم تیپ C است، شرایط زیستگاهی بیهوازی، دمای بالا، آب با شوری متناسب، گستره pH معین، پتانسیل اکسیداسیون-احیای منفی و همچنین سوبسترای مناسب لازم است. تلفیقی از پرغذایی آب، رشد جلبکها و ایجاد شرایط شکوفایی جلبکی و به تبعیت از آن افزایش بیمهرگانی مانند گاماروسها و نرمتنان ریز و بنتوزها و همچنین کاهش اکسیژن محلول در آب شرایط را برای بروز بوتولیسم مهیا میکند. در عین حال، عدم تهویه و چرخش آب نیز برای برهم نزدن شرایط بیهوازی موثر است.
با وجود این، بر مبنای بررسیهای کارشناسی اولیه، تردیدهایی در قطعیت بروز بوتولیسم به وجود آمده. مهمترین دلایلی که منجر به بروز این تردیدها شده به شرح زیر است:
1- در تکثیر باکتری بوتولینومC، مانند بقیه باکتریها درجه حرارت نقش تعیینکننده دارد و زمان بهینه برای آن در شرایط آزمایشگاهی 40-25 درجه سانتیگراد است. به همین دلیل انتظار میرود شیوع بوتولیسم بیشتر در فصل تابستان و پاییز، زمانی که درجه حرارت بالاست، میسر باشد. اگرچه مسمومیت بوتولیسم در زمستان ممکن است به دلیل باقی ماندن سم تولیدشده در تابستان نیز رخ دهد، اما شواهدی دال بر اینکه منطقه از فصل تابستان در معرض تهدید بوتولیسم واقع شده باشد در دسترس نیست. همچنین مطالعه دادههای هواشناسی منطقه به صورت ریزمقیاس برای تخمین دمای سطحی آب در ایام منتهی به عارضه مرگومیر پرندگان توصیه میشود.
2- با توجه به مطالعات انجامشده توسط پژوهشگران پژوهشکده اکولوژی خزر بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و زیستشناختی آب از جمله دما، میزان اکسیژن موجود در نزدیک بستر، وجود رسوبات suboxic ،pH، شوری و هدایت الکتریکی، فعالیت باکتریها در مجموع تحت چنین شرایط محیطی بعید یا بسیار ضعیف است.
3- وجود سوبسترای مناسب (معمولاً دارای اسید آمینه ضروری و پروتئین نسبتاً بالا) میتواند بدون بروز شکوفایی جلبکی، باعث رشد و تکثیر باکتری botulinum C شود. روند تکثیر باکتری معمولاً از یک لاشه دارای ماگوت شروع میشود و با خوردن ماگوتها توسط پرندگان و مرگ آنها و دوباره خوردن ماگوتهای اجساد بعدی این چرخه ادامه پیدا میکند . موارد دیگری مانند سایر بیمهرگان یا گونههای جلبک کالدوفورا (Cladophora) که در برخی از مطالعات به عنوان مخزن این باکتری به ویژه برای سویههای (سروتایپE) معرفی شده که به جز یک شکوفایی جلبکی بسیار کوتاهمدت بدون اثر (تجمع دو گونه از دینوفالژلهها که سم خاصی تولید نمیکنند). در تاریخ 18 بهمن 1398، شکوفایی جلبکی دیگری وجود نداشته است.
4- علائم بالینی رایج در پرندگان مبتلا به بوتولیسم شامل ضعف، بیحالی، فلج شدن پلک سوم، فلج شدن کلی بدن به ویژه ناتوانی در نگه داشتن سر یا پرواز است. برای پرندگان آبی این میتواند فاجعهبار باشد، زیرا ناتوانی در نگه داشتن سر باعث غرق شدن میشود. اگرچه در میانکاله ناتوانی در ایستادن یا نگه داشتن سر در برخی پرندگان گزارش شده است، اما این مشاهدات به دلیل همپوشانی با علائم بیماری سایر پرندگان به تنهایی کافی نیست.
مشاهدات میدانی تلفات 15 هزار پرنده مهاجر چه میگوید؟
طی 10 روز اول پایش، بیشترین تلفات به ترتیب مربوط به پرنده چنگر نوک سفید یعنی87 الی 91 درصد و فالمینگو 3 الی 6 درصد بود.5 درصد باقیمانده (اردکها، گیالرها، اردکهای سرسبز، نوک پهن، سیاه کاکل) و کشیم بزرگ، بیشترین و پرندگان شکاری تنها با 5 بال کمترین سهم را داشتند.
بیشترین انگارههایی که به صورت پراکنده تاکنون از منابع یا افراد مختلف درباره علت تلفات مطرح شدهاند عبارتاند از:
1- وبای پرندگان
2- آنفلوانزای حاد پرندگان
3- نیوکاسل
4- مسمومیت عمدی (توسط صیادان محلی یا مجریان پروژههای گردشگری)
5- آلودگی شدید آب ناشی از ورود پسابهای کشاورزی و صنعتی.
بیماریهای واگیر:
از آنجا که این تلفات گسترده صرفاً در یک نوار کمعرض اما به طول حداقل 20 کیلومتر در جنوب غربی اتفاق افتاده و در سایر بخشهای تالاب مشاهده نشده است، علت بروز آن را باید در شرایط خاص این نوار باریک جستوجو کرد. همین امر شیوع وبا یا سایر بیماریهای واگیر را به عنوان علت مرگومیر مورد تردید قرار میدهد، زیرا در صورت شیوع یک بیماری فرضی، بیماری باید در کل منطقه باعث تلفات میشد و به یک منطقه خاص محدود نمیشد.
مسمومیت:
مشاهدات نشان داده است که بیشترین تلفات در چنگرها اتفاق افتاده و در ماهیان دیده نشده. در صورت وقوع مسمومیت انتظار میرود که الگوی تلفات از پلانکتونخوارها به همه چیزخوار و گوشتخوار تغییر کند. در میانکاله در روزهای بعدی، تلفات در پرندگان گوشتخوار دیده شده است (سنقر تالابی، عقاب دریایی دمسفید و باکالن بزرگ به تعداد انگشتشمار، کاکایی ارمنی به تعداد بیشتر).
شواهد آلودگی و مداخله در تالاب:
از سوی دیگر از آنجا که در بررسیهای میدانی شوری آب 6.9 PPT اندازهگیری شده است، انتظار میرود در این شوری که بسیار نزدیک به شوری آب دریای خزر است زئوپلانکتونهای متعلق به راسته Calanoida از گروه پاروپایان Copepoda با فراوانی جمعیت 95 درصد مشاهده شوند، در حالی که در آب میانکاله جمعیت راسته سیکلوپوئیدا (Cyclopoida) با فراوانی بیش از 98 درصد شناسایی شده که حاکی از آلودگی بسیار شدید آب منطقه است. شایان ذکر است که گروه سیکلوپوئیدا شاخص آبهای آلودهاند.
بررسی گروه فیتوپلانکتونها نیز حاکی از هیچگونه شکوفایی جلبکی نبوده و گونههای مشاهدهشده از گونههای شاخص آبهای آلوده است.
اصلیترین منابعی که پرندگان را آلوده کرد کدام است؟
در حال حاضر برای آلودگی شیمیایی یا زیستی محدوده تلفات پرندگان چندین منبع قابل ذکر است:
1- مصرف گسترده کودهای کشاورزی اعم از شیمیایی و حتی حیوانی و سموم دفع آفات کشاورزی توسط کشاورزان منطقه و شسته شدن و انتقال سریع و با واسطه زهابهای حاوی این نهادها منجر به افزایش پرغذایی و مسمومیت آب تالاب میشود.
2- کانال خروجی فاضلاب کشتارگاه صنعتی طهماسبی در مجاورت قلعه پایان که به روایت افراد بومی بهرغم ادعای تصفیه و بازچرخانی آب، گاهی مملو از لجن و خونابه میشود. احتمال آلودگی تالاب با پساب حاوی بقایای پروتئینی از موارد بسیار مهم برای بررسی بیشتر است.
3- ورود تمامی زهکشهای اطراف مزرعه کشت و صنعت گویا شامل زمینهای زراعی و پرورش ماهی از کانال لایروبیشده و مسیر خالی از نیزار به تالاب دقیقاً در محل شروع کانون مرگ پرندگان.
4- احتمال ورود پساب کارخانه کارتن مقوای امیرآباد که حاوی آلودگیهای معدنی از جمله کربنات کلسیم، تالک، قطعات ریز الیاف کاغذ است که سمیت ندارند اما باعث بالا رفتن TSS آب میشوند. افزایش کدورت آب ممکن است باعث مسدود شدن آبشش ماهیها و در نتیجه خفگی آنها شود. اگرچه در پساب کارخانههای کاغذ ایران، آلودگی آرسنیک و فلزات سنگین وجود ندارد، اما ترکیب سمی ترکیبات فنلی منشعبشده از لیگنین صنایع سلولزی خطری جدی است و احتمال راهیابی این پساب به تالاب نیاز به بررسی بیشتر دارد.
5- کاهش عرض کانال ارتباط حیاتی تالاب میانکاله و خلیج گرگان به دریای خزر به نام چپقلی از 2100 متر در پاییز 1382 به 227 متر در پاییز 1398 تنها ظرف مدت 16 سال. چرخش عکس ساعت جریانهای آبی دریای خزر در یکسوم جنوبی آن، رسوبات رودهای بسیار دورتر از کانال را که به واسطه جنگلتراشیهای بالادست افزایش یافته به دهانه چپقلی هدایت کرده و جزیرههای رسوبی در این منطقه ایجاد و راه ارتباطی دریا و تالاب را حتی محدودتر از سالهای 1982- که کاهش تراز دریای خزر در آن بیشتر بوده- کرده است.
6- خاکریز دایک با ارتفاع حدود یک متر و به طول 27.1 کیلومتر در شمال غربی شهرستان بهشهر به صورت جنوب به شمال روی عرض تالاب که حدوداً 4.2 کیلومتر است. این خاکریز که آبانماه امسال آبگیری شده برای جلوگیری از فرار آب به سمت قسمتهای شرقی تالاب و جلوگیری از خشک شدن کرانههای غربی آن طی یک و نیم سال گذشته ایجاد شده و به همراه یک خشکی به ظاهر رسوبی با 500 متر طول در مجموع 8.1 کیلومتر از عرض تالاب را مسدود کرده است. در نتیجه تنها مسیر ارتباطی شرق و غرب تالاب مسیری با عرض 500 متر است. این خاکریز مانعی جدی بر جریان غرب به شرق آب تالاب بوده که متاثر از گلباد غالب منطقه است و چه بسا منجر به ساکن شدن آب در بخش غربی شرق دایک شده باشد.
از عوارض احتمالی احداث غیرکارشناسی این دایک میتوان به شیرین شدن آبهای لبشور به دلیل اختلال در گردش آب تالاب و عدم اختلاط آب، پرغذایی بخش غربی، محبوس ماندن سموم و همچنین کمک به ماندن رسوبات ناشی از سیل در منطقهای محدود اشاره کرد.
تالاب میانکاله به سان بدن یک انسان بیدفاع
مجموعه همه این عوامل باعث شده تالاب میانکاله زیستبومی باشد به شدت در معرض تنش محیطی. هر زیستبومی البته به طور طبیعی در برابر انواع تنشهای محیطی واکنشهای دفاعی موثر دارد. اما اگر تنشها مکرر و شدید، و اساساً ناشی از مولفههای غیر زیستبومی باشند، از جایی به بعد توان مهار بسیاری از تنشها از عهده زیستبوم خارج میشود. به واقع تداوم تنشها را میتوان به مزمن بودن یک بیماری در انسان تشبیه کرد که در نهایت باعث تضعیف سیستم ایمنی خواهد شد. بنابراین، زیستبوم نیز همانند یک انسان بیمار و رنجور از جایی به بعد دیگر قادر به پایداری و دفاع از خود نخواهد بود، از این رو تابآوری را فرو گذاشته و خسته و ناتوان تسلیم خواهد شد.
اینکه طیفی از آن همه عوامل متعدد میتوانند عامل مرگ پرندگان میانکاله باشند نشاندهنده استرس و تنش شدیدی است که هماکنون به این ذخیرهگاه مهم زیستکره تحمیل میشود. ذخیرهگاهی که هم به عنوان میراث طبیعی بشر در فهرست یونسکو قرار دارد و هم به عنوان یکی از مهمترین تالابهای بینالمللی در فهرست کنوانسیون جهانی رامسر برای حفاظت از تالابها جای گرفته است.
کدام فرضیهها بیاساس بودند؟
بر اساس همین یافتهها و دادهها نیز کمیته مشورتی گزارههای زیر را نیازمند پیگیری و تامل بیشتر میداند:
1- دلایل اعلامشده درباره مسمومیت بوتولیسم مجابکننده نبوده و احتمال وقوع آن همچنان به طور جدی مورد تردید است.
2- با توجه به اینکه تلفات پرندگان کاملاً وابسته به مکان بوده، لذا فرض انواع بیماری واگیر بسیار کمرنگ و غیرممکن خواهد بود.
3- احتمال مسمومیت تعمدی قابل بررسی است، اما نشانهایی برای اثبات آن وجود ندارد.
4- مسمومیت به واسطه پسابهای ورودی قابل بررسی است، اما عجالتاً نشانهای برای اثبات تاثیر مستقیم اینگونه مسمومیت بر مرگومیر اخیر وجود ندارد.
5- متاسفانه تحقیقات انجامشده برای بررسی علت مرگومیر پرندگان در میانکاله کافی نیست و باید در این باره آزمایشهای دقیقتری انجام شود.
6- با توجه به نتایج آخرین بازدیدهای میدانی و باور کارشناسان به امکان تداوم مرگومیرهای اینگونه و گسترش آن به مناطق دیگر، لازم است نهادهای مرتبط، به ویژه سازمان حفاظت محیطزیست، موضوع را با قید اضطرار و فوریت مورد توجه قرار دهند و امید است در این راه مشارکت سازمانها و افراد موثر و ذیمدخل نیز جلب شود.
چگونه میتوان از تکرار این فاجعه جلوگیری کرد؟
کمیته مشورتی اما در پایان پیشنهادهایی هم داد:
*انجام بررسیهای کامل میدانی و آزمایشگاهی روی لاشه پرندگان، آب، بزرگ بیمهرگان کفزی، پوشش گیاهی و رسوبات کف تالاب برای تعیین علت قطعی مرگومیر پرندگان در فرصت محدود باقیمانده ضروری است.
*برای یافتن علت این مرگومیر گسترده علاوه بر بررسی آزمایشگاهی لاشهها توسط نهادهای مسئول و کارشناسان مستقل، باید شرایط زیستگاهی خاص محدودهای که در آن مرگومیر رخ میدهد بررسی شود. بررسی تصاویر ماهوارهای حاکی از آن است که از تابستان 1398 تغییرات معنیداری در کیفیت آب منطقه رخ نداده که علت و چگونگی آن باید به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرد.
*ادامه جمعآوری کامل لاشه پرندگان تلفشده از محیط برای جلوگیری از ایجاد شرایط مناسب برای رشد و توسعه انواع پاتوژنها. حتی در صورت تایید قطعی عارضه بوتولیسم، باکتری botulinum C برای تولید سم بوتولینوم نیاز به پروتئین دارد. از آنجا که لاشه حیوانی منبع عالی پروتئین هستند، از بین بردن آنها باعث کاهش منابع مورد نیاز باکتری برای فعالیت میشود و میتواند به کاهش تولید این سم کمک کند.
*از آنجا که ممکن است تعدادی از پرندگان مبتلا حتی به تعداد معدود در پوشش گیاهی پنهان شوند، بسیار مهم است که پاکسازی منطقه از لاشه کاملاً دقیق باشد. در صورت تایید تشخیصی بوتولیسم حتی وجود یک لاشه تنها در تالاب میتواند شیوع آن را طولانی کند.
*برقراری ارتباط کامل بین 2 بخش شرقی و غربی تالاب برای برقراری دوبارهی جریان چرخشی آب در آن و کمک به توان خودپالایی زیستبوم.
*ایجاد محدودیت در جریانهای ورودی آلاینده به تالاب: این جریانات حامل حجم وسیعی از آلایندههای زیستی و شیمیایی هستند و بار آلودگی فراتر از توان خودپالایی تالاب به آن تحمیل میکنند.
*پایش مستمر رژیم رسوبگذاری در بستر تالاب میانکاله و روندیابی اثرات ساخت خاکریزها و زهکشی کانالهای منتهی به تالاب که به نظر میرسد بر افزایش جریان حمل رسوبات معلق و در نهایت بر بالا آمدن بستر تالاب آثار معنیدار بگذارد. کانال لایروبیشده مسیر محیطبانی قلعهپایان به طول 2 کیلومتر نیز از این حیث باید مطالعه شود. این کانال با هدف دسترسی سریع محیطبانان به نقاط حساس تالاب احداث شده که در عین حال با اتصال به کانالهای زهکشی اطراف، زهاب آنها را به تالاب هدایت میکند. با ادامه روند پسروی طبیعی دریا، احتمال لایروبی دوباره و عمق بخشیدن به آن نیز وجود دارد. شوری آب در مسیر کانال از 3.2 گرم در لیتر در ابتدای کانال تا 12 گرم در لیتر عمق تالاب دستخوش تغییرات تدریجی است.
*جلوگیری از ادامه لایروبیهای بیبرنامه زهکشها و نهرهای منتهی به تالاب که تا 54 کیلومتر توسعه یافتهاند. زیرا با وضعیت فعلی، پساب هزاران هکتار استخر پرورش ماهی و زمینهای زراعی و شالیزارهای بالادست، مستقیم و بدون گذر از نیزارهای سابق، به تالاب سرازیر میشود. حذف نیزارهای طبیعی از بستر این زهکشها، باعث کاهش خودپالایی طبیعی آب مملو از کود و سم در مسیر عبور از نهرها شده است که سبب شده آب حامل آلودگیهای آلی و معدنی به سرعت به سطح تالاب برسد.
*از آنجا که تلفات به طور کامل متوقف نشده و مشاهدات جدید گسترش آن را به سمت شرق تایید میکند، لازم است ادامه بررسیها در مورد آن به طور جدی در دستور کار قرار گیرد.
در خاتمه پیشنهاد میشود کارگروهی متشکل از نمایندگان سازمان دامپزشکی، سازمان محیطزیست (دفتر آب و خاک و دفتر حیات وحش)، جهاد کشاورزی (بخش سموم و دفع آفات)، پژوهشکده اکولوژی خزر و بخش غیردولتی (استادان دانشگاه) برای پیگیری موارد تا حصول اطمینان تشکیل شود.
دیدگاه تان را بنویسید