علی بیگدلی:
سیاست ایران در منطقه در قبال آمریکا در پیش گرفته شود
علی بیگدلی نوشت: هدف مذاکرات تنها از میان بردن تحریمهای ذیل برجام نیست، بلکه باید فضا به گونهای برنامهریزی شود که ایران بتواند نیازهای سرمایهای خود را تامین کند. همین سیاستی که امروز ایران در منطقه در پیش گرفته است، میتواند در خصوص امریکا هم به کار گرفته شود.
«برجام خیلی دور خیلی نزدیک» عنوان یادداشت علی بیگدلی برای روزنامه تعادل است که در آن آمده: تحولات و رخدادهای اخیر در حوزه مذاکرات هستهای ایران با کشورهای1+4و امریکا، موضوع توافق را یک بار دیگر در تیررس ارزیابیهای تحلیلی و رسانهای قرار داده است و بسیاری میخواهند بدانند چه دورنمایی پیش روی مذاکرات قرار دارد؟ بیانیه اخیر گروه 7 در خصوص ضرورت پایبندی به مذاکره و دیپلماسی در کنار اخباری که در خصوص رد و بدل شدن برخی پیامها میان ایران و امریکا به گوش میرسد، نشاندهنده تلاش طرفین برای دستیابی به یک نقطه مشترک برای توافق است.
شخصا معتقدم، صحبتهای اخیر رهبری در خصوص انعطاف و نرمش قهرمانانه نشاندهنده آن است که گشایشی در مسیر مذاکرات محتمل است. این اظهارات جدا از دیپلماسی محرمانهای است که میان ایران و اروپا و امریکا (از طریق واسطهها) در حال انجام است، نوعی بسترسازی فکری در جامعه ایجاد کرد و دورنمای روشنی از مذاکرات را تصویرسازی کرد. این اظهارات برای گروههای مخالف برجام و جریاناتی که به دنبال مانعتراشی در مسیر توافق هستند، بسیار دارای اهمیت است و میتواند حجت را برای همه گروههای مخالف برجام تمام کند.
در حال حاضر ایران با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی روبهروست، شاخصهای اقتصادی از جمله نرخ تورم، درآمد سرانه، نقدینگی و... در اقتصاد ایران به حادترین وضع رسیده است، از سوی دیگر ناآرامیهای سال1401 و تلاش ایرانیان خارج از کشور برای تحت تاثیر قرار دادن نهادهای تصمیمساز غربی، فشارهایی را برای مسوولان غربی ایجاد کرده است. اما نباید فراموش کرد که امریکا هم آرامآرام به اتمسفر انتخاباتی خود نزدیک میشود. بایدن در آستانه انتخابات، یک سبد خالی در حوزه دیپلماسی دارد و نیاز دارد که سبد خالی خود در بخش سیاست خارجی را با یک تحول قابل توجه سنگین کند. با این تحولات یعنی از یک طرف مشکلات اقتصادی ایران و از سوی دیگر نیاز بایدن به سنگین کردن سبد خالی خود در بخش دیپلماسی فضای بهتری را برای توافق ایجاد کرده است. اما نباید این دریچه را از دست داد؛ در گذشته ایران فرصتهای قابل توجهی را برای توافق داشت که به دلایل گوناگون از جمله مسائل جناحی و سیاسی این فرصتها از دست رفت.
نخستین سکانسهای اختلاف اخیر ایران و امریکا از جایی آغاز شد که امریکا اعلام کرد، آماده است تحریمهای برجامی را لغو کند، اما مذاکرهکنندگان دولت سیزدهم، تقاضاهای بیشتری را مطرح کردند. ضمن اینکه امریکا هم تلاش میکرد تا موضوعات منطقهای را در مذاکرات وارد کند؛ این روند باعث توقف مذاکرات در آن برهه شد. این وضعیت باید پایان داده شود و دو طرف خواستههایشان را میبایست واقعگرایانهتر مطرح کنند. اما آیا توافق برای ایران پایان کار است و با توافق ایران میتواند از همه مواهب برجام استفاده کند؟ بدون تردید خیر. ایران باید پیوستن به FATF را در دستور کار قرار دهد تا بتواند به شبکه مالی و بانکی بینالمللی وصل شود. بدون پیوستن به FATF امکان گشایش شبکه بانکی به سمت ایران ممکن نخواهد بود.
بنابراین برای هر نوع فعالیت اقتصادی ایران ناچار است بیشتر هزینه کند و کمتر سود برداشت کند. بنابراین تنها برداشتن تحریمها کافی نیست و ایران به سرمایهگذاریهای بیشتری نیاز دارد. بر اساس برخی برآوردها ایران فقط در حوزه صنعت نفت خود به بیش از 250میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد. طی سالهای اخیر مشخص شد که روسیه و چین میل و توانایی سرمایهگذاری در ایران به خصوص در حوزه نفت و گاز را ندارند و ایران بخشی از ظرفیتهای خود در این حوزه را اتلاف میکند. خاطرم هست بیژن زنگنه اعلام کرد برای نوسازی صنعت نفت ایران بیش از 250میلیارد دلار سرمایه خارجی نیاز دارد. در سایر حوزههای عمرانی، گاز و... این اعداد و ارقام بسیاری بزرگ میشود. این رقم تنها از عهده شرکتهای بزرگ غربی برمیآید.
بنابراین هدف مذاکرات تنها از میان بردن تحریمهای ذیل برجام نیست، بلکه باید فضا به گونهای برنامهریزی شود که ایران بتواند نیازهای سرمایهای خود را تامین کند. همین سیاستی که امروز ایران در منطقه در پیش گرفته است، میتواند در خصوص امریکا هم به کار گرفته شود. از این طریق است که هم امریکا به خواسته خود برای سنگین کردن سبد سیاست خارجیاش میرسد و هم ایران به مطالباتش در حوزههای اقتصادی و راهبردی دست پیدا میکند.
دیدگاه تان را بنویسید