شوروی چگونه فروپاشید؟
امپراتوری بزرگ شوروی با دندان اتمی، دهها هزار تانک، صدها زیردریایی و پیشرفتهای فضایی از میان رفت، بدون اینکه رفراندومی برگزار و نظر مردم اتحادیه جماهیر شوروی را استعلام کرده باشد به سادگی فروپاشید
اعتمادآنلاین| انقلاب اجتماعی - سیاسی اکتبر روسیه با ماهیت سوسیالیتی به رهبری لنین با همراهی کارگران و دهقانان در 25 اکتبر 1917 به پیروزی رسید و قشر کارگری توانست قدرت اداره جامعه را به دست بگیرد.
سران شوروی در دهه دوم پیروزی انقلاب برای آنکه بتوانند با کشورهای بیشتری تعامل کنند، اتحادی را تحت عنوان اتحاد جماهیر شوروی شکل دادند ولی اتحاد جماهیر شوروی که با شعار دفاع از حق محرومین و از بطن جامعه کارگری ظهور و بروز داشت، پس از مرگ ولادیمیر ایلیچ لنین به جوزف استالین سپرده شد که تاریخ جنایات زیادی را در طول مدت رهبری استالین بر اتحاد جماهیر شوروی ثبت کرده است.
از سوی دیگر با توجه به اینکه مدت صدارت استالین در اتحاد جماهیر شوروی بین سالهای 1924-1953 است، استالین در زمان جنگ جهانی دوم رهبری شوروی را بر عهده داشت.
در جریان جنگ جهانی دوم، آلمان نازی با حمله به لهستان، جنگ جهانی بزرگ دیگری را کلید زد و جنگی با 100 ملییون نفر جنگنده در تاریخ ثبت شد و در این جنگ بیش از 70میلیون نفر کشته شدند که وقایعی همچون هلوکاست، بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی از جمله اتفاقات این جنگ است.
پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 و طی دورهای که به جنگ سرد موسوم است، شوروی و آمریکا خود را ابرقدرتهای جهانی معرفی کردند و بر تمام مسایل جهانی از جمله سیاستهای اقتصادی، روابط بینالملل، تحرکات نظامی، روابط فرهنگی، پیشرفت دانش به خصوص در فنآوری فضایی را تحت کنترل خود قرار دادند که در این دوران «حزب کمونیست اتحاد شوروی» قدرت سیاسی و اداری را در روسیه در دست داشت که در آن سال به دلیل شکست آلمان نازی، شوروی به عنوان ابرقدرت بلوک شرق مطرح شد.
پس از مرگ استالین، جانشینان وی با همراهی یکدیگر سکان رهبری جامعه را به دست گرفتند ولی در نهایت «نیکیتا سرگیویچ خروشچف» رهبر اتحاد جماهیر شوروی شد. در این دوران خروشچرف با پذیرفتن قانون «تجارت آزاد» ضربه جبرانناپذیری را به بدنه نظام سوسیالیستی شوروی وارد کرد و باعث شد بستری را برای فروپاشی شوروی به وجود آورد.
از این رو، با توجه به اینکه نظام سوسیالیتی شوروی از لحاظ اقتصادی بر مبنای الگوی غیرسرمایهداری بنا نهاده شده بود و به دلیل پیشرفتهای چشمگیری که در عرصههای مختلف داشت، باعث شد که شوروی به عنوان الگوی رشد اقتصادی مطرح شود، ولی از اواسط دهه 1970 ناکارآمدی خود را در حوزههای مختلف به نمایش گذاشت و نهایتاً در پایان دهه 1980 باعث شد ساختار سیاسی شوروی را نیز به موزه تاریخ انتقال دهد.
اتحاد جماهیر شوروی در حوزه سیاست بر اصل «تمرکزگرایی» تأکید داشت ولی به دلیل اینکه در دورترین شهرهای شوروی باید تصمیم از سوی دولت مرکزی اتخاذ میشد، سیاست اتحاد جماهیر شوروی نتوانست با قوت عمل کند، البته تاریخنگاران معتقدند بیشتر عوامل فروپاشی شوروی به دوره برژنف و پس از آن مربوط میشود و حتی «استفان کوتکین» دانشمند علوم سیاسی دلیل تأخیر در فروپاشی شوروی را افزایش قیمت نفت در دهه 1970 میداند، زیرا اقتصاد شوروی بر دو پایه نفت و کشاورزی استوار شده بود.
هر چند که خروشچف با اقتصادی مبتنی بر نفت به خود میبالید که تولید ناخالص داخلی کشورش از آمریکا پیشی گرفته است ولی این رویکرد در اقتصاد جماهیر شوروی به زودی ناتوانیهای خود را نشان داد و در سال 1970 تولید ناخالص داخلی به زیر 3 درصد رسید و حتی در سال 1985 به 1.6 درصد کاهش یافت.
این آمار نشان میدهد که وضعیت اقتصادی شوروی رو به افول بود زیرا با اتکای به نظام غیرسرمایهداری که به نوعی پیشرفت آن منوط به علم و فناوری نیست، نمیتوانست مشکلات اقتصادی را حل کند و باید بسترهای لازم برای تولید از طریق علم و فناوری به وجود میآمد که چنین بستری در اتحاد جماهیر شوروی نبود، از این رو آندرویف که قبل از گورباچف صدارت اتحادیه جماهیر شوروی را بر عهده داست، معتقد است برنامهریزی ضعیف و مدیریت قدیمی و منسوخ و کوتاهی در بکارگیری نوآوریهای علمی و فنی و تکیه بیشتر بر شیوههای تولید گسترده تا شیوه تولید فشرده و فقدان انضباط در کار موجب نارسایی و کمبودهای اقتصادی شده بود.
این شرایط بد اقتصادی و سیاسی در شوروی ادامه داشت تا اینکه گورباچف با شعار اصلاح نظام سیاسی و اقتصادی پا به میدان گذاشت و به دنبال آن بود که با اصلاحاتی که انجام میدهد، سطح رفاه عمومی جامعه را بالا ببرد ولی ساختار سیاسی و اقتصادی شوروی چنین ظرفیتی را برای تغییر نداشت.
گورباچف در راستای شعار اصلاحات پس از آنکه سکان فرماندهی جماهیر شوروی را در دست گرفت، سیاستهای آندرویف را مبنی بر توسعه علم و فناوری اتخاذ کرد و در گرو این سیاستها تولید و مصرف در شوروی افزایش پیدا کرد، اما پس از مدتی گورباچف در سالهای 1087 و 1988 به سیاستهای مارکسیسم و لنینیسم پشت کرد که به گفته روبرت دانلیلس مورخ آمریکایی گورباچف سلسله حوادثی ذاتاً پیشبینیناپذیر بر مرکز حزب فرود آورد که اقتدار و مشروعیت حزب کمونیست را از درون تهی و بیاثر ساخت، همچنین فیدل کاسترو نیز معتقد است که سوسیالیسم به علل طبیعی نمرد، بلکه آن واقعه یک خودکشی بود.
از اینرو، در اول ژانویه 1989 امام خمینی(ره) فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را پیشبینی کردند و به دلیل احساس مسئولیتی که در قبال هدایت جامعه بشری داشتند، نامهای را خطاب به میخائیل گورباچف رئیس اتحاد جماهیر شوروی مینویسند و از آنها دعوت میکنند برای غنای فکری دانشمندان خود را برای علم آموزی و مباحثه در رابطه با دین به قم بفرستند تا بتوانند در یک فضای مناسب با یکدیگر به تبادل اندیشه بپردازند ولی رئیس اتحاد جماهیر شوروی پیام امام را نپذیرفت، زیرا عمق پیام امام(ره) را کسی در آن دوران درک نکرده بود.
از سوی دیگر اتحاد جماهیر شوروی برای مدت 10 سال نفت، گاز و مواد اولیه را با قیمیت بسیار پائین برای اروپای شرقی فراهم کرده بود که به ازای آن کالاهای صنعتی را از اروپای شرقی میگرفت، از اینرو در 1990 و 1991 به دلیل از دست رفتن تجارت اروپای شرقی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی شوروی را نیز وخیمتر کرد. به عنوان مثال از دست دادن ناگهانی واردات دارو از اروپای شرقی، سرعت نزول نظام سلامت عمومی را بیشتر کرد.
در نهایت بوریس یلتسین در دسامبر 1991 به کاخ کرملین رفت و به گورباچف گفت که اتحاد جماهیر شوروی منحل شده است و او دیگر سمتی ندارد، براین اساس اندکی بعد گورباچف در نطق کوتاه رادیو - تلویزیونی خود گفت که با انحلال شوروی به این صورت نمیتواند موافق باشد، ولی چون در برابر عمل انجام شده قرار گرفته، چارهای جز قبول ندارد.
به این ترتیب، یک امپراتوری بزرگ با دندان اتمی، دهها هزار تانک، صدها زیردریایی و پیشرفتهای فضایی از میان رفت، بدون اینکه رفراندومی برگزار و نظر مردم اتحادیه جماهیر شوروی استعلام شده باشد.
پس از گذشت سالها از فروپاشی شوروی گورباچف در سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در سال 1387 در گفتوگو با خبرنگار واحد مرکزی خبر در مسکو از اینکه به هشدارهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران 3 سال قبل از فروپاشی شوروی بیاعتنائی کرده بود، اظهار تأسف کرد و گفت: "مخاطب پیام آیتالله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود، متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم".
منبع:تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید