«اعتمادآنلاین» از پیگیری یک پرونده گزارش میدهد:
سفارش چوبه دار برای جوانی که برادر ناتنیاش را به قتل رساند
پسری جوان که برادرناتنیاش را برای تصاحب ارث پدری کشته و به قصاص محکوم شده است، با تایید حکم از سوی دیوان عالی کشور پای چوبه دار میرود.
پسری جوان که برادرناتنیاش را برای تصاحب ارث پدری کشته و به قصاص محکوم شده است، با تایید حکم از سوی دیوان عالی کشور پای چوبه دار میرود.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم بعد از مرگ پدرش برای تصاحب ارثیه با برادرش سامان دچار اختلاف شد و او را به قتل رساند و جسدش را رها کرد.
صاحب یک مغازه دو سال قبل به ماموران خبر داد جسدی را مقابل مغازهاش پیدا کردهاست. وقتی پلیس در محل حاضر شد، صاحب مغازه گفت: صبح زود برای باز کردن مغازه آمدم و دیدم وانتی مقابل مغازه پارک کرده و مزاحم کار من است. به سمت وانت رفتم تا به رانندهاش بگویم کمی جلوتر برود که یکدفعه جسد غرق در خون را دیدم و با پلیس تماس گرفتم.
جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. سپس تحقیقات ماموران آغاز و معلوم شد جسد متعلق به جوانی ۲۲ ساله به نام سامان است. خانواده سامان هویت او را تایید کردند و مشخص شد او جوانی افغانستانیست که در ایران متولد شده است.
هیچ سرنخی از قتل سامان در دست نبود تا اینکه پلیس متوجه شد او با برادر ناتنیاش به نام سعید اختلاف داشت. سعید بازداشت شد و تایید کرد که با برادرش اختلاف داشته اما گفت از سرنوشت او خبر ندارد.
مدتی بعد یکی از دوستان سعید به پلیس گفت سعید برادرش سامان را کشته است. او گفت: سعید برادرش را کشت و برای انتقال جسد به خارج از محل جنایت از من و یک دوست دیگرم کمک گرفت.
با این اعتراف بود که سعید مجبور شد ناگفتههای قتل برادرش را فاش کند. او اتهام قتل برادرش را قبول کرد و گفت: ما اختلاف داشتیم. سامان میگفت من ارثیه پدرمان را بالا کشیدهام. آن روز او را داخل کارگاهمان بردم و در حالی که مست بودم، به قتل رساندم و از دوستانم برای انتقال جسد کمک گرفتم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند گذشت نمیکنند. خواهر تنی سامان گفت: من و خواهر و برادرهایم در ایران متولد شدهایم اما پدرمان افغان بود. او صاحب کارگاه آهنگری بزرگ و شناختهشدهای بود و وضع مالی خوبی داشت. او تلاش زیادی کرد تا تابعیت ایرانی بگیرد اما به او تابعیت نمیدادند. به همین خاطر پدرمان تعدادی از املاکش را به نام دوستانش سند زده اما از ۲۵ سال قبل به فکر انتقال اسناد به نام خودش بود تا اینکه با زنی که خودش را وکیل معرفی کرده بود، آشنا شد و با او ازدواج کرد. زن جوان وعده داده بود میتواند برای پدرم تابعیت ایرانی بگیرد و همه اموالش را به نام خودش سند بزند. بعد از چند سال پدرم متوجه شد آن زن افغان است و با مدارک و شناسنامه جعلی خودش را ایرانی معرفی کرده است. برادر ناتنیام، سعید، حاصل همان ازدواج است که بعد از سالها برادرم را به خاطر اختلاف مالی کشت. او حتی طی مدتی که در زندان است سعی کرده برای ما پاپوش درست کند و ما را به دردسر بیندازد. ما برای او قصاص میخواهیم.
سپس سعید در جایگاه قرار گرفت. او گفت: قرار بود من و سامان با هم صحبت و مشکل را حل کنیم اما سامان به سمتم حمله کرد. من هم کنترل خودم را از دست دادم و او را زدم.
قاضی به متهم گفت: قبل از قتل به دوستانت گفته بودی قصد کشتن او را داری. همچنین به آنها گفته بودی که او را به کارگاه میکشانی و این کار را میکنی. حالا چطور منکر هستی؟
متهم گفت: مست بودم و از سر مستی این حرفها را زدم. قصد کشتن برادرم را نداشتم.
در پایان، هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت اما قضات دیوان عالی کشور اعتراض متهم را قبول نکرد و با تایید حکم قصاص، متهم به اجرای حکم نزدیک شد.
دیدگاه تان را بنویسید