فیاض زاهد، روزنامهنگار و تحلیلگر:
مقامات ذیربط به بازنشستگی اجباری «نعمت احمدی» ورود کرده و جلوی این بیسلیقگی را بگیرند
در میانه اخبار دلسردکننده و نومیدیافزای کشور، باخبر شدم دکتر نعمت احمدی، استاد فرهیخته گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی را مفتخر به بازنشستگی کردهاند! نه آنکه خودش بخواهد، بلکه از بالا! گفتهاند که قطع همکاری شود.
فیاض زاهد، تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: در میانه اخبار دلسردکننده و نومیدیافزای کشور، باخبر شدم دکتر نعمت احمدی، استاد فرهیخته گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی را مفتخر به بازنشستگی کردهاند! نه آنکه خودش بخواهد، بلکه از بالا! گفتهاند که قطع همکاری شود. این در حالی است که گروه تاریخ و باستانشناسی و دانشکده ادبیات این دانشگاه رسما خواهان همکاری با این استاد برجسته شدهاند.
نعمت احمدی، متولد زرند کرمان است. کرمانی خوشقلب و انساندوستی که در زندگی خود سه کار مهم را همزمان به پیش برده است. او فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه تهران در مقطع لیسانس و فوقلیسانس است.
ضمنا توفیق تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در رشته تاریخ را نیز دارد. در کنار این دو وی کشاورزی است که به قول یکی از متهمان پروندهای مشهور که باید از زبان خودش شنید و از خنده رودهبر شد، او «کشاورز است و یک بیل در دست دارد.» پس ما با یک محقق تاریخ، یک وکیل برجسته دادگستری و یک کشاورز موفق روبهرو هستیم. اما این تنها همه ویژگیهای خوب وی نیست. نعمت احمدی انسانی شریف و عدالتخواهی قابل تکریم هم هست.
من توفیق آشنایی با او را از دهه هشتاد دارم. با هم زندگی کرده و سفرها رفتهایم. البته افتخار همکاری با او را نیز داشتهام. بدون تردید نام او اعتباری برای دانشگاه و جامعه حقوقی کشور است. نعمت احمدی نه تنها یک استاد، بلکه فراتر از آن یک معلم است. استادها میتوانند چیزهای خوبی به ما بیاموزند. در حوزههای جامع علوم و دانش بشری. درباره فرمولها، رویدادها، قوانین و تحلیل پدیدهها. فیزیک و شیمی. با تکیه بر فرمولها اتم را بشکافند و بناهای رفیع بنیان نهند و هزاران اثر هنری را تبیین کنند. اما من مقام معلمی را برتر و والاتر میدانم. معلم کارش ساخت و پرداخت مهمترین حلقه آفرینش است. معلمی ادامه کار خداوند است. تکمیلکننده فرآیند خلقت است. برای همین است که انبیا و پیامبران در وصف آنها جملاتی متحیرکننده گفتهاند. کار معلم ساخت و تربیت انسان است. این کار مقامی پیامبرانه است. همه ارکان و اجزای جهان و عالم را میتوان با دانش و تکنولوژی تغییر داد؛ اما تغییر انسان بیاندازه مشکل است. روزی برای پاسداشت دکتر احسان اشراقی- که هر دوی ما توفیق شاگردیاش را داشتهایم – نوشته بودم که پس از انقلاب، تلقی ما این بود که میتوانیم جهان را تغییر دهیم. سپس دریافتیم اگر قرار است جهان را تغییر دهیم باید انسان را تربیت کنیم. آنگاه دریافتم که اصلاح و تربیت یا تغییر جهان کاری بس سترگ است.
مارکس گویا متسامحانه به این باور رسیده بود که اینک نوبت تغییر جهان است! مگر میشود جهان را به این راحتی تغییر داد. به راستی شما به عمر خویش تغییری در جهان احساس کردهاید؟ برای ما که در این چهاردیواری، وضعیت هر روزه بازنمایی خاطرات گذشته است. ما گرفتار خاطرات معکوسی شدهایم، گویا هر چه به گذشته مینگریم رویای فردایمان است. به نظر شما آیا کسی چنین به تاریخ خویش نگریسته بود؟ بگذریم.
نعمت احمدی معلمی دانا، مسلط، صادق، اهل گفتوگو و مدارا و بسیار باسواد است. هنوز انگیزه دارد و توان. بدون تردید برای بسیاری از همکاران جوان ما مقام استادی تام دارد. همیشه با او شوخی کردهام که من شاید بیشتر از تو کتاب خوانده باشم، اما هیچگاه قدرت حافظه تو را نداشتهام. او در همه بخشهای تاریخ سرک دوانده است. تا زمانی که به درسی تسلط نداشته باشد، از تدریس آن سرباز میزند. از تاریخ باستان تا تاریخ میانه را با تسلط میشناسد و دارای تحلیلی عمیق از سیر تحول اجتماعی و فرهنگی در ایران است. تجربه حقوقی او به غنای بحثهایش کمک میکند. دنیادیدگی به او تجربه و قدرت انتقال افزونتری میدهد. او معلم صفحات تاریخ نیست تنها، او روایتگر صادق و شیرین خود تاریخ زیسته نیز است. از نظر فیزیکی همچنان سالم و استوار است. باید عمری بگذرد تا استادی به دامنههای دانش او دست یابد. همه اینها به کنار، نعمت احمدی رابطهای بسیار صمیمی با شاگردانش دارد، حتی دانشجویان ترمهای اول و دوم. شاید باور کنید، برای ما معلمهای باسابقه تدریس بالا، کنار آمدن با دانشجویان جدید و نسل جوان ایران کاری بسیار سخت و نفسگیر است. گویا ما و آن بچهها از دو کره دیگر آمدهایم. به صراحت میگویم که اکثریت همکاران من قدرت ایجاد رابطه با این نسل جدید را ندارند. اما ایشان متفاوت است. دفتر و کتابخانهاش در چهارراه ولیعصر که دربردارنده هزاران جلد کتاب است، محل گفت و شنود و بهرهوری از نظرات استاد است. از سویی تهاجم فرهنگی چه در نتیجه نادانی متولیان خودی و چه توفان ویرانگر هدم ارزشهای دینی و ملی که از بیرون مرزها وزیدن گرفته و دریای مواج اندیشگی را پرتلاطم کرده، به ما دیکته میکند که ما به ناخداهایی از جنس نعمت احمدی نیاز داریم. به معلمهایی که مرعوب هیمنه دادههای غربی نشوند و بتوانند در بعد داخلی هم در برابر جعلیات و خرافات و دروغهای بزرگ فرزندانمان را واکسینه کنند. این را هم بگویم که این مزیت بزرگ روشنفکران و اساتید برجسته دنیاست که جدا از دانشگاه قدرت رابطه با افکار عمومی را نیز دارند. هرچند این مزیت جهانی در ایران به دردسری برای همه ما بدل شده، اما یک مزیت بینالمللی است. عمده اساتید بزرگ دنیا که میتوانند در جراید و رسانههای با اهمیت قلم بزنند موجب تکریم بیشتری نیز هستند. شما روزی نیست که صفحه روزنامهای را باز نکنید و نوشتهای نغز از او را نبینید.
من امیدوارم که متولیان دانشگاه آزاد اسلامی، از دکتر علیاکبر ولایتی، دکتر تهرانچی و دکتر آقامیری به این موضوع ورود کنند. فرزندان ما نیازمند بزرگانی چون ایشان هستند. برای آشنایی با تاریخ ایران، برای حس افتخار وطنپرستی، برای نعمت زیست در این سرزمین اهورایی و دریافت بارقههای امید در شرایطی که از هر سو در معرض سمهای مهلک هستند. نمیخواهم بگویم عمدی در این تصمیم است. کار من قضاوت در این باره نیست. اما انتظار دارم مقامات مذکور به این داستان ورود کرده و جلوی این بیسلیقگی را بگیرند. بگذارید فرزندانمان از نعمت بهرهوری از دانش محروم نشوند. این به صواب نزدیکتر است.
دیدگاه تان را بنویسید