مرغ تندروی و ناراضیتراشی و سهمخواهی یک پا دارد
جعفر گلابی نوشت: ظاهرا در هر شرایطی حتی هنگام تجمیع تهدیدها و فشارهای بیرونی مرغ تندروی و ناراضیتراشی و سهم خواهی یک پا دارد و دغدغه ملک و ملت در انتهای اولویتهای مدعیان ارزشهاست.
جعفر گلابی در یادداشتی با عنوان «چالشسازی برای دولت در اوج تهدیدها!» در روزنامه اعتماد نوشت: هنگامی که آقای دکتر پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری تایید صلاحیت شد امید قابل ملاحظه و جدی در جامعه ایجاد شد که مجموع شرایط نوعی از واقعگرایی در ساختار سیاسی به وجود آورده است. بسیاری از چهرهها وشخصیتهای سیاسی و اجتماعی به همراه اصلاحطلبان با تمام توان وارد میدان شدند تا امید به وجود آمده را بارور سازند تا کشور از تهدیدها و خطرهای پیش رو برهد.مبنای این امید بازشدن راه تغییرها وتحولهای مثبت بود.آقای پزشکیان با مشی ساده و صادقانه و مسالمتجوی خود بر این امیدها افزود وانتظار میرفت که حداقل در بعد داخلی دورانی ازآرامش و مردمنوازی و همدلی و گشایشهای سیاسی و اجتماعی آغاز شود.وی شعار وفاق را محور حرکت خود قرار داد ودر تقسیم مسوولیتها جناح مقابل را هم با گشادهدستی شریک کرد تا وحدت وانسجام داخلی به وجود آید و اختلافها مانع ازمبارزه جدی با انبوه مشکلات ومعضلات و تهدیدها نشود.
همه نگاهها روی به ثمرنشستن روش ایشان متمرکز شدوکسی انتظار نداشت که فرصتسوزها وخودمحورها و تمامیتخواههای گذشته باز هم سر برآورند و در این تنگناهای بنیانکن اعتنایی به شرایط سخت کشور نداشته باشند. متاسفانه بازکردن آغوش گرم ریاستجمهوری برای مخالفان با وجود انتقادهای اصلاحطلبان نه تنها با استقبال جناح مقابل و خصوصا افراطیون ایشان روبرونشد بلکه بازهم در عمل مانعتراشیها وحتی فشارها آغازشد وامیدهای به وجود آمده برای تعمیق تغییرات وایجاد فصل نوینی از حرکت توسعهطلبانه ملت به چالشهای همیشگی برخورد.
هنوز همه انتصابات دولت به صورت کامل صورت نگرفته است و میتوان ادعاکرد دولت در آغاز کاراست. این امکان معقول ومنطقی و اخلاقی وجود داشت که تندرویها حداقل برای یک سال و پس از عبور از برخی از تهدیدهای خارجی متوقف شود و ما در داخل با مساله اختلاف برانگیزی روبرو نباشیم ولی ظاهرا در هر شرایطی حتی هنگام تجمیع تهدیدها و فشارهای بیرونی مرغ تندروی و ناراضیتراشی و سهم خواهی یک پا دارد و دغدغه ملک و ملت در انتهای اولویتهای مدعیان ارزشهاست. تحولات و حادثههای سهمگین منطقه کاملا خطیر بودن شرایط را نشان میدهد ولی اکنون همه مشکلات کشور در معاونت راهبردی ریاستجمهوری وحجاب خانمها خلاصه شده است!کسانی که در دور زدن قانون وتضعیف روح قانونگرایی شهرهاند و همین حالا شهردارپایتخت با وجود اشکالات صریح قانونی و سکوت ایشان مشغول به کار است از غم نشستن گردی بردامان قانون در معاونت راهبردی خواب راحت ندارند و اختلاف وکشمکش را تاسطوح بالا پیش بردهاند! قانون پرچالش وحساسیتزای حجاب و عفاف درست در همین شرایط تهدید باید ابلاغ شود و بیمی به دل راه نمیدهند که اگر بازتاب منفی پیدا کرد ایرانستیزان تا چه حد ازآن استقبال میکنند و ممکن است دولت را با چه چالشی روبروکند؟
به عبارت دیگر ما واقعا نمیدانیم که با این اوضاع که درپیچیدگی و عمق سابقه نداشته است با خود چند-چند هستیم؟ اگر میخواهیم کشور را با اختلاف و سربسر گذاشتن اقشاری از جامعه در مقابل تهدیدها بیدفاع یا آسیبپذیر کنیم اصلا چه لزومی داشت که آقای پزشکیان بیاید و امیدها بسازد و خدای ناکرده با این مانعتراشیها نتواند کاری بکند و زمینه برای تولد امیدهای جدید هم از بین برود؟چرا کشورهای توسعه یافته همواره رو به جلو هستند و از تهدیدها فرصت میسازند ولی ما با داشتن منابع عظیم انسانی و مادی و معنوی نه تنها در جا میزنیم که عقبگرد هم داریم! علت اساسی را باید درهمین اختلافها و موقع ناشناسی و ترجیح منافع شخصی و گروهی و جناحی جست و به خداوند پناه برد.آقای پزشکیان که برای دعوا نیامده و میخواهد باری از دوش مردم بردارد و صداقت خود را نشان داده است لابد انتظار داشت با حمایت همه ارکان نظام و بدون برخورد با چالشهای داخلی مدیریت رفع تنگناها را به دست گیرد اکنون باید نگاهش را از اسراییل عنود بردارد و جبهه داخلی را سر و سامان دهد!
گرانی و تورم و ناترازیهای مهلک چون تیغی از رگ گردن به ما نزدیکترند ولی رییسجمهور کشور نباید بتواند یکی از اصلیترین حامیان کارکشته خود را در کنار خویش داشته باشد!! آقایان و خانمهای افراطی باید بدانند که واقعا و جدا و عقلا و منطقا شکست دولت چهاردهم شکست همه است به تعارف گفته نشده است و اگر خدای ناکرده محقق شود چه بسا جایی برای مناصب هیچکس باقی نماند. امروز حمایت از دولت برای جلب رضایت همهجانبه مردم و ایجاد تغییرات مثبت و امیدوارکننده فقط یک امر اخلاقی و تفننی نیست، یک ضرورت حیاتی و سیاسی است که با اندکی تعهد و دانش قابل حصول است. امروز حفظ کیان کشور در همه فعل و انفعالات و سخن و سکوت ما نهفته است و یک اشتباه ممکن است آخرین اشتباه باشد. ایران بیش از همیشه نیازمند تعهد و فداکاری و گذشت و احساس مسوولیت همه متعهدان به کشور است.
دیدگاه تان را بنویسید