به بهانه انتشار آهنگ جدید مهدی یراحی؛
دخترانهای به قدمت جغرافیای یک سرزمین
مهدی یراحی خوانندهای دغدغهمند بوده و هست. چه آن موقع که در زنجیره انسانی رود کارون کنار مردمش ایستاد، چه زمانی که از «خاک» برای غربت اهوازش خواند، چه وقتی با انتشار قطعه «پاره سنگ» از آلبوم سهگانهی اجتماعی اولش که یکی از مطرحترین پرسشهای سالهای اخیر را فریاد زد که منجر به ممنوعالکاریاش شد.

اعتمادآنلاین| مهدی یراحی همیشه خوانندهای دغدغهمند بوده و هست. چه آن موقع که در زنجیره انسانی رود کارون کنار مردمش ایستاد، چه زمانی که از «خاک» برای غربت اهوازش خواند، چه وقتی با انتشار قطعه «پاره سنگ» از آلبوم سهگانهی اجتماعی اولش که یکی از مطرحترین پرسشهای سالهای اخیر را فریاد زد که منجر به ممنوعالکاریاش شد.
چرا به ختم جنگ این همه درنگ خورد و
یه نسل دیگه رفت جنگ برنگشت رفت و
رفت و
برنگشت
چه با «سرسام» که بیعدالتی را فریاد زد:
قاضی زیاد میشود وقتی عدالت نیست...
و چه وقتی که با پوشیدن لباس کارگرهای فولاد در کنسرت اهواز که به خاطر حقوقهای معوقهشان در اعتصاب بودند، او چه با گفتنهایش، چه با نگفتنهایش و حالا با خشم و اندوه و حسرتِ پنهان در ترانه جدیدش به اسم «دخترانه» همواره حرفهای مهمی برای ارائه داشته است.
به گزارش اعتمادآنلاین، مهدی یراحی بی اغراق اجتماعیترین خواننده سالهای اخیر موسیقی پاپ است چرا که بیهیچ واهمهای در برابر هر آنچه آزارش داده، سکوت نکرده، اهل تبانی نیست و بابت آنچه گفته و عملکردش تاوان داده و میدهد. چه بسیار مدعیانی که داعیهی اجتماعی بودن دارند اما زیر سایه امنشان نشستهاند، وابستهاند و در نهایت حاضر به پرداخت هیچ هزینهی مادی و معنوی حتی برای کمی خطر کردن ، نیستند.
این بار مهدی یراحی با ترانهای به اسم «دخترانه» میخواهد تا از هر جهل و تعصبی که در هر گوشه از جغرافیای این سرزمین ، دختران را به بند، سکوت، زخم، بی پناهی و به هر آسیبی از این دست ، مبتلا میکند، تبرّی بجوید و از رویای فردایی روشن ، بیهراس و مطمئن، برایشان بگوید:
بیرون بیا از پیلهی ابرا
خالی شو از شبهای دلشوره
ابری که دنیاتو سیاه کرده
بارون میشه اشکاتو میشوره»
او خوب میداند برای خواندن و گفتن و سرودن از رنجهای دختران باید فریاد بود:
ناگفتنیهای سکوتت رو
آویزه کن به گوش آدمها
با هر نفس مُردن رو حاشا کن
آروم بگیر ای دختر تنها...
مهدی یراحی سوای صدای خوب و پختهاش و تنظیم عالی و انتخاب شعرهای درست و دقیق و آهنگسازیهای متنوعی که انجام داده، ویژگی بارزتری دارد. او بیتفاوت نیست.
آنچنان که در کارنامهاش، شعرهای شاد و عاشقانه بر سر زبان افتاده ، کم نیستند. او میتواند به همان منوال سر کند و در این روزگار پرچالش، رنج بیشتری بر جان نخرد اما خوب میداند فرق هنر اصیل و بازاری در گفتن و نگفتن، خطر کردن و نکردن، نگران بودن و نبودن و از همه مهم تر صدای رسای عصر خویش بودن است. تا ثابت کند آن جا که هنرمند نگران بیش و کم نیست، حرفی برای گفتن دارد و رنج هر پیامدی را به جان میخرد تا شرحی بر رنج بخشی از مردمان سرزمینش باشد بی شک راه را درست رفته است.
دیدگاه تان را بنویسید