از فدراسیون تا پرسپولیس و استقلال؛ همه بازنده!
در پرونده هایی نظیر ویلموتس، استراماچونی، رادوشوویچ و... فوتبال ایران ضررهای هنگفت مادی و معنوی را تجربه کرده است.
حتما در جریان پرونده لوکادیا و پرسپولیس قرار گرفتهاید که در «اعتماد» به طور مفصل به آن پرداختیم، اما آنچه در این میان نباید از قلم بیفتد، آچمز شدن مدیران فوتبال ایران در فیفا و CAS است و این موضوع فقط مختص باشگاه پرسپولیس با مدیریت رضا درویش نیست.
به گزارش «اعتماد»، در همین پرسپولیس هم مدیرانی مثل انصاریفرد و غمخوار و کاشانی و... بودند که در پروندههای زیادی به خارجیها باختند و آبروی فوتبالمان را در فیفا به بازی گرفتند. آن هم به لطف قراردادهای عجیب و غریب که بیشتر شبیه قراردادهای ترکمانچای بود و فقط سود طرف مقابل در برگه قرارداد مهر و امضا میشد.
هنوز یادمان نرفته سر پرونده رادوشوویچ و کالدرون که در دوران مدیریت محمدحسن انصاریفرد باز شد چه بلایی سر پرسپولیس آمد. باشگاه پرسپولیس تا همین چند ماه گذشته مشغول آواربرداری تبعات مربوط به قرارداد دروازهبان کروات تیم بود که تا سنت آخرش را از بیتالمال برداشت و رفت. این قصه دامن تیمهای ملی و استقلال و سپاهان و تراکتور و بقیه تیمهای باشگاهی ما را به نوعی گرفته است. استقلال در زمان مدیریت امیرحسین فتحی با آندرهآ استراماچونی قرارداد بست، اما این قرارداد زیاد طول نکشید و مربی ایتالیایی در میانه فصل ایران را ترک کرد و تمام پولش تا پایان قرارداد را گرفت. در این راه باشگاه استقلال هزینههای بسیاری پرداخت؛ چه مادی و چه معنوی. به ماجرای استراماچونی پروندههای دیگری نظیر پرونده ساپینتو و دیگران را نیز میشود اضافه کرد.
در این میان نباید باشگاههای صنعتی -معدنی را فراموش کرد. سپاهان با مدیرعاملی ساکت یا فولاد خوزستان با مدیرعاملی بهرام رضاییان عضو هیات رییسه فدراسیون فوتبال در پروندههای خارجی سابقه محکومیت دارند.
خود فدراسیون هم که در این زمینه ید طولایی داشته است. قرارداد ویلموتس که در دوره نخست مدیریت مهدی تاج بسته شد رسما فوتبال ایران را ورشکسته و مالکیت ساختمان فدراسیون و باشگاه پرسپولیس را از چنگ فوتبال خارج کرد. باشگاه پرسپولیس این روزها به شدت دنبال پس گرفتن سه دانگ ساختمان باشگاه است که شستا بابت بدهی فدراسیون در پرونده ویلموتس مصادره کرده است.
در پروندههای مختلف طرفهای ایرانی قراردادهای پر و پیمانی با طرفهای خارجی بستند که در نتیجه به باز شدن پروندههای متعدد در دادگاههای فیفا و حکمیت ورزش علیه ایران منجر شد. در نهایت هر کدام از این خارجیها پولهای سنگینی را از خزانه و بیتالمال به جیب زدند که حسابش واقعا از دست رسانهها نیز خارج شده است.
در آخرین مورد هم پرونده لوکادیا را داشتیم که پرسپولیس با وجود داشتن ادله معتبر و حتی حکم کمیته تعیین وضعیت فیفا در دادگاه حکمیت ورزش شکست خورد و گرچه در این راه پولی از جیب باشگاه پرداخت نمیشود، اما 324 هزار دلار بیزبان دود هوا شد. این در حالی است که به نظر میرسید واضح است که باشگاه پرسپولیس باید برنده این پرونده شود، اما حالا یا به دلیل دفاع ضعیف یا بندهایی در قرارداد که کسی از آن اطلاع ندارد یا هر دلیل دیگری شکست تازهای متوجه فوتبال ایران شد.
سوال این است آیا در مملکت ما حقوقدان ورزشی کم داریم که مدیران ما بدون هماهنگی و مشورت با این افراد زیر قرارداد با طرف خارجی را امضا میزنند یا زور دلالها خیلی زیاد شده که حق را تمام و کمال به طرف دیگر میدهد؟ شاید هم منافع افرادی در میان باشد؟! آخرین باری که طرف ایرانی در پروندهای پیروز شد برمیگردد به نصف شدن بدهی ویلموتس که با تلاش عمده وکلای ایرانی در CAS اتفاق افتاد. البته برای رهایی از این منجلاب گاهی قوانینی وضع یا تصمیماتی گرفته میشود مثل محدودیت در قرارداد با بازیکنان خارجی یا گرفتن ضمانت از باشگاهها یا ماجرای سقف بودجه که در دو سال اخیر در نظر گرفته شده است. خروجی این قوانین هم در نهایت منجر به تغییر خاصی نشده. حتی گاهی مانند مورد قانون سقف بودجه اوضاع بیشتر به ضرر باشگاهها بوده و باشگاههای ایرانی را در مقابل دیگر باشگاههای آسیا خلع سلاح کرده است! گرچه نباید فراموش کرد که با وجود قانون سقف بودجه اخیرا سازمان بازرسی به قراردادهای سه تیم از چهار تیم آسیایی با بازیکنانشان ورود کرده و متوجه شده ارقام قراردادها برای دور زدن قانون سقف دستکاری شده و پروندههایی در این زمینه مفتوح کرده است.
نکته دیگر اینکه عدم آشنایی مدیران فوتبال کشورمان با اتفاقات روز جهان این رشته پرطرفدار را در موقعیت ضعف قرار داده است. در فوتبال روز دنیا مدیر ورزشی تحصلیکرده و باتجربه با هماهنگی کمیته فنی اقدام به جذب بازیکن و مربی میکنند و نظارت و برنامهریزی پیشبینی شده دست دلالها را کوتاه میکند، اما در کشور ما این دلالها هستند که نظرشان در قراردادها اعمال میشود و بعد هم مدیران باشگاه در گوشه رینگ قرار میگیرند. انبوه بازیکنان و مربیان خارجی ضعیف و ناکارآمد که فوتبال ایران را به چشم محلی برای کسب درآمد سریع و راحت میبینند نتیجه همین شکل مدیریت است. بازیکنانی که اگر کارشان به شکایت نکشد در زمین هم کمک خاصی به تیم نمیکنند. نمونه این بازیکنان و مربیان را به وفور در لیگ برتر مشاهده میکنید.
عدم ثبات مدیریتی و عدم پاسخگویی مدیران هنگامی که صندلی مدیریت را تحویل میدهند، بدهیهای گذشته را از این مدیر به مدیر بعدی به مثابه یک ارث منتقل میکند! مدیر بعدی هم عوض حل مشکلات دردسرهای تازهای به بار میآورد و تحویل نفر بعد میدهد. سلسه وارونه مدیریت در فوتبال همین نتیجه را میدهد که در دادگاههای قضایی فیفا فوتبال ایران تقریبا همیشه مقابل خارجیها بازنده هستند. حال امیدواریم با ورود هلدینگ خلیج فارس و کنسرسیوم بانکی به باشگاههای پرسپولیس و استقلال انضباط مالی بر این دو باشگاه حکمفرما و قراردادها به نحوی تنظیم شوند که منافع باشگاهها تامین شود. امیدواریم مدیران عاملی که برای این دو باشگاه انتخاب میشوند در پایان دوران مدیریتی خود بابت عملکرد مالیشان پاسخگو شوند و سپس با مجموعه خداحافظی کنند. نه اینکه مثل سالیان گذشته مدیران با چند صد میلیارد ضرر به بیتالمال در کمال عزت و احترام خداحافظی کنند و تازه بدتر از آن بعد از مدتی سر کار خود برگردند.
دیدگاه تان را بنویسید