برنده جایزه ادبی «اورنج»:
کتابهای زیادی را تا پایان نخواندهام
«زادی اسمیت» نویسنده بریتانیایی برنده جایزه ادبی «اورنج» از علایق ادبیاش میگوید.
اعتمادآنلاین| «زادی اسمیت» با نگارش «دندانهای سپید» به شهرت جهانی رسید و نامش را در 100 اثر برتر مجله تایمز ( آثار چاپشده 1923 تا 2005) به ثبت رساند.
این نویسنده که مجموعه داستان جدید خود را با عنوان «اتحادیه عظیم» در سوم اکتبر روانه بازار میکند، اخیرا با نشریه گاردین به گفتوگو پرداخته است. در ادامه بخشی از این مصاحبه را میخوانید.
آرزو داشتید چه کتابی را شما مینوشتید؟
دوست داشتم نسخههای بهتری از آثار خودم را مینوشتم.
چه کتابهایی در نویسندگی شما تاثیرگذار بودهاند؟
به نظرم صادقانهترین پاسخ به این سوال میتواند کتابهای کودک باشد. من «انگشت جادویی» نوشته «رولد دال» و تمامی سری داستانهای «آنانسی» را انتخاب میکنم.
به نظر شما چه کتابی به اندازه کافی دیده نشد؟
به نظرم مهمترین عامل دیده نشدن یک کتاب، جغرافیا است. بسیاری از کتابهای فوقالعاده که به زبانی غیر از انگلیسی نوشته شدهاند به سختی به دست ما میرسند.
من دو کتابی را که اخیرا مطالعه کردهام انتخاب میکنم : «خانه دستنخورده» نوشته «ویلیم فردریک» نویسنده کلاسیکی که در بین مخاطبان هلندی مشهور است، اما برای من آشنا نبود و رمان « زنی با پاهای برهنه» نوشته «Scholastique Mukasonga» نویسنده اهل «روآندا».
چه کتابی طرز فکر شما را تغییر داد؟
«سرشت نابرابری در زندگی آمریکایی» نوشته «کارین ای فیلدز» و «باربارا ای فیلدز» که برخی از قدیمیترین و احمقانهترین نگرشها نسبت به نژاد را به چالش میکشد. آثار «امانوئل کرر» و «آنی ارنو» نیز نگرش من را نسبت به ادبیات فرانسه تغییر دادند.
آخرین کتابی که شما را به گریه انداخت چه بود؟
«آلیو، دوباره» نوشته «الیزبت استرات». نکته جالب اینجاست که من رمان «آلیو، دوباره» را درحالی مطالعه کردم که جلد اول این سری داستانها یعنی «آلیو کیتریج» را هیچگاه مطالعه نکرده بودم.
با این حال «استرات» کاری کرد که من شیفته شخصیت غریبهای شدم که هرگز نمیشناختمش. این زن نویسنده بینظیری است.
آخرین کتابی که شما را خنداند چه بود؟
«منِ جدید» نوشته «هاله باتلر» و «درخشش» نوشته «ریون لیلانی».
چه کتابی را نتوانستید تا انتها مطالعه کنید؟
تعداد بسیاری. من هیچگاه «پروست» یا رمان «مرد بدون خاصیت» نوشته «روبرت موزیل» یا حتی «برادران کارمازوف» را تا انتها مطالعه نکردهام.
«داستان دو شهر» و «دن کیشوت» را هم نتوانستم تا پایان مطالعه کنم. فهرستی طولانی از این آثار برای من وجود دارد؛ با این حال من معتقد نبودم که این آثار را دوست ندارم بلکه معتقدم کمبود وقت یا دیگر شرایط باعث شده نتوانم این کتابها را تمام کنم. من از تمام نکردن کتاب متنفرم و همیشه خودم را سرزنش میکنم.
از مطالعه نکردن چه کتابی شرمندهاید؟
مشکل است که تنها یک اثر را از بین تمامی آثاری که باید میخواندم و نخواندهام انتخاب کنم، اما احتمالا آن اثر، «پروست» است. از اینکه خاطرات «توماس تیستلوود» را مطالعه نکردهام نیز متاسفم. من مشغول نوشتن مطلبی درباره بردهداری بودم تا از آن در یک تحقیق استفاده کنم، اما هضم این خاطرات را بسیار دشوار یافتم. برایم بسیار جالب است که چطور برخی افراد وقایعی را در زندگیشان متحمل شدهاند که حتی مطالعه آن برای من غیرقابل تحمل است.
معمولا چه کتابی را برای هدیه دادن انتخاب میکنید؟
من فکر میکنم هدیه دادن یک کتاب باید کاری لذتبخش باشد به همین دلیل معمولا کتابهای گرافیکی را برای هدیه دادن انتخاب میکنم .
اخیرا نیز تعداد زیادی از سهگانه کتابهای گرافیکی «عرب آینده» اثر «ریاض ساتوف» را به دیگران هدیه دادهام.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید