مهدی کوهیان، حقوقدان حوزه رسانه و تهیهکننده، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
نظارت بر ویاودیها و شبکه نمایش خانگی بر عهده وزارت ارشاد است نه صداوسیما/ چطور میتوان صدور مجوز را به رسانهای سپرد که خودش رقیب دیگری است؟
مهدی کوهیان معتقد است: کمکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استفاده از بضاعتهای حقوقی خود، موجب بروز این مشکلات میشود که صداوسیما بخواهد بر ویاودیها نظارت کند. در جایی که وزارت ارشاد باید تصمیمگیری و مقرراتگذاری کند بهموقع عمل نمیکند و نهادهای دیگر بنا بر ضرورتی که ممکن است احساس کنند، وارد عرصه میشوند و همین موضوع ممکن است محدودیتهایی برای این صنعت ایجاد کند.
اعتمادآنلاین| سحر آزاد- اختلاف میان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار خبری در اواخر خرداد سال جاری از سوی وزارت ارشاد پررنگتر شد. البته اولین بار نیست این اختلاف مطرح میشود و حتی در ماههای گذشته هم از سوی رسانههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته بود، اما این بار خبر «توقف صدور مجوز تولید سریالهای نمایش خانگی» این گمانهزنی را قوت بخشیده است که عملاً وزارت ارشاد از حوزه نظارت و صدور مجوز بر شبکه نمایش خانگی و ویاودیها کنار گذاشته میشود و صداوسیما جدیتر جای آن را خواهد گرفت.
در این خبر به نقل از سازمان سینمایی عنوان شده است که بهمن حبشی، مدیر کل دفتر نظارت بر تولید فیلم، گفته است: «تعداد مجوزهای صادره و سریالهای در حال تولید و آماده توزیع برای نمایش خانگی بیشتر از نیاز و ظرفیت بازار است و تا نمایش چند سریال آماده توزیع و ایجاد تعادل میان زنجیره صدور مجوز تا توزیع لازم است چند ماهی از صدور مجوز جدید خودداری شود.»
این موضوع سرنوشت آثار شبکه نمایش خانگی و ویاودیها، نحوه نظارت و کیفیت آثاری را که از این پس بخواهند تولید شوند در هاله ابهام فرو برده است. هرچند هنوز مساله اصلی درباره اختلاف میان صداوسیما و وزارت ارشاد، در زمینه مسائل حقوقی و قوانین موجود است.
مهدی کوهیان، تهیهکننده سینما و حقوقدان حوزه رسانه، با استناد به مصوبهای که 28 سال قبل درباره آزادی فعالیتهای ویدئویی در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده، بر این نکته تاکید دارد که نظارت بر ویاودیها و شبکه نمایش خانگی بر عهده وزارت ارشاد است نه صداوسیما. با او درباره جزئیات این قوانین صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
***
*اواخر خرداد سال جاری خبری مبنی بر توقف صدور مجوز برای تولید سریالهای نمایش خانگی به منظور برقراری تعادل میان زنجیره صدور مجوز تا توزیع از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد که بعد از آن گمانهزنیها راجع به واگذاری جدی نظارت بر تولیدات نمایش خانگی و ویاودیها به صداوسیما و حذف اختیار از سوی وزارت ارشاد قوت بیشتری گرفت. اختلاف میان سازمان صداوسیما و سازمان سینمایی در این زمینه از کجا و با توجه به چه قوانینی نشأت میگیرد؟
ماجرای دعوای تلویزیون و وزارت ارشاد در خصوص نمایش خانگی و در حقیقت فضای مجازی به اختلافی برمیگردد که تلویزیون میگوید صدور هرگونه مجوز فعالیت در زمینه «صوت و تصویر فراگیر» به واسطه دستور رهبری در انحصار سازمان صداوسیماست و معتقد است وزارت ارشاد نمیتواند در این زمینه مجوزی صادر کند.
این اقدام ابتدا از مجوز سامانههای ویاودی (VOD) شروع شد و گفتند ما باید مجوز بدهیم و جایی به نام «ساترا» (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) تاسیس کردند.
شنیدههای بنده حکایت از آن دارد که مسئولان دولت در این زمینه وقتی خدمت رهبری رفتهاند گفتهاند، منظورتان از صوت و تصویر فراگیر چیست؟ ایشان هم گفتهاند تعریف را شورای عالی فضای مجازی انجام دهد و شورای عالی فضای مجازی هنوز تصمیمی در این خصوص که صوت و تصویر فراگیر را تعریف کند نگرفته است.
البته معاون مرکز ملی فضای مجازی اخیراً در گفتوگویی به این اختلافات اشاره کرده و گفته مرکز آییننامهای آماده کرده تا به شورای عالی فضای مجازی ارائه دهد.
برخی از کارشناسان «صوت و تصویر فراگیر» را چنین تعریف کردهاند که: مخاطب قابل شناسایی نباشد و سامانه انتشار و پخش دارای کنداکتور باشد؛ یعنی مانند تلویزیون که اعلام میکند هر برنامهای چه ساعتی پخش میشود اینجا هم کنداکتور داشته باشد و مخاطبان هم مانند گیرندههای تلویزیونی قابل شناسایی نباشند. این تعریف دقیقاً در تضاد با سامانههای ویاودی است.
ویاودی مخفف کلمه Video On Demond به معنای «ویدئوهای درخواستی» بوده و در این سامانه مخاطب قابل شناسایی است؛ مثلاً فرد باید با کد ملی یا شماره تلفن همراه عضو شود و اکانت خریداری کند.
نکته دیگر اینکه ویاودیها هیچ کنداکتور خاصی ندارند. شما بر اساس درخواستتان هر زمانی از شبانهروز به این سامانهها مراجعه کنید، میتوانید به هر برنامه تصویری در این شبکه دسترسی داشته باشید. همین مسائل نشان میدهد ویاودیها از نظر ساختاری کاملاً با تلویزیون، به آن معنایی که میشناسیم، متفاوت هستند.
ویدئو زمانی در ایران ممنوع شد، اما در مصوبهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه 298 خود در تاریخ 22-10-71 به تصویب رسانده است شرایط استفاده صحیح از لوازم و تجهیزات و محصولات مختلف سمعی و بصری و برنامههای تصویری در قالب ویدئو را بیان میکند:
«نظر به اینکه استفاده صحیح از لوازم و تجهیزات و محصولات مختلف سمعی و بصری میتواند در خدمت ارتقای فرهنگ عمومی قرار گیرد، شورای عالی انقلاب فرهنگی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ماموریت داد تا در آینده ضمن رفع ممنوعیت از فعالیتهای ویدئویی، هرچه زودتر اقدام به طراحی نظام اجرایی در تمام حوزههای فعالیتهای سمعی و بصری کند و آییننامههای لازم را تهیه نماید و پس از تصویب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به اجرا درآورد و به منظور تمهید مقدمات لازم از طرف آن وزارتخانه شورا تصویب کرد که:
1- ورود برنامههای تصویری در قالب ویدئو و نظایر آن از خارج از کشور صرفاً با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گیرد، به استثنای نوارها و فیلمهایی که توسط صداوسیما وارد میشود.
2- تولید و تکثیر برنامههای ویدئویی فقط با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گیرد.
3- فروش و اجاره نوار تصویری و ویدئویی و نظایر آن توسط مراکزی انجام میگیرد که از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داشته باشند.
4-......»
در این مصوبه به صراحت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ماموریت داده میشود تا با استفاده صحیح از لوازم و تجهیزات و محصولات مختلف سمعی و بصری در خدمت ارتقای فرهنگ عمومی قرار گیرد و ضمن رفع ممنوعیت از فعالیتهای ویدئویی هرچه زودتر اقدام به طراحی نظام اجرایی در تمام حوزههای فعالیتهای سمعی و بصری کند.
به این معنا که حدود 28 سال قبل شورای عالی انقلاب فرهنگی این مصوبه را تدوین کرد. در این میان باید بگویم که شورای نگهبان، مصوبات مجلس را به واسطه اینکه مخالف مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است رد میکند و در استدلال خودش متصور است که ساختار شورای عالی انقلاب فرهنگی و اعضای آن را رهبری مشخص میکنند و احتمالاً مصوبات این شورا را در حکم سیاستهای کلی نظام تلقی میکنند.
بنابراین اگر با رویه حاکم بر نظام حقوقی کشور در زمینه قانون و مقررهگذاری موضوع ویاودیها را بررسی کنیم، مصوبه آزادی فعالیتهای ویدئویی هم احتمالاً توسط شورای نگهبان باید در حکم سیاستهای کلی نظام تلقی شود.
اگر خاطرتان باشد در دهه 70 ویدئوکلوبها شکل گرفتند. در حقیقت ویاودیها همان ویدئوکلوبهایی هستند که به شکل اینترنتی درآمدهاند. پس بر اساس این مصوبه، وزارت ارشاد مسئول نظارت بر ویاودیهاست و تلویزیون عملاً نمیبایست در این حوزه وارد شود.
حتی اگر نظر رهبری را در نظر بگیریم، ویاودیها صوت و تصویر فراگیر نیستند چون با اینکه هنوز تعریف مشخص ندارند، مصوبهای قبل از این وجود داشته که میگوید تنظیم مقررات ویدئو و نظایر آن در صلاحیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند. بنابراین میخواهم بگویم این اختلاف از چنین دیدگاهی نشأت گرفته است.
سپردن صدور مجوز به رقیب
متاسفانه احساس من این است که کمکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استفاده از بضاعتهای حقوقی خود، موجب بروز این مشکلات میشود که صداوسیما بخواهد بر ویاودیها نظارت کند. در جایی که وزارت ارشاد باید تصمیمگیری و مقرراتگذاری کند، بهموقع عمل نمیکند و نهادهای دیگر بنا بر ضرورتی که ممکن است احساس کنند، وارد عرصه میشوند و همین موضوع ممکن است محدودیتهایی برای این صنعت ایجاد کند.
بنابراین از وزارت ارشاد درخواست میکنم که درباره نظارت بر ویاودیها تکالیف خود را عمل کند و اجازه ندهد ساختارهای حقوقی شناختهشده کشور در این اختلافات متزلزل شود و کسی در کشور متولی صدور مجوز ویدئوهای درخواستی شود که خودش ذینفع است.
از نظر منطق حقوقی هم این ماجرا دچار مشکل است. مثل این است که به جای اینکه از وزارت صمت (صنعت، معدن و تجارت) برای تاسیس یک کارخانه فولاد مجوز بگیرید، بگوییم بروید از ذوبآهن اصفهان مجوز بگیرید. این امکانپذیر نیست چون این کارخانه رقیب شماست. صداوسیما هم یک رسانه است. چطور میتوان صدور مجوز را به رسانهای سپرد که خودش رقیب دیگری است؟
از سوی دیگر بررسی کنید ببینید در طول سالهای گذشته کدام رسانه بیشترین مشکل از بعد نظارتی را داشته است؟ این سریال تلویزیون بود که با پخش آن چند استان کشور درگیر ناآرامیهای امنیتی شد یا این سریال تلویزیون بود که موجب بدآموزی برای کودک 12ساله شد و به واسطه آن خود را حلقآویز کرد. کدام یک از این اتفاقات در محصولات شبکه خانگی در این سالها رخ داد؟
*با توجه به رویکردی که در این سالها صداوسیما داشته است، با نظارت این ارگان بر ویاودیها، تولیدات نمایش خانگی چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟
شاید تلویزیون نیز همین مسیر وزارت ارشاد را در ممیزیها یا کنترل محتوا پیش بگیرد، اما سابقه سازمان صداوسیما نشان داده که متخصص از دست دادن مخاطبش است؛ یعنی تخصص میخواهد کسی برنامههای استثنایی خودش را به راحتی تعطیل کند. این کمی باعث نگرانی است.
حرف من این است که ما در دنیا در حال جنگ رسانهای هستیم. در اروپا اسنادی میبینیم که از رسانههای داخلی خودشان حمایت میکنند تا محتوایی در جهت جلوگیری از تهاجم فرهنگی رسانههای آمریکایی تهیه و تولید کنند. رسانههای آمریکایی و غربی در حال نابودی خردهفرهنگها در کشورهای مختلف جهان هستند: درست اجرا کردن نظریه جنگ تمدنهای «هانتینگتون».
ما هم باید قدرت تقابل داشته باشیم. با مدیریتی که ما در تلویزیون دیدیم چنین اتفاقی نمیافتد. مضاف بر اینکه دوستان در صداوسیما اشتباه متوجه شدهاند؛ یعنی فکر میکنند رسانه خانگی رقیبشان است. از زمانی که سریالهای شبکه خانگی شکل گرفته، سطح سلیقه مردم بالا رفته و محتوایی که مورد نیازشان است تغییر پیدا کرده است.
در جلسهای خدمت یکی از نهادهای مسئول رسانهای کشور بودم، در این جلسه آماری ارائه شد که بسیار جالب بود. مسئول مربوطه میگفت شبکههای ماهوارهای خارج از کشور روز دوشنبه که سریال «شهرزاد» منتشر میشد سریالهای پربیننده خود را در کنداکتور قرار نمیدادند. همین نشان میدهد سریال نمایش خانگی ما رقیب ماهواره است نه رقیب تلویزیون.
اتحاد نانوشته علیه شبکه نمایش خانگی به عنوان رقیب
*شما به وزارت ارشاد و کمکاری در بحث حقوقی در این زمینه اشاره کردید. به غیر از این، در میان صنوف فرهنگی، کدام بخش میتواند به اختلاف در این زمینه واکنش نشان دهد؟
متاسفانه در میان دوستان سینما و هنرهای تصویری هم تصورات غلطی وجود دارد. شما اگر به مصاحبه دوستان تهیهکننده سینما دقت کنید، میبینید که رسانه خانگی را رقیب خودشان میدانند و چنین استدلال کردهاند که تولید این سریالها باعث شده است استقبال از سینما کم شود.
البته آماری در این زمینه نداریم، اما با توجه به اینکه اعتقادی به این مدیوم جدید ندارند، شاید شبکه نمایش خانگی دغدغه چندانی برایشان نباشد. در حال حاضر سکوتی برقرار است؛ مثلاً خانه سینما خود را نماینده تمام صنعت تصویری کشور میداند که البته از نظر من چنین نیست و آنها صرفاً نماینده سینمای اکران هستند، اما آنها هم با وجود این ادعا سکوت کردهاند.
بنابراین فکر میکنم انگار یک اتحاد نانوشته درباره اختلاف میان صداوسیما و وزارت ارشاد درباره ویاودیها وجود دارد. در صورتی که اگر صدمهای به این صنعت وارد شود، همه دوستان در صنعت تصویری کشور، حتی سینما، صدمه خواهند دید.
سلیقه و نیاز مخاطب به سمت شبکههای مجازی رفته است. مسئولان سینمایی و همصنفان خودمان باید به این سمت بروند که دنیا به سمت شبکههای مجازی رفته و نمونه آن شبکه آنلاین «نتفلیکس» است.
نکته دیگر در خبر تعطیلی مجوز نمایشهای خانگی این است که در ظاهر بهانه مازاد تولید سریالهای خانگی مطرح شده است. کجا گفته شده است که دولت تنظیم بازار کند؟ آنها محتوا را ببینند و نظارت کنند که آن هم در دنیای امروز بیمعنی است ولی حداقل به بازار کاری نداشته باشند و بگذارند این حوزه را عرضه و تقاضا مشخص کند.
همچنین در سالی که بحران کرونا باعث تعطیلی بیشتر پروژهها شده و مشکلات زیادی گریبان آنها را گرفته است دستور تعطیلی این پروژههای جدید داده میشود؟ این هم بیسلیقگی بزرگی است. نکته بعد هم اینکه امسال از سوی سیاستگذاران کشور جهش تولید نامگذاری شده است. در سال جهش تولید، جلوی تولید را میگیرید؟؟
انتظار شفافیت از رئیس سازمان سینمایی
*با توجه به همین نکتهای که اشاره کردید، حتی اختلاف میان صداوسیما و وزارت ارشاد برای نظارت بر ویاودیها به صورت شفاف اعلام نشده و بر اساس توقف صدور مجوز شبکه نمایش خانگی، گمانهزنیها شدت گرفته که این حوزه قرار است به صداوسیما سپرده شود. این شفاف نبودن از سوی وزارت ارشاد چه سرنوشتی برای آثاری که تولید شده اما هنوز پخش نشدهاند یا قرار بوده ساخته شوند رقم میزند؟
آقای دکتر حسین انتظامی (رئیس سازمان سینمایی) در توییتی در همین اواخر درباره شفافیت صحبت کردهاند. از ایشان میخواهیم خودشان هم شفاف باشند و این موضوع را با جامعه هنری و سینمایی در میان بگذارند و از آنها حمایت و پشتیبانی بخواهند.
مطمئن باشید وقتی شفاف با این جامعه عمل کنید، آنها هم جایی اگر نیاز به حمایتهای صنفی و حرفهای باشد، حمایت خود را اعلام میکنند. از آقای انتظامی و همکارانشان میخواهم شفاف باشند و بگویند مساله چیست؛ اگر مساله جدال حقوقی است، مطرح و طلب کمک کنند چراکه مطمئناً جامعه حقوقی کشور به کمک خواهند آمد و پویشی در میان فعالان این حرفه اتفاق میافتد.
دیدگاه تان را بنویسید