کد خبر: 464590
|
۱۳۹۹/۱۱/۲۵ ۱۰:۳۸:۱۷
| |

سیدحسین سراج‌زاده در مراسم یادبود هاله لاجوردی مطرح کرد:

یک دانشگاه ضعیف نمی‌تواند نظام سیاسی توانمندی را پشتیبانی و حمایت کند

نظام سیاسی و اجتماعی ما هم اگر خواهان رشد و پیشرفت است، حتماً نیاز دارد که یک دانشگاه توانمند داشته باشد. «توسعه» امروز دانایی‌محور است و دانایی هم مرکزش دانشگاه‌ها هستند و توسعه‌ی دانش‌محور با دانشگاه‌های وابسته، دانشگاه‌های تابع و افسرده و دانشجویان ناامید به‌دست نخواهد آمد.

یک دانشگاه ضعیف نمی‌تواند نظام سیاسی توانمندی را پشتیبانی و حمایت کند
کد خبر: 464590
|
۱۳۹۹/۱۱/۲۵ ۱۰:۳۸:۱۷

اعتمادآنلاین| چندی پیش انجمن جامعه‌شناسی ایران مراسم یادبودی به مناسبت درگذشت شادروان دکتر هاله لاجوردی برگزار کرد که در این مراسم برخی دانشجویان و حتی استاد راهنمای مرحوم هاله لاجوردی برای دقایقی سخنان و خاطرات خود را به مخاطبان ارائه کردند که فایل صوتی کامل این برنامه در فضای مجازی موجود است.

مرگ هاله در 56 سالگی برای دوستان و شاگردان او غافلگیرکننده بود اما در این مراسم انتقاد شد که چرا برخی از دوستان نزدیک او در مدتی که هاله از محیط دانشگاه و معلمی دور شده بود، حال اورا جویا نشدند؟

مجری این برنامه سمیه توحیدلو بود که مراسم را به خوبی و با آرامش اداره کرد و در این نشست تأکید شد که از به‌حاشیه‌بردن موضوع درگذشت هاله اجتناب شود. در بخشی از سخنان ارائه شده، استاد راهنمای مرحومه از هوش و علاقه‌ی بالای او در توجه به مسائل و حتی سبک تدریس او سخن گفت و به تحت‌تأثیر قرارگرفتن خود در مواجهه با این دانشجو اشاره کرد و این‌که او تمام مقاطع تحصیلی خود را در دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران گذرانده بود و به‌نوعی با محیط دانشگاه خو گرفته بود و دور شدن ناگهانی از این محیط بر روح و روان او فشار آورد.

در این مراسم سیدحسین سراج‌زاده (جامعه‌شناس، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی و رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران) نکات کلیدی و مهمی را در سخنان خود ارائه کرد که حیف است اهالی دانشگاه و برخی مسئولان سیاسی از توجه به‌آن غافل بمانند.

سراج‌زاده: خیرخواهانه به سیاسیون بگوییم که دانشگاه در خدمت جامعه به نفع خود آن‌ها هم هست

این استاد دانشگاه در سخنان خود گفت: به سهم خودم از طرف اعضا و هیأت مدیره‌ی انجمن جامعه‌شناسی ایران به همه‌ی حاضران در این جلسه‌ی سوک و به خانواده‌ی دکتر لاجوردی صمیمانه تسلیت عرض می‌کنم. ما از همان روزهایی که این خبر ناگوار را شنیدیم، اندوهگین و به‌نوعی سوکوار بودیم.

ما به‌عنوان انجمن مستقل جامعه‌شناسان ایران، وظیفه‌ی خودمان دانستیم که بستری را برای حضور همه‌ی جریان‌های فکری در جامعه‌شناسی ایران فراهم سازیم و تا حد امکان و توان، «خود» را گرفتار محدودیت‌هایی که متأسفانه نظام آکادمی ما دچار آن است؛ نکنیم. «در» انجمن بدون توجه به گرایش‌های سیاسی و عقیدتی برای همه‌ی جریان‌های فکری باز است.

سراج‌زاده در ادامه گفت: امیدوارم این برنامه فرصتی باشد که آثار علمی و رویکرد جامعه‌شناسانه مرحوم لاجوردی به بحث و گفت‌وگو گذاشته شود و به بهانه‌ی برگزاری چنین نشست‌هایی بتوانیم مسائل را بیشتر واکاوی کنیم و درباره‌ی علوم اجتماعی و اصولاً نهاد علم و آگاهی در ایران و دشواری‌ها و مشکلات آن صحبت و راه‌حل‌های آن را بیان کنیم تا اهتمام و حساسیت جمعی برای رفع مشکلات شکل بگیرد.

وی تأکید کرد: خانم لاجوردی به‌گواه خیلی‌ها دانشجوی ممتاز دانشکده علوم اجتماعی بود، از نسلی که تا حدی محدودیت‌های دانشجویی برداشته شده بود و خود این باعث شده بود برخی از استعدادهای درخشان در افراد توانمند بیشتر و بهتر بتواند در دانشگاه‌ها و در مقطع تحصیلات عالی شرکت کنند.

فراموش نکنیم اگر فضاهای گشوده شده‌ی ناشی از دوره‌ی اصلاحات نبود برخی از دوستان چه‌بسا پشت درهای دانشگاه به‌خصوص در دوره‌ی ارشد و دکترا می‌ماندند. دریغ و افسوس که آکادمی و علوم اجتماعی ایران نتوانست بستر رشد و بالندگی ایشان و امثال ایشان باشد و شرایطی پیش آمد که ایشان از دانشگاه رانده شد و در تنهایی و به تعبیر برادر عزیزشان دق کرد.

سراج‌زاده نصریح کرد: امروز پرسش درباره‌ی چرایی یا علت‌های طرد خانم لاجوردی از دانشگاه، تنهایی و مرگ غم‌انگیز او زیاد است که لازم هست به‌عنوان نمادی از یک دانشگاه و نمادی از دانش‌آموختگانی که استعداد و ظرفیت دارند به‌آن پرداخته شود.

دانشجویانی که می‌توانند برای جامعه‌شناسی و آکادمی ایران مفید باشند و باید درباره‌ی آن صحبت شود اما فرصت آن مهیا نیست.

همه‌ی دوستانی که صحبت کردند، جلوه‌هایی از توانمندی‌ها، تنهایی و رانده‌شدن ایشان را بیان کردند که فکر می‌کنم در این‌باره لازم هست بیشتر صحبت شود اما در این فرصت کوتاه قصد دارم به چند نکته در چارچوبی که به حرفه‌ی ما جامعه‌شناسان ارتباط دارد، بپردازم.

خدمت دوستان یا حاضران که این سخنرانی امروز را می‌شوند یا در آینده خواهند شنید، عرض می‌کنم که ما حداقل در جامعه‌شناسی آموختیه‌ایم که در ارتباط با هر تبیینی و هر مطالعه‌ای یا هر گفت‌وگویی باید جامعه‌شناسانه برخورد کنیم. اینکه مشکلات فردی را به عنوان مشکلات افراد ندانیم، صحیح نیست! پس مشکلات فردی، مشکلات افراد نیز هست.

امروز جامعه‌شناسی به‌ما می‌آموزد که علت این مشکلات را در ساختارها و نظام اجتماعی جست‌وجو کنیم ساختارهایی که زمینه‌ساز تولید شکست فردی و مشکلات فردی و تجمیع آن‌ها هستند این چیزی نیست که فقط مربوط به دانشجویان جامعه‌شناسی باشد، بلکه این بینش باید در جامعه‌ی ما به‌خصوص در سطوح مدیریتی ما نفوذ و رسوخ پیدا کند تا بتوانیم بسیاری از مشکلات را تعدیل کنیم یا به سمت حل آن‌ها پیش برویم. نکته‌ی بعدی این‌که با فکت و مبتنی بر شواهد سخن بگوییم و سخن‌های ناسنجیده و ناآزموده و غیرمبتنی بر شواهد و بدون وارسی با شواهد و واقعیت‌ها را بیان نکنیم.

سوم این‌که، وقتی از علت‌های یک رویداد صحبت می‌کنیم، براساس شواهد باشد وقتی یک «کیس» را بررسی می‌کنیم براساس واحدی که بیان می‌شود عمدتاً سراغ شواهدی برویم که تکرار شدنی هستند و تغییر آن‌ها می‌تواند به تغییر رویدادها در آینده کمک کند. من عرض کردم که خانم لاجوردی در واقع امروز یک نماد هست و این نماد را باید بیشتر بکاویم و درباره‌اش صحبت کنیم.

این استاد جامعه‌شناسی دانشگاه توضیح داد: وقتی اتفاقی رخ دهد اما آن چیزهایی که جنبه‌ی ساختاری دارد و در نظام اجتماعی باید به آن‌ها رجوع کنیم به نظرم تعیین کننده‌ترین هستند.

اخیراً سخنرانی‌ای داشتم با عنوان «مرور انتقادی مناسبات نهاد علم و سیاست در ایران» و فقط به‌این بخش اشاره می‌کنم که آن چیزی که باعث شده رویدادهایی شبیه مرگ تأسف‌بار هاله لاجوردی اتفاق می‌افتد، ناشی از یک رویکرد غلط است که در نظام آموزشی ما تقریباً از قبل از انقلاب به‌نوعی وجود داشته و بعد از انقلاب به‌نوعی دیگر و چه‌بسا به حالت تمامیت‌خواهانه‌تری ادامه پیدا کرده؛ رویکردی است که دانشگاه و آکادمی را در خدمت نظام سیاسی می‌خواهد و همه‌ی رویه‌ها و ظرفیت‌هایی که شکل گرفته از جمله گزینش دانشجو، گزینش استاد و نظارت‌ها و کنترل‌هایی که در درون دانشگاه صورت می‌گیرد، همگی ناشی از این رویکرد ناصواب هست که دانشگاه باید در خدمت یک نظام سیاسی مستقر باشد در حالی که رویکرد مناسبی که امروز لازم است و همه جوامعی هم که توانستند دانشگاه‌های شکوفا، بانشاط و مولد داشته باشند، این رویکرد را داشتند که دانشگاه در خدمت جامعه باشد.

اگر ما می‌توانستیم این رویکرد را مبنا قرار دهیم و اگر با این مبنا رویه‌های مستقر در دانشگاه را برای ورود به دانشگاه، استخدام دانشجو و هیأت علمی و غیره دنبال می‌کردیم، خیلی از این رویه‌های موجود تغییر می‌کرد و لازمه‌ی رویکرد «دانشگاه در خدمت جامعه» تا حدود زیادی یک‌نوع استقلال و خودگردانی دانشگاهاست.

ضرورت تفکیک نهادی که ضرورت دوران مدرن است و در همه‌ی جوامع پیشرفته هم اتفاق افتاده و باعث شده که همه‌ی نهادهای اجتماعی‌شان کارکردهای بهتر و موثرتری در خدمت جامعه داشته باشند ناشی از همین رویکرد «دانشگاه در خدمت جامعه» است اگر دانشگاه در خدمت جامعه بود همه‌ی استعدادها و ظرفیت‌ها مثل هاله لاجوردی، عباس کاظمی و همه‌ی دیگرانی که کم نیستند و چه‌بسا ناشناخته هم می‌مانند، این‌ها همه، فرزندان این جامعه هستند و باید در نهاد دانشگاهی ما با مبنای شایسته‌سالاری علمی جذب می‌شدند و این رویه‌های سخت‌گیرانه و حذف کسانی که تصور می‌شود، دیدگاه متفاوت یا مخالفی دارند اتفاق نمی‌افتاد، شاهد برخی از مشکلات نبودیم.

وی تأکید کرد: نظام سیاسی و اجتماعی ما هم اگر خواهان رشد و پیشرفت است، حتماً نیاز دارد که یک دانشگاه توانمند داشته باشد. «توسعه» امروز دانایی‌محور است و دانایی هم مرکزش دانشگاه‌ها هستند و توسعه‌ی دانش‌محور با دانشگاه‌های وابسته، دانشگاه‌های تابع و افسرده و دانشجویان ناامید به‌دست نخواهد آمد.

در نتیجه من فکر می‌کنم اگر این آموزه را مبنا قرار دهیم و این تغییر رویکرد اگر بتواند اتفاق بیافتد، بسیاری از این رویه‌ها اصلاح خواهد شد و جایگزین آن، رویه‌هایی خواهد شد که همه‌ی فرزندان این جامعه را براساس شایسته‌سالاری علمی بتوانند وارد دانشگاه شوند و به دانشگاه و جامعه خدمت کنند. همان‌طور که دکتر آزادارمکی اشاره کردند افرادی مثل هاله لاجوردی که فراوان هم هستند و خیلی از افراد برخلاف این‌که نظام سیاسی ممکن است تصور کند این افراد دلبستگی آن‌چنانی به ایران و جامعه ندارند، اما عاشقان ایران و دلبستگان ایران‌اند و باید فضا برای فعالیت علمی آن‌ها باز باشد.

سراج‌زاده گفت: باتوجه به وقت محدودی که وجود دارد روی این نکته به عنوان مهم‌ترین و اساسی‌ترین نکته تأکید می‌کنند که اشاره‌ای هم بکنم به انجمن جامعه‌شناسی ایران که باید بپذیریم این ساختارهایی که درباره‌ی آن صحبت کردیم به این راحتی‌ها اصلاح‌شدنی نیست و نیاز به گذر زمان دارد و بپذیریم که این باید اهتمام‌جمعی ما باشد که از مشکلات سخن بگوییم و با کسانی که حاضر نیستند این رویکرد را کنار بگذارند، خیرخواهانه صحبت کنیم که اتفاقاً به نفع خود آن‌ها هم هست و عاقبت‌اندیشانه خواهد بود و مرتب این مهم را به آن‌ها هم یادآوری کنیم و از این مطالبات سخن بگوییم، اما در عین حال بپذیریم که اگر حذف یا طردی اتفاق افتاد، یک مسئولیت‌جمعی دیگری هم داریم و آن این‌که؛ به کسانی که دچار این مشکلات می‌شوند بیشتر توجه کنیم و امیدوارم ما هم در انجمن و در چارچوب توان خودمان بتوانیم این پیوندها و ارتباط‌ها را حفظ کنیم و شرایطی را فراهم سازیم که رانده‌شدن از دانشگاه برابر با کنار گذاشته‌شدن از همه‌ی اجتماعات علمی و غیره نباشد و شرایطی فراهم سازیم که پیوندهای عاطفی، حرفه‌ای و صنفی ما بتواند در مواردی که رویدادهای این چنینی اتفاق می‌افتد، ادامه پیدا کند.

سراج‌زاده در خاتمه‌ی سخنانش گفت: توجه کنیم، گروه‌های علمی این مسئولیت را دارند که یک اجتماع علمی و بستری برای گفت‌وگوهای علمی در جامعه فراهم شود و اهتمام جمعی ما براین باشد که گفت‌وگو و روشنگری و مطالبات را مطرح کنیم که واقعاً رویکرد «دانشگاه در خدمت جامعه» بتواند قدم‌به‌قدم اتفاق بیفتد و هم دانشگاه پرنشاط و هم جامعه‌ی توانمندی داشته باشیم و هم نظام سیاسی اجتماعی توانمند و پویایی داشته باشیم که یک دانشگاه ضعیف و تحقیر شده حتماً نمی‌تواند نظام سیاسی توانمندی را پشتیبانی و حمایت کند.

منبع: ایلنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها