زمانی برای احیای فرصتها
نگاهی به جایگاه مهرهها در شطرنج برجام
ایران در حالی روزهای پایانی 1399 را پشت سر گذاشت که تهران و واشنگتن در بن بست چه کسی گام اول را برای احیای توافق بردارد، به سر میبرند و سایر بازیگران یا سازی نو مینوازند یا تلاش میکنند تهران و واشنگتن را به برداشتن گامهای همزمان و هماهنگ تشویق کنند.
اعتمادآنلاین| سارا معصومی در سالنامه اعتماد نوشت: برنامه جامع اقدام مشترک 5 ساله شد و در این مدت تصمیم های سه رییس جمهور در ایالات متحده آمریکا بر تولد، اغما و تلاش برای احیای آن تاثیر گذاشت.
در حالی که باراک اوباما، چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده در دومین دور حضور در کاخ سفید بر تلاش برای حصول توافق هستهای میان ایران و 1+5 متمرکز شد و در نهایت هم برجام به عنوان یکی از مهمترین میراثهای او در حوزه سیاست خارجی به یادگار ماند، دونالد ترامپ در چشم برهمزدنی با یک امضا اعلام کرد که آمریکا دیگر عضوی از توافق هستهای با ایران نیست و حالا جو بایدن با ترکیب کم و بیش مشابه معماران برجام به میدان آمده و می گوید قصد احیای توافق هستهای را دارد.
ایران در حالی روزهای پایانی 1399 را پشت سر گذاشت که تهران و واشنگتن در بن بست چه کسی گام اول را برای احیای توافق بردارد، به سر میبرند و سایر بازیگران یا سازی نو مینوازند یا تلاش میکنند تهران و واشنگتن را به برداشتن گامهای همزمان و هماهنگ تشویق کنند. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه در یکی از آخرین موضعگیریهای توئیتری اعلام کرد که به زودی طرح اقدام سازنده و دقیق ایران را از طریق کانالهای دیپلماتیک ارائه خواهد کرد. طرحی که تا بیست و سومین روز از اسفندماه هنوز علنی نشده بود و البته به گفته برخی منابع آگاه هنوز در داخل اجماع برای اعلام آن به دست نیامده است.
از سوی دیگر در واشنگتن، تیم بایدن در حال سبک و سنگین کردن و شاید هم آزمودن گزینههای متفاوت در برابر ایران و برجام هستند. در یک سوی میدان هنوز وسوسه استفاده از اهرم سیاست فشار حداکثری به امید امتیاز گرفتن از تهران وجود دارد و در سوی دیگر گروهی ایستادهاند که توسعه فعالیتهای هستهای ایران را نشانه آشکار شکست سیاست فشار حداکثری و لزوم بازگشت هرچه سریع تر همه به توافق میدانند. همزمان قرار داشتن ایران در سال انتخابات ریاست جمهوری نیز طرف مقابل را به این فکر انداخته که شاید باید تا مشخص شدن نتیجه انتخابات در ایران و روی کار آمدن دولت جدید با سمت و سوی سیاسی متفاوت منتظر ماند و در احیای برجام عجله به خرج نداد. در داخل ایران نیز بسیاری از موضع گیریها آنچنان رنگ و بوی سیاست داخلی به خود گرفته که وزیر خارجه وادار می شود به منظور مقابله با برداشت ناصحیح طرف مقابل از این موضع گیری ها اعلام کند که مسوول سیاست خارجی او است.
آنچه بر جدال میان ایران و آمریکا برای بازگشت به برجام سایه سنگینی انداخته فاکتور «زمان» است. ایران اجرای تمام تعهدهای هستهای را متوقف کرده و گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی گویای توسعه کمی و کیفی برنامه اتمی و حتی در مواردی پیشی گرفتن آن از دوره پیش از حصول برجام است.
همزمان در تازهترین توافق میان سازمان انرژی اتمی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی دو طرف درباره بازه زمانی 3 ماهه برای حفظ اطلاعات دوربینهای آبی رنگ آژانس در تاسیسات هستهای ایران که طبق پروتکل الحاقی نصب شده بود، به تفاهم رسیدهاند و در شرایطی که برجام در این بازه زمانی احیا نشود، اطلاعات این دوربین ها منهدم می شود و عملا در اجرای پروتکل الحاقی توسط ایران در 5 سال گذشته اختلالی ایجاد خواهد شد که می تواند بر ادامه برجام حتی در صورت موافقت ایران و امریکا برای بازگشت به آن تاثیرگذار باشد.
در حالی که طرف آمریکایی تلاش میکند خود را بیتفاوت به گذر زمان نشان بدهد و در میدان واقعیت تصور عمومی این است که ایران به عنوان کشوری که در حال تحمل تحریم است باید بیش از همه نگران زمان از دست رفته باشد اما توسعه برنامه هستهای ایران همان شمشیری است که طرف مقابل آن را بالای سر خود تصور کرده و میداند که هرچه زمان بیشتری بگذرد بازگشت به عقب سخت تر خواهد شد.
هرچند که احیای برجام فعلا مهمترین ماموریت 5 عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان است اما بر هیچ کس پوشیده نیست که ایران و غرب اختلافهای دیگری نیز با یکدیگر دارند که قرار بود در سایه حسننیت در اجرای برجام درباره آنها نیز گفتوگوها و همکاری هایی با تهران داشته باشند. حل بحران در پروندههای سوریه، یمن، افغانستان و امنیت در خلیج فارس به عنوان شاهراه نقل و انتقال انرژی به همکاری با ایران نیازمند است. هر چند تهران می گوید حکایت هر کدام از آنها با توافق هستهای متفاوت است اما تا زمانی که در احیای این توافق توفیقی صورت نگیرد، گفتوگو درباره سایر پروندههای غیربرجامی نیز غیرممکن خواهد بود.
تجربه 4 سال گذشته نشان داده که تلاش برای ایجاد ناامنی و فشار حداکثری بر ایران در زمینههای متفاوت سیاسی، اقتصادی و امنیتی صرفا در داخل مرزهای ایران محصور نمیماند و به منطقه خلیجفارس نیز تسری پیدا میکند. اقدامهای ایالات متحده در 4 سال گذشته و سکوت اروپایی ها در برابر آن نه تنها برجام را به عنوان دستاورد مذاکراتی چندجانبه در یک قدمی پایان قرار داده بلکه امنیت منطقه غرب آسیا را هم تحت تاثیر قرار داده و منجر به تشدید اعتیاد کشورهایی چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین به دخالت خارجی برای تامین امنیت فرضی شده است.
سیاستهای ترامپ عملا ایران و آمریکا را تا چند قدمی منازعه نظامی در چند مرحله پیشبرد و تحولات دو ماه گذشته از دولت بایدن از هدف قرار گرفتن منافع آمریکا در اربیل عراق و پس از آن حمله آمریکاییها به مواضعی در سوریه نشان داد که تبعات سیاستهای تنشزای ترامپ در منطقه همچنان ادامه دارد و هزینه میآفریند. جهان درگیر مبارزه با ویروس کرونا و تبعات اقتصادی آن است و تعلل در احیای برجام و تبدیل کردن آن به بستری برای همکاری های بیشتر سیاسی، اقتصادی و امنیتی میان ایران و غرب صرفا به هزینه هایی که هرکدام از کشورهای درگیر در این پرونده باید در شرایط فعلی با آن دست و پنجه نرم کنند، می افزاید.
جو بایدن در دو ماه نخست حضور در کاخ سفید نشان داده که قصد دارد از میزان هزینههای آمریکا برای تامین امنیت صفر تا صدی متحدان این کشور در غرب آسیا کم کرده و تمرکز خود را بر آنچه تهدید اصلی برای آمریکا می داند یعنی چین قرار دهد. این سیاست در تضاد کامل با رویهای است که دونالد ترامپ در چهار سال گذشته طی کرد و با صدور چکهای سفید امضا برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم بر آتش جنگ در یمن افزود که نتیجهای جز آماج حمله قرار گرفتن منافع سعودی نداشت، هم به تعمیق اختلاف در شورای همکاری خلیجفارس کمک کرد و هم احتمال گفت و گوهای منطقهای میان ایران و عربستان را به صفر رساند. ماحصل این سیاست، تنش روزافزون در منطقه غرب آسیا و تشدید تهدیدهای امنیتی برای منافع آمریکا اعم از منافع سیاسی تا امنیتی و اقتصادی بود.
در چنین بستری، کاستن از هزینههای اختلاف بازیگران منطقهای، تلاش برای خارج کردن منازعهها در سوریه و یمن از فاز نظامی به فاز سیاسی، کمک به بازسازی این کشورها، کاستن از سطح تهدید در منطقه خلیجفارس و به تبع آن احیای اقتصادی این منطقه در روزهای پساکرونا به حل و فصل اختلاف میان ایران و آمریکا در حوزه برجام بستگی دارد.
علاوه بر این، افغانستان نیز به بحرانی برای دولت جو بایدن تبدیل شده است. دولت بایدن هرچند سیاست دونالد ترامپ در قبال آمریکا و مذاکره بیقید و شرط با طالبان را کاملا تایید نمیکند اما به نظر می رسد که در یک نقطه اساسی لزوم بازگشت سربازان آمریکایی به وطن پس از جنگی 20 ساله با دولت پیشین هم عقیده است. بر همین اساس است که در واپسین روزهای اسفندماه ما شاهد انتشار نامه شدیداللحن آنتونی بلینکن، وزیر خارجه تیم بایدن خطاب به اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان هستیم که در آن پیشنهاد سازوکاری جدید با حضور ایران ذیل چتر سازمان ملل متحد را میدهد. پیشنهادی که ایران میگوید در صورت دریافت دعوت از سوی دبیرکل سازمان ملل آن را بررسی خواهد کرد.
نامه بلینکن به خوبی نشان می دهد که هر چند تیم بایدن فعلا در میدان برجام گامی برنداشته اما راهکار برونرفت آمریکا از بحرانهای منطقهای را همکاری با ایران میداند. همکاری که در شرایط تداوم تحریم نمیتوان انتظار دریافت چراغ سبز ایران را برای پیشبرد آن را داشت.
با گذشت قریب به 2 ماه از حضور بایدن در کاخ سفید، اندک اندک تیم او باید در مسابقه با زمان از پشت تریبون پایین آمده و موضع گیریهای شفاهی را به ارائه راهکار عملی در میدان تبدیل کند. دیوار بیاعتمادی میان ایران و ایالات متحده که قرار بود با برجام کوتاه و کوتاهتر شود با اقدامهای دونالد ترامپ بالاتر رفته و در شرایطی که جو بایدن معکوسسازی این مسیر را هر چه سریع تر آغاز نکند، زمان مورد نیاز تمام طرفین برای بازگشت به تعهدات برجامی بیشتر و بیشتر خواهد شد.
در این میان روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان باید نقش فعالتری را برعهده گرفته و برجام را وجهالمصالحه دیگر پروندههای درگیر با آمریکا نکنند. سه کشور اروپایی در دو ماه گذشته برخلاف مسوولیتی که در برجام برعهده آنها گذاشته شده روند تخریب مسیر دیپلماسی را برعهده گرفتند. از تلاش برای وادار کردن تهران به توافقی جدید که اختلاف های منطقهای و آزمایشهای موشکی ایران را هم شامل شود تا تلاش ناکام برای تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی. در شرایطی که ایران و آمریکا به دلیل تحولات چهار سال گذشته عملا امکان گفت و گوی مستقیم را از دست دادهاند، مسوولیت حداقلی بر عهده سه کشور اروپایی این است که به جای تخریب مسیر دیپلماسی، فرصت را برای عملیاتی کردن پیشنهاد جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به منظور تشکیل جلسه غیررسمی میان ایران، 1+4 با حضور آمریکا به عنوان مهمان مهیا کنند.
در جانب ایران نیز بازی دقیق و حساب شده با برگهای امتیاز در اختیار یک ضرورت برای تامین منافع ملی محسوب میشود. موضع تهران درباره لزوم بازگشت سریع آمریکا به برجام و سپس انتظار داشتن از تهران برای اقدام مشابه منطقی است اما تهران میتواند با توجه به تهدید ناشی از شکلگیری اجماع میان آمریکا و سه کشور اروپایی و همچنین تلاشهای لابی رژیم اسرائیل برای به تعویق انداختن احیای برجام، با اندک جابهجایی در مهرههای خود در این شطرنج، هم در مسیر لغو سریعتر تحریمها آن هم در میانه بحران کرونا گام بردارد و هم ثمره مقاومت حداکثری را با تدبیر حداکثری در پیشبرد بازی برداشت کند.
دیدگاه تان را بنویسید