رئیس هیئتمدیره شبکه یاری کودکان کار در گفتوگو با اعتمادآنلاین:
آموزشوپرورش فقط به فکر آموزشهای درسی است/ سالها است چشممان را روی حقوق کودکان بستهایم/ کودکان کار هر روز با تعرض و تجاوز روبهرو هستند
فاطمه قاسمزاده، روانشناس کودک و رئیس هیئتمدیره شبکه یاری کودکان کار در انتقاد به وضعیت آموزشوپرورش در زمینه آگاهی بخشی به دانش آموزان، گفت: «مدارس به مشاور و روانشناس آموزشدیده نیاز دارند، از طرفی تمام معلمان هم باید برای مواجهه با چنین شرایطی آموزش ببینند.»
اعتمادآنلاین| زمان زیادی از انتشار خبر تکاندهنده تعرض یکی از معاونان مدرسهای در غرب تهران به چندین نفر از دانش آموزان نمیگذرد؛ خبری که با واکنشهای زیادی روبهرو بود. عده زیادی از کارشناسان بر لزوم ارائه آموزشهای لازم به کودکان و نوجوانان در مراکز آموزشی تأکید کردند اما فاطمه قاسمی رئیس هیئتمدیره شبکه یاری کودکان کار به اعتمادآنلاین میگوید: «آموزشوپرورش نیروی لازم را برای ارائه آموزش به دانشآموزان ندارد. چه کسی میخواهد مسئولیت آموزش به دانشآموزان را به عهده بگیرد؟ آن هم در شرایطی که در مدارس خبری از روانشناس و مشاور نیست و همان معدود مدارسی که مشاور دارند، مشاوران نقش هدایت تحصیلی دارند و در وضعیت روحی و روانی دانشآموزان دقیق نمیشوند.»
او میگوید: «مدارس به مشاور و روانشناس آموزشدیده نیاز دارند اما تمام معلمان باید برای مواجهه با چنین شرایطی آموزش ببینند. معلمی که وظیفهاش تدریس فلان درس است نباید به آموختن همان درس اکتفا کند بلکه باید درباره شرایط روحی و روانی بچهها هم حساس باشد و در صورت لزوم به کمک دانشآموز برود و مشکل را گزارش کند. بنابراین ما در آموزشوپرورش نه تنها با فقر کمی در زمینه نیروی انسانی مواجه هستیم بلکه دچار فقر کیفی هم هستیم.»
او ادامه میدهد: «متأسفانه آموزشوپرورش ما بیشتر از هر چیز به فکر فرو کردن فرمولهای ریاضی و فیزیک در مغز بچهها است و به وضعیت روحی و روانی و همچنین ارتقای سطح آگاهی آنها حساسیتی ندارد.»
به گفته قاسمزاده، اگرچه اتفاقی که در یکی از دبیرستانهای تهران رخ داده اتفاق ناگواری است اما اصلاً جدید نیست. او میگوید: «این اولین بار نیست که بچهها در محیطهای آموزشی مورد تعرض قرار میگیرند. در سایر عرصهها هم وضعیت کودکان و نوجوانان اصلاً خوب نیست. کودکان کار که تعدادشان هم اصلاً کم نیست هر روز با چنین وضعیتی مواجه هستند اما چون خانواده بهسامانی ندارند و تریبونی در اختیارشان قرار نمیگیرد، افکار عمومی توجهی به آنها نشان نمیدهد.»
او ادامه میدهد: «بارها درباره آمار بالای تجاوز به کودکان کار و شیوع بیماریهایی مانند ایدز و هپاتیت در میان آنها هشدار دادهایم اما گوش شنوایی وجود نداشته است. بهزیستی صبر میکند تا تمام روح و روان و جسم کودک از هم پاشیده شود و بعد قانع میشود که باید بچه را از افراد سوءاستفادهگر جدا کند؛ بعد هم که جدا کرد کودکان را به مراکزی میبرد که از شدت ازدحام توان رسیدگی به آنها را ندارند.»
قاسمزاده میگوید: «متأسفانه سالها است که چشممان را روی حقوق کودکان بستهایم. مدتی پیش یکی از مسئولان گفت به ما ثابت نشده موضوع حقوق کودکان از اولویتهای کشور است. اگر در کشور ما حقوق کودکان در اولویت نیست پس چه مسئلهای اولویت دارد؟ چطور میتوانیم ادعا کنیم که به فکر تربیت و پرورش مردم هستیم در حالی که وضعیت نسل آینده برایمان اهمیت ندارد.»
او میگوید: «به محض وقوع فاجعهای مانند آنچه در یکی از مدارس تهران اتفاق افتاد، نمایندههای مجلس اعلام میکنند که لایحه حمایت از حقوق کودکان قرار است به صحن بیاید در حالی که این کار باید مدتها پیش انجام میشد. اینهمه هشدار که ما در مورد تضییع حقوق کودکان و تعرض به کودکی و زندگی آنها دادهایم چه اثری داشته است؟»
دیدگاه تان را بنویسید