کد خبر: 223350
|
۱۳۹۷/۰۵/۱۱ ۱۰:۴۴:۰۰
| |

پاسخی بر یک جوابیه؛

اسنپ چگونه بازتولید تبعیض جنسیتی ناشی از شکاف دستمزد را توجیه می‌کند؟

بازتولید «شکاف جنسیتیِ دستمزد» از سوی اسنپ، برآمده از آن چیزی است که سامانه ارائه خدمات اسنپ، پیام آن را تلویحا به مخاطب منتقل می‌کند: «راننده زن را انتخاب کن تا کرایه کمتری بپردازی»؛ این مسئله از نظر معنایی زنان را در موقعیتی فرودست قرار می‌دهد که فارغ از مهارتشان از دستمزد کمتری برخوردار هستند. متاسفانه مدیران و تصمیم‌گیران و البته کادر روابط عمومی اسنپ در خوشبینانه‌ترین حالت اطلاعی از تاثیرات زبانی بر سوژگی ندارند و در حالت بدبینانه اطلاع دارند و در مقام توجیه برآمده‌اند.

اسنپ چگونه بازتولید تبعیض جنسیتی ناشی از شکاف دستمزد را توجیه می‌کند؟
کد خبر: 223350
|
۱۳۹۷/۰۵/۱۱ ۱۰:۴۴:۰۰

اعتمادآنلاین| روح‌الله سپندارند- چند روز قبل مطلبی با عنوان «اسنپ چگونه تبعیض جنسیتی را بازتولید می‌کند؟» ( اینجا ) به این قلم در اعتمادآنلاین منتشر شد که در آن به ساختارمند کردن شکاف جنسیتی دستمزد اشاره شده بود؛ آن هم از رهگذر نرخ پایین‌تر کرایه‌های تاکسی برای یکی از سرویس‌های اسنپ (اسنپ‌رز) که در مقایسه با تاکسی‌های دیگر این شرکت، نوعی تبعیض جنسیتی به شمار می‌رود.

پس از انتشار این مطلب، روابط عمومی اسنپ جوابیه‌ای را برای اعتمادآنلاین ارسال کرد ( اینجا ) که نسبت به این مطلب واکنش نشان می‌داد. بر اساس جوابیه اسنپ، مبلغ این تخفیف (تفاوت نرخ کرایه برای رانندگان زن و مرد) از جیب راننده زن کم نمی‌شود و اسنپ آن را با پرداخت سوبسید به آن‌ها جبران می‌کند.

اینکه ساز و کارهای مالی درون یک شرکت به چه صورت است در موضوع مورد بحث نوشتار قبلی، بحثی ثانویه به شمار می‌رود چرا که اساسا آنچه از نمود بیرونی چنین سیستم ارزش‌گذاری خدمات، به جامعه منتقل می‌شود، فقط و فقط نرخ پایین‌تر کرایه برای تاکسی‌هایی است که راننده آن‌ها زن است. ساز و کارهای درونی یک سازمان که خدماتی برای جامعه ارائه می‌دهد نمی‌تواند توجیه مناسبی برای پیام نادرستی باشد که سیاست‌های بیرونی آن بر جامعه تحمیل می‌کند.

در واقع بازتولید «شکاف جنسیتیِ دستمزد» از سوی اسنپ که در نوشتار قبلی به آن اشاره شد، برآمده از آن چیزی است که سامانه ارائه خدمات اسنپ، پیام آن را تلویحا به مخاطب منتقل می‌کند: «راننده زن را انتخاب کن تا کرایه کمتری بپردازی»؛ این مسئله از نظر معنایی زنان را در موقعیتی فرودست قرار می‌دهد که فارغ از مهارتشان از دستمزد کمتری برخوردار هستند. متاسفانه مدیران و تصمیم‌گیران و البته کادر روابط عمومی اسنپ در خوشبینانه‌ترین حالت اطلاعی از تاثیرات زبانی بر سوژگی ندارند و در حالت بدبینانه اطلاع دارند و در مقام توجیه برآمده‌اند.

کافی است یادآور شویم که برای مثال از نظر ژولیا کریستوا وقتی به وجه زبانی و شیوه دلالتش توجه می‌کنیم باید به دو شیوه عملکرد زبان توجه داشته باشیم: یکی زبان به عنوان بیان واضح و قاعده‌مند معنا؛ و دیگری زبان به عنوان انگیزش احساس یا به طور مشخص‌تر تخلیه رانه‌ها و انرژی‌های سوژه. بنابراین آنچه از شیوه ارائه خدمات اسنپ در قالب «اسنپ‌رُز» برمی‌آید نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن امر نشانه‌ای و امر نمادین و تمایز آن دو باشد. اینکه یک شرکت در ساز و کار درونی خود بخواهد چه میزان پاداش یا جریمه را اختصاص بدهد در موضوع مورد بحث، امری ثانوی است و تاثیری در پیام مورد نظر ندارد.

با در نظر گرفتن این موارد حالا می‌توان بازخورد پیام تلویحی اسنپ در سرویس اسنپ‌رز را یک بار دیگر مرور کرد: «راننده زن را انتخاب کن تا کرایه کمتری بپردازی.» با علم به شیوه‌های دلالت زبانی که در بالا به آن‌ها اشاره‌ای گذرا شد، کافی است تاثیر آن را در حوزه عمومی و فعالیت‌های شهری مرور کنیم. اینکه البته فضای شهری را دقیقا با حوزه عمومی یکسان بگیریم شاید اندکی به دور از خوانش هابرماسی باشد چرا که او خودش تاکید می‌کند «منظور من از حوزه عمومی قبل از هر چیز عرصه یا قلمرویی از حیات اجتماعی ماست که در آن بتوان چیزی را در برخورد با افکار عمومی شکل داد» با این حال با در نظر گرفتن ملاحظات این مسئله، می‌توان در فضای شهری از حوزه عمومی هم صحبت کنیم که زنان در قالب راننده و شاغل در آن مشغول به کار هستند و آنچه افکار عمومی از مسئله مورد بحث (نرخ کرایه کمتر برای اسنپ‌رز) برداشت می‌کند می‌تواند به بازتولید «شکاف جنسیتیِ دستمزد» منجر شود.

اما یکی دیگر از نقدهایی که متوجه این سرویس بود و در نوشتار قبلی مجال پرداختن به آن پیش نیامد، با جوابیه آن‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفت. روابط عمومی اسنپ در جوابیه‌اش بر آن مطلب، یکی از اهداف راه‌اندازی سرویس اسنپ‌رُز را تسهیل حمل‌ونقل زنان و خانواده‌ها، عنوان کرده است. این هدف خودش از دو منظر قابل نقد است: یکی آنکه فضاهای شهری را آن هم در بخش‌هایی که دیگر الزامات و فشارهایی از سوی برخی نهادها وجود ندارد، تفکیک کنیم؛ و دیگر آنکه ناخودآگاه این حس را القا می‌کند که سرویس‌های دیگر اسنپ که راننده‌های مرد دارند، برای زنان و خانواده‌ها امن نیستند و بهتر است که زنان را با ارائه تشویق‌هایی مثل کرایه پایین‌تر ترغیب کنیم از سرویس‌هایی استفاده کنند که راننده‌شان زن است.

این مسئله دیگر نمی‌تواند در مقام تشویق برای حضور زنان در جامعه باشد؛ در واقع در موقعیت‌های اجتماعی و سیاسی خاص می‌توان از تبعیض مثبت صحبت کرد؛ برای مثال با توجه به اهداف توسعه هزاره بسیاری از کشورها اختصاص سهمیه‌ای برای ورود زنان به مجلس را در نظر می‌گیرند. اما آنچه در سرویس مورد نظر اسنپ مشهود است، نه تبعیضِ مثبت، بلکه تفکیک است.

تجربه فضاهای تفکیک‌شده شهری برای زنان، هر چند در ابتدا با هدف مشارکت بیشتر زنان در فضاهای عمومی صورت گرفت اما در عمل، بیشتر نقش مجموعه فضاهای ایزوله‌ای دارد که نمی‌تواند موقعیتی برای جلب بیشتر مشارکت زنان در فضای شهری باشد.

میزان اعتماد به نفس ناشی از حضور در فضای عمومی متفاوت از چیزی است که در فضای تفکیک‌شده به آن‌ها القا می‌شود. ضمن آنکه عاملیت اجتماعی موثر در یک فضای کاری، در فضای تفکیک‌شده عملا آرامش و امنیتی حقیقی برآمده از واقعیت‌های جامعه نیست و این دوگانگی آگاهانه یا ناآگاهانه به وجود ناامنی دامن می‌زند.

از سوی دیگر از منظر مسافران نیز چنین هدف‌گذاری و توجیهی از طرف اسنپ همچنان به این مسئله دامن می‌زند که فضاهای مشارکت اجتماعی و شهری محیطی ناامن برای زنان است که سیستم‌های گزینشی اسنپ هم ناتوان از ارائه سرویسی امن برای آن‌ها است و باید سرویس تفکیک‌شده‌ای به اسم اسنپ‌رز را برای تسهیل در حمل و نقل زنان در نظر گیرد. این موضوع چنین پیش‌فرضی را القا می‌کند که راننده‌های مرد در اسنپ قادر نیستند فضای امن برای زنان ایجاد کنند و از این نظر با راه‌اندازی اسنپ‌رز و ارائه تخفیف‌ می‌خواهد چنین وضعیتی را جبران کند.

در نهایت پیام شرایط فوق، این معنا را در خود مستتر دارد که فضای اجتماعی متعلق به مردان است و زنان در فضایی تفکیک‌شده می‌توانند از امتیازاتی برخوردار شوند؛ که نتیجه چنین وضعیتی چیزی نیست جز آنکه به بازتولید کلیشه‌های جنسیتی دامن بزند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها