مریم دژمخوی باستانشناس جنایی در گفتوگو با اعتمادآنلاین:
نتوانستیم در پرونده جانبازان شیمیایی در دادگاه لاهه به موفقیت نسبی برسیم/ نهادهای تفحص جنگ به دلیل ناآگاهی از روشهای علمی مستندات را از بین میبرند/ در پرونده استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی از اصول باستانشناسی جنایی استفاده نکردیم
یک باستانشناس جنایی در مورد عدم توفیق ایران در پی گیری جنایات جنگی صدام در زمان جنگ تحمیلی، می"وید: متاسفانه تا امروز هیچ پژوهش روشمندی نداشتهایم. یکی از دلایل اصلی ماجرا هم به این نکته مربوط میشود که نهاد متولی بازیابی اجساد و بقایای جنگ، نهادهای نظامی هستند. جالب است که بدانید ما نتوانستیم در دادگاه لاهه و در ماجرای جانبازان شیمیایی و استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ به یک موفقیت نسبی برسیم. چراکه ما در چنین مسائلی از طرق علمی و منطبق با اصول باستانشناسی جنایی استفاده نکردهایم.
اعتمادآنلاین| فرشاد اعظمی- موضوع جنایات جنگی همیشه با حساسیت و وسواس ویژهای در مجامع بین المللی دنبال شده است. اینکه در خلال جنگها و حوادث مهم بشری چون درگیریهای داخلی و نسلکشیها چه اتفاقاتی رخ داده است و عوامل اصلی حادثه دقیقا چه رفتارهای ضدبشری داشتهاند. از نسلکشی مسلمانان در بوسنیهرزگوین گرفته یا نسل کشی بومیان در آمریکای لاتین و یا درگیریهای داخلی عراق در زمان صدام و حتی جنگ هشت ساله تحمیلی و امثال آن که همچنان سوالات و ابهامات زیادی درباره آن مطرح است. هنوز درباره استفاده رژیم بعث از تسلیحات شیمیایی موضوعات مهمی باقی مانده است و این در حالی بوده که ایران بزرگترین و اولین قربانی کشتار با سلاحهای شیمیایی است. مسالهای که طی چند دهه گذشته با روشهای مدرن علمی حل شده است. باستانشناسی جنایی این امکان را فراهم میکند که دولتها و ملت بتوانند با کاوش و بررسیهای علمی به اطلاعات مهمی از جنگها و حوادث بشری دست پیدا کنند. تخصصی که البته در ایران هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است. مریم دژمخوی متخصص باستانشناسی جنایی در گفتوگویی با اعتمادآنلاین از این تخصص و البته چالشها و موانع آن سخن میگوید:
*تخصص باستانشناسی جنایی چرا اهمیت پیدا کرده است؟
بررسی جنگهایی که از گذشته و عهد باستان و دوران متاخر رخ دادهاند، از طریق روشها و متدهای باستانشناسی همواره در دستورکار باستانشناسان بوده است، اما بررسی مادی بقایا و آثار جنگهای مدرن - جنگهایی که بعد از قرن 19 تا امروز اتفاق افتاده است یا به قولی جنگهایی که از جنگ جهانی اول به این طرف اتفاق افتاده است- زیرشاخه تقریبا نوظهوری را شامل میشود که این علم به ویژه بعد از باستانشناسی معاصر یا باستانشناسی نزدیک تعریف شد و شکل گرفت. باستانشناسی جنایی بنا به دلایل مختلفی برای دولتها و ملتها اهمیت ویژهای دارد.
*چرا دولتها به این تخصص نیاز دارند؟
باستانشناسی جنایی در مقوله جنگها و حوادث عصر مدرن از این بابت برای دولتها مهم تلقی میشود که کاوش بقایای کسانی که در جنگها قربانی خشونت شدند - که این مساله مردم عادی و نظامی را شامل میشود- و همین طور کاوش و بررسی و کشف تسلیحات به کار رفته در جنگها و موضوعاتی از این قبیل به دولتها کمک میکند تا از حقوق و منافع خود در قبال جنگها در مجامع جهانی و همینطور دادگاههای بینالمللی مانند لاهه دفاع کرده و در نهایت ادعای خسارت خود را طرح کنند و به نوعی حافظ منافع و حقوق خودشان در عرصه جهانی باشند. در واقع باید گفت که باستانشناسی جنایی به لحاظ حقوقی مبنای بسیار قوی و مناسبی را برای دولتها فراهم کرده است. فراموش نکنیم که معمولا در جنگها اسناد مکتوب و دقیق حقوقی به سبب دلایل و شرایط مقتضی وجود ندارد و یا آنکه در اتفاقاتی مانند نسلکشیها و همچنین دیکتاتوریها عملا چنین امکانی میسر نیست که بتوان برخی اتفاقات و موضوعات مهم را به صورت مستند جمعآوری کرد. بنابراین باستانشناسی جنایی این امکان را برای پیگیری اتفاقات و تهیه اسناد و مدارک به نوعی مهیا کرده و از این بابت مهم بوده و کمک مهمی به روشن شدن حقایق میکند. بهترین مثال درباره این ماجرا به جنگ معروف بین آمریکا و عراق مربوط میشود که در نهایت به سقوط صدام ختم شد. در آن دوره یک تیم باستانشناسی تحت نظارت ارتش آمریکا توانست با مدارک و مستنداتی که جمع آوری کرده بود اثبات کند که صدام اقدام به نسلکشی کردها در کشور کرده است و این در دادگاه لاهه ارائه و در حکم نهایی صدام، شهادت تیم باستانشناسی تاثیرگذار بود.
*اهمیت این تخصص برای ملتها شامل چه مسائلی میشود؟
باستانشناسی جنایی برای ملتها نیز مهم است. چون باستان شناسی جنایی به ملتها کمک میکند تا از طریق کاوش در مناطق جنگی به مستندات و مدارک و آثار و بقایای مهمی از قربانیان خشونت در جنگ اعم از قربانیان جنگی یا نسلکشیها مانند آنچه در کشورهای لاتین رخ داد و امثالهم دسترسی پیدا کنند و اجساد کشف شده بعد از مراحلی هرچند پیچیده مانند تطبیق «دی ان ای» به خانوادههایشان تحویل داده شود و در نهایت تسکینی برای درد و غم بازماندگان باشد.
*با توجه به اینکه ایران در عصر مدرن متحمل طولانیترین جنگ کلاسیک بوده و هنوز درباره موضوعاتی مانند استفاده رژیم بعث از تسلیحات شیمیایی بحثهای مختلفی مطرح است، «باستانشناسی جنایی» تا چه اندازه توسعه پیدا کرده است و امروز چه جایگاهی در کشور دارد؟
متاسفانه تا امروز هیچ پژوهش روشمندی نداشتهایم. یکی از دلایل اصلی ماجرا هم به این نکته مربوط میشود که نهاد متولی بازیابی اجساد و بقایای جنگ، نهادهای نظامی هستند. جالب است که بدانید ما نتوانستیم در دادگاه لاهه و در ماجرای جانبازان شیمیایی و استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ به یک موفقیت نسبی برسیم. چراکه ما در چنین مسائلی از طرق علمی و منطبق با اصول باستانشناسی جنایی استفاده نکرده ایم. اگر تا امروز هم مطلبی منطبق با علم باستانشناسی جنایی در کشور به انتشار رسیده و یا مطرح شده است ماحصل تلاشهای گروه کوچک ماست که تلاش کرده تا به نوعی این موضوع و اهمیت آن را در کشور برای مردم و مسئولان جا بیندازد. ما در این خصوص یک گروه کار کوچکی را تاسیس کردهایم و کار معاصر انجام میدهیم. اما مساله مهم آن است که باید برای انجام این موضوع وارد میدان عمل شویم و کاوشها و بررسیها در مناطق جنگی را با استفاده از روشهای علمی از سر بگیریم. نهادهای نظامی هر اندازه که تجهیزات و امکانات برای کاوش در اختیار داشته باشند، چون روشهای کاوش و برخورد با دادههای علمی را به درستی بلد نبوده و نسبت به آن آگاهی ندارند، ناخودآگاه «دادهها» و «مستندات» را به سبب استفاده از ابزار مکانیکی نامناسب از بین میبرند. به عنوان مثال استفاده از بیل مکانیکی ، حجم بسیار زیادی از شواهد را از بین می برد. در حالی که در روش باستانشناسی بررسی ها با دقت و به صورت لایه لایه پیشرفته و تمام دادهها ثبت و ضبط شده و قابلیت ارائه به مجامع و نهادهای حقوقی و قضایی جهانی را خواهد داشت. بنابراین تا زمانی که این روشهای علمی رعایت نشود، ما موفق نخواهیم بود. این در حالی است که در بسیاری از کشورها این مساله رشد مناسبی داشته است.
*این اتفاق بدی خواهد بود که ما نتوانیم از بقایا و شواهد جنگی به نفع خودمان در دادگاههای بینالمللی استفاده کنیم و این در حالی است که همواره تیمها و نهادهای مختلفی موظف به تفحص در مناطق جنگی هستند.
همانطور که گفتم متولیان امکانات و تجهیزات خوبی دارند ولی اینکه ما در دادگاه های بین المللی موفق نبودیم به دلیل عدم استفاده از روشهای علمی برمیگردد. به عنوان مثال درباره اجساد جنگی، بحثی در باستانشناسی جنگ تحت عنوان باستانشناسی جنایی وجود دارد که طبق این روش با بقایای جنگی دقیقا مانند یک صحنه جرم برخورد میشود تا تمامی ادله و مستندات به صورت مشخص و تعریفشدهای با دقت بسیار بالایی تجمیع و آماده ارائه به مجامع بینالمللی باشند. این دقت و وسواس کاملا متفاوت از تلاش نهادهای تفحص بوده که البته قابل احترام است ولی دقت لازم را ندارد.
*آیا امکان تعامل باستانشناسان جنایی با این نهادهای متولی وجود دارد و اساسا این درخواستها برای تعاملات تا کجا پیش رفته است؟
متخصصان باستانشناسی جنایی با دولتها همکاری میکنند و این چنین نیست که من به صورت مستقل اعلام کنم که فردا عازم مناطق جنگی میشوم و به تنهایی اجساد را کشف کرده و بررسیها را انجام میدهم. این امر بر اساس یک همکاری بین دولتها و مراکز و نهادهای دانشگاهی انجام میشود ولی در کشور ما هیچ دانشگاهی وجود ندارد که باستانشناسی جنایی را تدریس کند و این در حالی است که در دانشگاههای هلند مراکزی برای تحصیل در این رشته دانشگاهی وجود دارد و مشخصا با نهادهای مربوطه همکاری دارند. بنابراین برای حل این مساله ما نیازمند آن هستیم که یک همکاری بین دولت، نهادهای نظامی و مراکز دانشگاهی برای حمایت از این رشته علمی صورت بگیرد و زمینه فعالیت این باستانشناسان در مناطق جنگی فراهم شود. کشورهایی مانند ایالات متحده و هلند و انگلستان و حتی بوسنی و هرزگوین گامهای بسیار خوبی در این زمینه برداشته و امکان توسعه و فعالیت این متخصصان را ایجاد کردهاند.
*در حال حاضر چند باستانشناس جنایی در کشور ما وجود دارد؟
تا امروز 2 نفر یعنی من و خانم لیلا پاپلی یزدی هستیم که این تخصص را داریم. البته از همکاری اساتید و متخصصان دیگری مانند دکتر گاراژیان و دانشجویان استفاده میکنیم. اما اساسا پایهگذاری این تخصص به ما دو نفر مربوط میشود.
*اما این مساله حکایت از آن دارد که پیش از هر چیز باید علم باستانشناسی جنایی را از باب آموزشهای آکادمیک در کشور توسعه بدهیم.
این واقعا به کم لطفی دانشگاه و دولت مربوط می شود. ما بارها خواستار راه اندازی دپارتمان مستقل شدیم و همین طور برای راه اندازی گروه معاصر در مقطع ارشد از طریق وزارت علوم اقدام کردیم که متاسفانه ثمری نداشت. همچنین این درخواست را به دولت ابلاغ کردیم که دوره های تکمیلی این تخصص از سوی متخصصان برتر بینالمللی در کشور فراهم شود. البته من و خانم پاپلی یک دوره از این آموزشها را گذارندهایم ولی نیاز است که این دورهها بهروزرسانی شود. ما نیازمند آن هستیم که برای توسعه این علم به صورت آکادمیک و عملی در کشور یک هماهنگی و همکاری ایجاد شود که متاسفانه شکل نگرفته است. من و خانم پاپلی تنها باستانشناسان تخصصی در خاورمیانه هستیم و این در حالی بوده که همواره از این قبیل اتفاقات مهم در منطقه رخ میدهد و تکرار میشود و نیازمند بررسی و کاوش دقیق علمی است.
دیدگاه تان را بنویسید