کد خبر: 251808
|
۱۳۹۷/۰۹/۲۵ ۱۴:۱۴:۰۰
| |

معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با «اعتماد»:

جامعه هدف وسوسه‌انگیز برای بنگاه‌های اقتصادی

معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با «اعتماد» و با اشاره به 14 میلیون جمعیت دانش‌آموزی گفت: جامعه هدف وسوسه‌انگیز برای بنگاه‌های اقتصادی است

جامعه هدف وسوسه‌انگیز برای بنگاه‌های اقتصادی
کد خبر: 251808
|
۱۳۹۷/۰۹/۲۵ ۱۴:۱۴:۰۰

اعتمادآنلاین| «در قرآن جز نماز مغرب و عشاء، هیچ تکلیف شبانه دیگری نداریم. نماز شب هم که واجب نیست و هر کسی بخواند خوشا به حال او.» حجت‌الاسلام محمدتقی رهبر، عضو جامعه روحانیت مبارز یکی از کسانی بود که به گفته آیت‌الله سبحانی که حذف تکالیف دانش‌آموزان را «برخلاف قرآن، حدیث و سیره علما و بزرگان» دانسته بود، واکنش نشان داد. رهبر در گفت‌وگو با پایگاه خبری انتخاب گفت: «شاید کارشناسان آموزشی بخواهند نوع دیگری بحث کنند اما برای اثبات لزوم تکلیف شبانه، نمی‌شود به قرآن استناد کرد.» ماجرای پرهیاهوی دیدار ناشران کتاب‌های آموزشی با چهر‌های حوزه علمیه قم تیتر یک روزنامه جوان شد که در مطلبی با عنوان «بحران مشروعیت کاسبان کنکور» نوشت: ‌«بی‌شک و قطعا مراجع عظام تقلید با تعیین تکلیف اداره آموزش و پرورش در خارج از حاکمیت و در دست موسساتی که نوع عملکردشان نشان می‌دهد جز دغدغه مالی، چیز دیگری در سر نمی‌پرورانند، مخالفند و باید به این مهم توجه شود که دیدار مدیران این‌گونه موسسات که تمامی جامعه از خاص و عام نوع عملکرد آنها را مافیایی و سودجویانه می‌دانند، می‌تواند با هدف کسب مشروعیت از جایگاه رفیع مرجعیت باشد.»

در میان تمام پوشش‌های رسانه‌ای که موضوع سفر برخی مدیران موسسات کنکور و کتاب‌های کمک آموزشی به قم در پی داشت، گفت‌وگویی هم در روزنامه صبح نو منتشر شد. گفت‌وگو با ابوالفضل جوکار موسس انتشارات گاج که در دیدار 17 آذر در قم هم به‌ شدت از سیاست‌های آموزش و پرورش در حذف مشق شب انتقاد کرده بود. جوکار در این گفت‌وگو عنوان کرده که از چند ماه پیش انجمن ناشران آموزشی تصمیم به دیدار با وزیر آموزش و پرورش داشتند که با این دیدار موافقت نشده: «موضوع دیدار با وزیر برای این بود که وزیر به محض شروع به کار، با فعالان این عرصه دیدار می‌کنند البته ما با معاونان ایشان دیدار کردیم ولی با خود وزیر جلسه نداشتیم. تقاضای مکتوب کردیم که البته اجابت نشد و ناشران تصمیم گرفتند به طریقی صحبت‌های‌شان را مطرح کنند و یکی از این راه‌ها دیدار با علما بود.» او توضیح داده است که محورهای اصلی این دیدار بحث نرخ کاغذ و آموزش و پرورش بوده است. جوکار می‌گوید که 100 روز پیش نامه‌ای به سید محمد بطحایی نوشته: « نوشتم که ما حرف‌هایی داریم باید شنیده بشود. نتایج تصمیمات شما 10سال بعد تبعاتش مشخص می‌شود. ما سنگ کف رودخانه هستیم، سبزی لب آب نیستیم که یک‌شبه رشد کرده باشیم. من 10وزیر آموزش‌و‌پرورش در این سال‌ها دیده‌ام ولی تصمیم‌هایی که گاهی مسوولان می‌گیرند، دغدغه ماست.»

موسسه‌های آموزشی هیچ ارزشی برای سیاست‌های رسمی کشور قائل نیستند

«من 10وزیر آموزش‌و‌پرورش در این سال‌ها دیده‌ام.» این حرف جوکار خلاصه‌ای از حقیقت نظام آموزش و پرورش کشور است. او و بسیاری از مدیران موسسه‌های کنکور و کتاب‌های کمک آموزشی آمد و رفت وزیران زیادی را دیده‌اند. وزیران آموزش و پرورش می‌آیند و می‌روند اما موسسه‌ها در جای خود باقی می‌مانند، قوی‌تر و گسترده‌تر می‌شوند.

آموزش و پرورش چه قدرتی در برابر موسسه‌های کنکور و چاپ کتاب‌های کمک آموزشی دارند؟ موسسه‌های آموزشی چه حرف‌هایی دارند که فکر می‌کنند آموزش و پرورش باید بشنود؟

رضوان حکیم‌زاده، معاون ‌ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش به «اعتماد» می‌گوید: این موسسه‌های آموزشی هستند که باید حرف آموزش و پرورش را بشنوند.

آقای جوکار، موسس انتشارات گاج در مصاحبه‌ای گفته که برای دیدار با وزیر آموزش و پرورش تقاضای مکتوب داده‌اند که اجابت نشده اما با معاونان او دیدار داشته‌اند، شما هم جزو این معاونان بودید؟

خیر، من هیچ دیداری با هیچ‌ یک از گردانندگان و مسوولان این موسسه‌های آموزش نداشته‌ام.

آقای جوکار گفته شخصا به وزیر نامه نوشته و گفته: «ما حرف‌هایی داریم باید شنیده بشود.» چه دیالوگی می‌تواند بین آموزش و پرورش و موسسه‌های آموزشی شکل بگیرد؟

نمی‌دانم چه حرف‌هایی دارند اما آموزش و پرورش به عنوان متولی تعلیم و تربیت باید از نهادها و سازمان‌هایی که بتوانند کمک تخصصی دهند، تعامل داشته باشد و در این راه جامعه علمی که می‌تواند این تعامل را داشته باشد قطعا دانشکده‌های علوم تربیتی هستند. در تجربه قبلی که آموزش و پرورش برای حذف آزمون‌های تیزهوشان از مدارس دوره اول متوسطه داشت، این جامعه علمی علوم تربیتی بود که همه‌جانبه به یاری آموزش و پرورش آمد و با طرح دیدگاه‌های علمی کمک کرد که این مساله در جامعه تبدیل به یک گفتمان با پشتوانه علمی شود. در همان زمان متاسفانه این موسسه‌ها با وجود مصالح علمی و مسوولیت اجتماعی که بنگاه اقتصادی باید در قبال جامعه‌اش داشته باشد، نه تنها در این زمینه هیچ کمکی نکردند بلکه نشان دادند عملکردشان صددرصد خلاف سند تحول بنیادین است. تجربه این موسسات نشان می‌دهد محصولاتی که تولید می‌کنند از نظر تربیتی مورد قبول نیست، بنابراین وقتی این تجربه را داریم نمی‌دانم چطور می‌توانند انتظار داشته باشند که به حرفشان گوش دهیم و کار آنها باید نشان دهد که نسبتی با تعلیم و تربیت دارند، وقتی این نسبت وجود ندارد، نمی‌توانند انتظاری از ما داشته باشند. من فکر می‌کنم آنها باید حرف‌های آموزش و پرورش را بشنوند. آموزش و پرورش بر اساس قانون نهاد اصلی تعلیم و تربیت هست و آنها باید حرکت‌شان را با آموزش و پرورش تطبیق دهند و کالاهای‌شان را بر اساس سیاست‌های آموزش و پرورش ارایه دهند و فکر نمی‌کنم این جریان قرار است برعکس شود.

آنها چطور قرار است پای حرف‌های شما بنشینند؟

حرف‌های ما سیاست‌های رسمی ماست. موسسات آموزشی با توجه به اینکه محصولات‌شان به گونه‌ای است که جامعه هدف‌شان دانش‌آموزان و معلمان است حتما از این سیاست‌ها مطلع هستند فقط باید در عمل نشان دهند که تغییر جهت داده‌اند و پای حرف آموزش و پرورش نشسته‌اند. این سیاست‌ها خوشبختانه از طریق تریبون‌های رسمی و رسانه‌های عمومی اعلام می‌شوند و لازم نیست برای شنیدن این حرف‌ها از آنها دعوت شود. باید نشان دهند که به فرزندان این سرزمین تعلق خاطر دارند و مصالح یک ملت و نسل آینده این سرزمین را بر منافع کوتاه‌مدت‌شان ترجیح می‌دهند. اگر آنها سیاست‌های آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی این حوزه را در نظر بگیرند امکان دیالوگ و تعامل هم فراهم خواهد شد در حالی که آنها راه خودشان را می‌روند و هیچ ارزشی برای سیاست‌های رسمی کشور قائل نیستند. اجازه دهید مثالی بزنم: سیاست‌های حوزه سلامت و بهداشت را وزارت بهداشت و درمان تعیین می‌کند، طبیعی است که کسانی که صاحب محصولات و تولیدات مختلف هستند، استانداردهای این وزارتخانه را رعایت کنند، وزارت بهداشت که نمی‌تواند استانداردهایش را عوض کند تا دلخواه تولیدکنندگان این محصولات شود. آموزش و پرورش هم مرجع تخصصی سیاستگذاری تعلیم و تربیت است و موسسه‌ها باید نشان دهند که با این سیاست‌ها هم‌جهت هستند. به جای اینکه کتاب‌هایی تولید کنند که خوراک مشق شب بچه‌ها شود و مانع تغییر مسیر از حافظه‌پروری و حافظه‌محوری به بحث تربیت و مهارت‌آموزی، باید نشان دهند که دل‌شان برای تربیت و مهارت ‌آموزش بچه‌ها سوخته و در این راستا به تولید محصول بپردازند در حالی که متاسفانه تا به امروز در این زمینه کاری نکرده‌اند.

اما به نظر می‌رسد پشت آنها گرم‌تر است و کارشان را به هر حال پیش می‌برند، قدرت آموزش و پرورش در مقابل این موسسه‌ها کجاست؟

ما مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم که در آن صداوسیما را ملزم می‌کند که حتما نظر دستگاه‌های تخصصی را در بحث تبلیغات تلویزیونی و نظر آموزش و پرورش را در رابطه با محصولاتی که در حوزه تعلیم و تربیت هستند، بگیرد. متاسفانه این مصوبه اجرا نمی‌شود. اگر این مصوبه اجرایی شود دیگر شاهد نخواهیم بود که در دوره پیش‌دبستان که اصلا به لحاظ علمی بحث تفکیک موضوعی نداریم، تبلیغ کتاب ریاضی پیش‌دبستانی از تلویزیون پخش شود. این کار کاملا غیرعلمی و خلاف اصول تعلیم و تربیت در دوره پیش‌دبستان است. اگر مواردی که قانونگذار مشخص کرده و آن بسترها واقعا اجرایی شوند این امکان وجود دارد. من واقعا امیدوارم بنگاه‌های اقتصادی ما از منظر مسوولیت اجتماعی‌شان نقش مثبت ایفا کنند، همان‌طور که خیرین مدرسه‌ساز ما در بخش خصوصی سعی می‌کنند، گره‌ای را باز کنند. ما اتفاقا از فعالیت‌های سودمند بخش خصوصی استقبال می‌کنیم همان‌طور که همکاران‌مان در اتاق بازرگانی کاری مثل پویش ایران من را پیش می‌برند. وقت آن رسیده که موسسه‌های آموزشی هم کمی به مسوولیت‌های اجتماعی‌شان فکر کنند و منافع زودگذر اقتصادی را به منافع بلندمدت یک ملت ترجیح ندهند. مطمئنم اگر تغییر جهت بدهند و از امکانات‌شان استفاده کنند و در کنار آموزش و پرورش قرار بگیرند، می‌توانند حتی سود اقتصادی هم داشته باشند، البته سود اقتصادی مشروع.

از میزان گردش‌های مالی و سودی که عاید این موسسه‌ها می‌شود، گزارشی تهیه کرده‌اید یا از مرجع دیگری رسیدگی به وضعیت فعالیت‌های آنها و نسبتش با سیاستگذاری‌های آموزش و پرورش را دنبال می‌کنید؟

ما دسترسی به میزان گردش‌های مالی این موسسات نداریم اما فکر می‌کنم شورای عالی انقلاب فرهنگی که متولی اصلی فرهنگ است باید به این موضوع ورود کند و خواهان اجرایی شدن آن مصوبه باشد. البته خبر دارم که وزیر محترم نامه‌نگاری‌هایی با صداوسیما داشته‌اند و فکر می‌کنم با شورای عالی انقلاب فرهنگی هم طرح موضوع شده است. امیدوارم هر کسی در این زمینه به مسوولیتش توجه کند تا این وضع نابسامانی که وجود دارد را تا حد زیادی سامان داد. یادمان باشد که 14 میلیون دانش‌آموز داریم و این رقم بسیار بزرگ است و جامعه هدفی بسیار وسوسه‌کننده برای کسانی است که کار اقتصادی می‌کنند و می‌شود حدس زد که رقم‌های بسیار بزرگی در این میان جریان دارد.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها