کد خبر: 277290
|
۱۳۹۷/۱۲/۱۸ ۱۳:۳۸:۰۰
| |

ازدواج با اتباع بیگانه غیرمجاز مساوی با از دست دادن حق زندگی است

اگرچه کارت آمایش نوعی هویت محسوب می‌شود اما فرزندانی که نمی‌دانند ایرانی هستند یا خارجی و مورد تمسخر شدید قرار می‌گیرند خود را به‌نوعی بی‌هویت می‌دانند.

ازدواج با اتباع بیگانه غیرمجاز مساوی با از دست دادن حق زندگی است
کد خبر: 277290
|
۱۳۹۷/۱۲/۱۸ ۱۳:۳۸:۰۰

اعتمادآنلاین| فرزندانِ «ماه عاشور»، «صفیه»، «مریم» و صدها زن دیگر، این روزها بحران هویت دارند، بی‌هویتی و نداشتن شناسنامه اصلی‌ترین مشکلشان است؛ همان زن‌هایی که به دلیل فقر مالی، تعداد بالای فرزندان خانواده، نبودن همسر مناسب و هزاران دلیل دیگر پذیرفته‌اند با مردی ازدواج کنند که تابعیت ایرانی ندارد، ازدواجشان رسمی و قانونی نیست به همین دلیل حمایتی از آن‌ها نمی‌شود.

ازدواج با اتباع بیگانه غیرمجاز= از دست دادن حق زندگی

«ماه عاشور» که در سن 25 سالگی با فردی به نام حسن رضا -تبعه پاکستان- ازدواج‌کرده است، می‌گوید: ما 12 تا خواهر و برادر بودیم، پدر، مادر و برادرم اعتیاد داشتند، پدرم نمی‌توانست خرجمان را بدهد و دستمان خالی بود، آن روزها در شالیزار کار می‌کردم و از فرط فعالیت زیاد مریض شده بودم، به خاطر جمعیت بالای خانواده‌مان باید ازدواج می‌کردم.

ماه عاشور و خانواده‌اش نمی‌دانستند ازدواج با فردی که تابعیت ایرانی ندارد باید طبق قانون و پس از طی مراحلی انجام شود، بنابراین راضی می‌شوند که دخترشان با این فرد که از نظر اخلاقی مورد تأیید همگان است ازدواج کند، ماه عاشور تأکید می‌کند: ما که نمی‌دانستیم خارجی بودن و پاسپورت چیست و نمی‌شود عقد رسمی کنیم بنابراین صیغه کردیم که به دنبال آن مشکلات فراوانی برای ما ایجاد شد، همسرم چون مجوز قانونی ندارد هر چند سال به پاکستان می‌رود و دوباره برمی‌گردد.

ماه عاشور روزهای سختی را گذرانده؛ درست زمانی که فرزندش به دنیا می‌آید همسرش از ایران اخراج شده و در پاکستان بوده است، او مجبور می‌شود که فرزندش را تنها در خانه به دنیا بیاورد، حالا پسرش 22 سال دارد و مشکلاتش هم همان‌قدر بزرگ‌شده است.

ماه عاشور می‌گوید: پسرم در حال حاضر 22 ساله است و شناسنامه ندارد، حتی به خاطر شناسنامه و پاکستانی بودن پدرش بارها در مدرسه تحقیر شده است، پسرم اخیراً تصادف کرده و نخاعش آسیب‌ دیده اما به علت نداشتن شناسنامه و بیمه نمی‌توانیم درمانش کنیم چراکه هزینه بالاست، از طرفی بهزیستی نیز پسرم را تحت پوشش قرار نمی‌دهد.

ماه عاشور ازدواج با اتباع بیگانه غیرمجاز را مساوی با بدبخت شدن و از دست دادن حق زندگی می‌داند و می‌گوید: اگر می‌دانستم که این‌همه مشکل دارد و چیزی به ما تعلق نمی‌گیرد و به بچه‌ام شناسنامه نمی‌دهند هرگز تن به این اشتباه نمی‌دادم، صدای ما را به این مسئولان برسانید که شناسنامه به بچه‌ام بدهند؛ ما که خواسته عاشق نشدیم، قتل هم که نکردیم، با یک مسلمان ازدواج کردیم.

مادر شوهرم گفت: اگر قبول نکنی تو را می‌دزدیم!

ماه عاشور تنها زنی نیست که به همراه زنان افغان برای کارت اقامت و شناسنامه پسرش به تهران می‌رود و در این مسیر مشکلات زیادی را تحمل می‌کند، مریم علی‌اکبری 38 ساله است و در سن 15 سالگی با یک تبعه افغانی ازدواج‌کرده و حالا دارای سه فرزند است.

همسرش آن زمان کارگر پدرش بوده و مریم نیز دلبسته‌اش؛ اما خانواده‌اش راضی نبودند، مریم می‌گوید: پدرم راضی نبود، مادر شوهر و پدرشوهرم گفتند ما قوچانی هستیم و حضور ما در ایران قانونی است و شناسنامه‌ داریم؛ یک روز که از مدرسه می‌آمدم مادر شوهرم در بین راه من را گرفت و گفت اگر بگویی نه فرار می‌کنیم و تو را با خودمان می‌بریم قوچان؛ من هم که همسرم را دوست داشتم قبول کردم.

مادر همسرش ایرانی است اما پدر همسرش از اتباع افاغنه است که مجوز ندارد، حالا شوهر مریم هر چه به سفارت می‌رود به او تذکره نمی‌دهند چراکه در افغانستان فامیلی ندارند، مریم می‌گوید: مادر همسرم آن روزها به من دروغ گفت و قول داد که به‌زودی صیغه‌مان به عقد رسمی تبدیل شود که هنوز محقق نشده است.

مریم سه فرزند دارد، پسر 20 ساله‌اش به خاطر حرف‌هایی که در مدرسه به او زدند و افغانی خطابش می‌کردند ترک تحصیل‌ کرده است، دخترش نیز به دلیل اینکه شناسنامه ندارد و مورد تمسخر همکلاسی‌هایش قرار می‌گیرد افسردگی گرفته و در حال حاضر زیر نظر مشاور قرار دارد.

مریم می‌گوید: فرزندانم کارت آمایش دارند اما سفارت پاسپورت و تذکره نمی‌دهد چراکه باید از افغانستان تذکره بیاوریم، همسرم آنجا کسی را نمی‌شناسد و پدرش تأکید دارد که افغانی نیست و در زلزله طبس گم‌ شده است، حالا هم همسرم قبول کرده است که شناسنامه به نام مادر بگیریم ولی فرزندانم از این مسئله ناراحت هستند.

اگرچه کارت آمایش نوعی هویت محسوب می‌شود اما فرزندانی که نمی‌دانند ایرانی هستند یا خارجی و مورد تمسخر شدید قرار می‌گیرند خود را به‌نوعی بی‌هویت می‌دانند، رفتار مردم دل آن‌ها را به درد آورده است، مریم می‌گوید: پسرم بارها توسط معلمش مورد سؤال قرارگرفته است که «تو اصلاً می‌دانی عمویی یا فامیلی داری یا بی‌هویتی؟» به همین دلیل ترک تحصیل‌کرده است.

چون شناسنامه ندارد، اموالش را به نامم می‌زند

این ازدواج‌ها مربوط به دوران گذشته نیست، هنوز هم در مناطق کمتر توسعه‌یافته دختران جوانی هستند که به دلیل فرهنگ قالب ازدواج قبل از 30 سالگی به این نوع ازدواج تن می‌دهند، زهرا 33 ساله دریکی از مناطق کمتر توسعه‌یافته قزوین زندگی می‌کند و در حال فراهم کردن سوروسات عروسی‌اش است.

زهرا می‌گوید: همسرم 27 ساله است و برادرش همسایه‌مان است، ما فعلاً صیغه 99 ساله کردیم و به‌محض درست شدن مدارکش عقدمان رسمی می‌شود اما مشکلی وجود ندارد، زن برادر همسرم که همسایه ما است دو فرزند دارد که شناسنامه ندارند ولی می‌توانند به مدرسه بروند، شناسنامه برایم مهم نیست همین‌که در آینده فرزندانم بتوانند به مدرسه بروند برایم کافی است.

زهرا که از این ازدواج خرسند است، داشتن شناسنامه را عامل خوشبختی نمی‌داند و می‌گوید: مردهای افغان که شناسنامه ندارند همه اموالشان را به اسم همسرشان می‌زنند؛ لبخند زیرکانه چاشنی حرف‌هایش می‌کند و می‌گوید از شما چه پنهان همسرم همه اموالش را نام زن برادرش زده اما قول داده است بعد از عروسی به نام من بزند.

ازدواج با تبعه غیرمجاز ازدواج مکانیکی است

بهمن عشایری -مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری قزوین- در این خصوص می‌گوید: در قزوین غالب ازدواج‌های ایرانیان با خارجی‌ها، ازدواج مردان اتباع افغانستان با زنان ایرانی است، آمار ما در کلیت ازدواج در استان 750 نفر است که این تعداد ازدواج بر اساس ماده 1060 قانون مدنی و فرآیندهای ثبت قانونی ازدواج طی شدند و از ازدواج‌های غیررسمی آمار کاملی وجود ندارد.

وی جدی بودن قانون در این موضوع را به دلیل حمایت از زنان ایرانی می‌داند و می‌گوید: یک مرد خارجی که می‌خواهد با زن ایرانی ازدواج کند باید به وزارت کشور مراجعه و فرآیندهای قانونی را طی کند، اگر این اتفاق نیفتد از نظر قانون جرمی اتفاق افتاده است و بر اساس ماده 51 قانون حمایت از خانواده بین یک تا سه سال زندان در نظر گرفته‌ شده تا مانع این ازدواج‌ها باشد.

عشایری تأکید می‌کند: مردی که به‌صورت غیرمجاز با زن ایرانی ازدواج می‌کند فرزندانشان بی‌هویت قلمداد می‌شوند و نمی‌توانند مدارک هویتی دریافت کنند، درواقع این فرزندان نه تبعه افغانستان یا هر کشور دیگر هستند و نه تبعه ایران و از حقوق اجتماعی بی‌بهره هستند.

مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری قزوین بیان می‌کند: این فرزندان در اشتغال، تحصیلات، خدمات و ارتباطات اجتماعی دچار چالش می‌شوند، برای جلوگیری از این مشکلات است که تأکید داریم ازدواج‌ها به‌صورت قانونی صورت بگیرد، باید توجه داشت که بی‌هویتی ارتباط معناداری با بزهکاری اجتماعی دارد.

وی تأکید می‌کند: زنان ایرانی برای اینکه حقوق قانونی خود را پیگیری کنند نیاز دارند که فرآیند قانونی را طی و ازدواج خود را ثبت کنند، در غیر این صورت مراجع قضایی از پذیرش پرونده آن‌ها خودداری می‌کند، این ازدواج‌ها اغلب در مناطق کمتر توسعه‌یافته و به علت ناآگاهی اتفاق می‌افتد.

عشایری معتقد است قبل از اینکه این جریان به نهضت تبدیل شود باید از متنفذین و ریش‌سفیدهای روستاها و گروه‌های اجتماعی بخواهیم که آثار حقوقی این ازدواج‌ها را توضیح دهند.

وی از این ازدواج‌ها به‌عنوان ازدواج مکانیکی یاد می‌کند و تصریح می‌کند: ازدواج‌های مکانیکی درواقع ازدواج‌های مصلحتی است، اتباع خارجی به نیت گرفتن اقامت با زنان ایرانی ازدواج می‌کنند و فکر می‌کنند با این ترفند می‌تواند تابعیت و اقامت بگیرند درحالی‌که در ازدواج قانونی نیز نمی‌تواند تابعیت بگیرد.

مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری قزوین بیان می‌کند: بسط دایره همسرگزینی در مناطق کمتر توسعه‌یافته، همسان همسری، تمایل مردان به ازدواج با زنان شهری، عدم سازگاری سن بالای دختران در ازدواج بافرهنگ حاکم جامعه، اجبار به ازدواج حداکثر در 20 سالگی در روستاها، کاهش تمایل مردان به ازدواج به علت بالا بودن هزینه‌ها؛ همه این‌ها زمینه‌ساز کشش ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی است.

به گزارش ایسنا، ازدواج اتباع بیگانه با زنان ایرانی اغلب مصلحتی است و زمانی که بتوانند تابعیت بگیرند و به هدف خود برسند زنان ایرانی را رها می‌کنند و برخی نیز وقتی به نتیجه نمی‌رسند زن و فرزندشان را رها می‌کنند و به کشورشان بازمی‌گردند، خانواده‌های ایرانی قبل از ازدواج با چنین افرادی باید به اداره کل اتباع استانداری مراجعه و ازنظر کارشناسی آن‌ها بهره ببرند و با فرایندهای حقوقی آشنا شوند.

منبع: ایسنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها