سعید مدنی، جامعهشناس، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» مطرح کرد:
پیامدهای مهاجرت درونسرزمینی پس از بلایای طبیعی چیست؟/ افزایش سکونتگاههای غیررسمی در مواجهه با بلایای طبیعی
سعید مدنی، جامعهشناس، با بیان اینکه مهاجرت و به تبع آن حاشیهنشینی به بنیادیترین مساله کشورها و یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی بدل شده است، گفت: ناتوانی در تامین معیشت و ادامه بقا، گروههای جمعیتی را وادار میکند به مناطق دیگر کوچ کنند؛ در نتیجه ما با افزایش سکونتگاههای غیررسمی مواجه میشویم.
اعتمادآنلاین| میراندا مهدوی- مهاجرت یکی از عوامل موثر در تغییرات ساختار و پویایی جمعیت است. مهاجرت را میتوان نوعی سازگاری در پاسخ به نیازهای اجتماعی و اقتصادی به شمار آورد که سهم بلایای طبیعی در این میان بسیار است.
سعید مدنی، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی، در گفتوگو با اعتمادآنلاین درباره تاثیر بلایای طبیعی، همانند سیل در مهاجرت درونسرزمینی، بیان کرد: اثرات بدآمدهای طبیعی بر مهاجرت تا حدود زیادی با ابعاد و نوع بدآمد و حادثهای که رخ داده ارتباط دارد؛ برای مثال در حوادثی نظیر زلزله چنانچه شدت زلزله به میزانی باشد که درصد تخریب بالایی داشته باشد، بهطوریکه بازسازی در کوتاهمدت یا میانمدت امکانپذیر نباشد، طبیعتاً تاثیر آن در جابهجایی جمعیت و در نهایت تغییر ترکیب جمعیتی بیشتر خواهد بود.
مدنی ادامه داد: در برخی موارد ممکن است وقایع طبیعی مثل زلزله و سیل لزوماً به جابهجایی جمعیت منجر نشود؛ به عنوان نمونه در سیل اخیر، در منطقه لرستان، فقط در برخی مناطق مثل پلدختر، معمولان و روستای بابازید تخریب جدی خانهها و اماکن مسکونی رخ داد، که در مقایسه با سایر مناطقی که تحت تاثیر سیل قرار گرفته بودند، احتمال جابهجایی جمعیت بیشتر است.
این پژوهشگر با بیان اینکه کیفیت و کمیت خدمات ارائهشده به حادثهدیدگان نیز در میزان جابهجایی جمعیت تاثیرگذار است، گفت: چنانچه میزان و کیفیت امدادرسانی و برنامهریزیهای صورت گرفته در حادثه به حدی باشد که مردم محلی به احتمال بهبود وضعیت و بازسازی منطقه و بازگشت به وضعیت عادی امیدوار شوند و اطمینان حاصل کنند که در آینده نزدیک میتوانند به زندگی عادی بازگردند، احتمال جابهجایی و مهاجرت بسیار کاهش خواهد یافت.
به گفته این جامعهشناس، تجربیات قبلی نشان میدهد برای ساکنان مناطقی که در معرض بدآمدهای طبیعی بودند، ماندن در محل سکونت قبل از حادثه در اولویت است. به همین دلیل در سیلی که اخیراً اتفاق افتاد، بهرغم هشدارهایی که برخی از نهادها در منطقه داده بودند و تقاضا کرده بودند منطقه تخلیه شود، ساکنان چندان تمایلی به تخلیه نداشتند، زیرا نگران عواقب جابهجایی بودند که برای ایشان بسیار مهمتر از مخاطرات احتمالی حاصل از سیل بود.
مدنی با اشاره به اینکه نمیتوان هیچ حکم یا قاعده قطعیای برای جابهجایی جغرافیای انسانی در بلایای طبیعی قائل شد، گفت: این پدیده متناسب با مورد و شدت حادثه، ابعاد و نوع خسارت، نتایج متفاوتی در پیخواهد داشت.
این پژوهشگر علوم اجتماعی در پاسخ این پرسش که «چرا برخی از حادثهدیدگان حاضر به ترک خانههای خود و اقامت در محل امنی نبودند»، به اعتمادآنلاین گفت: چندین موضوع در بروز چنین رفتارهایی تاثیرگذار است: نخست کسانی که در یک منطقه ساکن هستند چنانچه از ثبات اقتصادی برخوردار باشند، مثلاً مالک منزل مسکونی باشند یا شغل باثباتی داشته باشند، ترجیح میدهند با عواقب حاصل از حادثه در منطقه کنار بیایند تا اینکه به نقطهای مهاجرت کنند که چنین امکاناتی را در اختیار ندارند و با عدم امنیت شغلی روبهرو میشوند. از سوی دیگر افرادی که از سر اجبار ناچار به مهاجرت میشوند و به شهرهای مهاجرپذیر میروند، طبیعتاً به لحاظ هویتی و فرهنگی هیچ سنخیتی با افراد آن منطقه ندارند، بنابراین مدتها باید زمان صرف کنند تا با شرایط و آداب و رسوم به ویژه زبان منطقه جدید کنار بیایند. در نتیجه به ماندن در محل سکونت، حتی با وجود مخاطرات حاصل از بلایای طبیعی، تمایل بیشتری دارند.
مدنی با اشاره به اینکه زبان و فرهنگ مساله بسیار جدیای در پدیده مهاجرت است، گفت: در ایران با توجه به تنوع فرهنگها، گویشها و زبانها، مهاجران در برقراری ارتباط فعال با افراد ساکن در مقصد مهاجرت دچار مشکل میشوند.
او اضافه کرد: از سوی دیگر، این تفاوتهای منطقهای و وجود خردهفرهنگهای گوناگون در برخی موارد واکنش منفی افراد بومی مقصد مهاجرت را در پی دارد که میتواند امنیت مهاجران را به مخاطره اندازد. افراد مهاجر در مناطق مقصد مهاجرت از همان ابتدا موقعیت پاییندستی را نسبت به افراد بومی پیدا میکنند و به همین دلیل امواج مهاجرت گسترده خطر تنش و درگیریهای محلی را افزایش میدهد.
احتمال تغییر گسترده جمعیت در پی افزایش خشکسالی بیشتر است
این جامعهشناس معتقد است در پدیدههایی همانند خشکسالی احتمال جابهجایی جمعیت افزایش مییابد که همچنان میتوان گفت رخ دادن این مساله نیز ارتباط مستقیمی با شدت حادثه دارد. به طور مشخص میتوان گفت طی سالهای اخیر با شدت میزان خشکسالی این جابهجایی جمعیت به میزان قابل توجهی افزایش یافته است؛ به عنوان مثال در مناطق جنوبی کشور مانند سیستان و بلوچستان ما با افزایش چشمگیر مهاجرت به سمت مناطق شمالی مواجه هستیم.
افزایش سکونتگاههای غیررسمی در مواجهه با بلایای طبیعی
این پژوهشگر مسائل اجتماعی با بیان اینکه مهاجرت و به تبع آن حاشیهنشینی به بنیادیترین مساله کشورها و یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی بدل شده است، گفت: ناتوانی در تامین معیشت و محل سکونت، گروههای جمعیتی مهاجر را وادار می کند پس از مهاجرت نیازهای خود را با حداقل هزینه تامین کنند که یکی از مهمترین این نیازها، نیاز به سرپناه و مسکن است و مناطق اسکان غیررسمی به دلیل ارزانتر بودن جای مناسبی برای آنهاست.
این جامعهشناس با بیان اینکه در واقع مبداء شکلگیری حاشیهنشینی و سکونتهای غیررسمی به حدود دهه 1340 برمیگردد، گفت: موج اول حاشیهنشینی در دهه 40 و به دنبال از رونق افتادن کشاورزی و عدم امکان اشتغال برای روستاییان، رخ داد. موج دوم به دنبال تغییراتی که پس از انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و موج سوم، که به نظر میرسد حاصل تغییرات آبوهوایی و وقوع بلایای طبیعی از یک سو و کاهش امکان تداوم کشاورزی از سوی دیگر است، مدتهاست آغاز شده. بنابراین با توجه به بیبرنامگی کنونی در اقتصاد، اجتماع و بحرانهای متوالی بشرساخته و طبیعتساخته، به نظر میرسد به زودی امواج مهاجرتهای جمعیتی نتایج وخیمی برای اقتصاد، اجتماع، سیاست و به طور کلی منافع ملی کشور در پی داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید