وحشت؛ وجه مشترک تجربه عبور زنان از پلهای عابرپیاده/ بمیرم روی پل عابرپیاده نمیروم
سال 96 بود که کنشگران مدنی جنبش زنان از نامزدهای پنجمین دوره شورای شهر در بیانیهای بر حق زنان بر شهر تاکید کردند و «توقف سیاست کنونی مدیریت شهری مبتنی بر اولویت وسایل نقلیه به انسانها و سپس حذف بیلبوردهای تبلیغاتی از پلهای عابر پیاده به منظور ایمن کردن آن برای رفت و آمد زنان» را خواستار شدند.
اعتمادآنلاین| ماجرا برای امروز و دیروز نیست؛ سالها است که فعالان حوزه شهری و فعالان حوزه زنان درباره انواع اذیت و آزارها علیه زنان بر روی پلهای عابر پیاده هشدار میدهند.
بعد از روی کار آمدن شورای پنجم شهر تهران این فعالان با بعضی از اعضای شورا دیدار کرده و پیشنهاداتشان در این باره را مطرح کردند و البته همچنان به این مطالبات پاسخی داده نشده است. حالا که چند روزی از خبر پرت شدن دختر جوان بجنوردی از روی پل عابر پیاده میگذرد، دوباره بحثها درباره این موضوع داغ شده است. دختری که از همان زمان وقوع حادثه گفته شد به خاطر اذیت و آزار سه پسر جوان خودش را از روی پل پرت کرده بود و بعد این دلیل از سوی پلیس تکذیب شد. اما این تکذیبها چیزی از عمق معضل پلهای عابر پیاده کم نمیکند.
آنطور که بسیاری از فعالان حوزه شهری و پژوهشگران شهرسازی معتقدند، تبلیغات روی پلهای عابر که به صورت تابلوهای بزرگ تبلیغاتی یا ایدئولوژیک نصب شده، دید را محدود میکند و همین موضوع باعث میشود رفتوآمد بر روی پلها به ویژه در شبها برای زنان آسیبهای زیادی را به بار بیارود. تابلوهایی که شهرداری درآمد گزافی از آنها کسب میکند و هیچکدام از هشدارها و مرگ و میرهایی که به واسطه ترس از رد شدن از روی پلهای عابر پیاده، اتفاق افتاده مانعی برای چشمپوشی از این سودهای کلان نشده است. تابلوهایی که هیچ نظارت اجتماعی بر آنها وجود ندارد و ترس را آنچنان در دل زنان شهرنشین تهنشین میکند که آنها ترجیح میدهند خطر رد شدن از خیابان را به جان بخرند اما تن به اذیت و آزار ندهند.
هر شهرداری که به ویژه در شهر تهران بر روی کار آمده با مطرح کردن ایدههایی در مورد زنان و شهر، به نوعی دغدغهاش را در این زمینه بیان کرده؛ طرحهایی برای دستیابی زنان به فضاهای شهری و یا همان زنانه شدن شهرها. اما عمدتا این طرحها به ساختن بوستانهایی مخصوص زنان و با ساختن شهربانو و شهردختها محدود شده است؛ غافل از آنکه یکی از مهمترین ویژگیها برای زنانه کردن شهرها تامین امنیت آنها برای استفاده هرچه بیشتر از فضاهای شهری در هر ساعت شبانه روز است. شهری انسان محور و نه جنسیت محور.
وحشت؛ وجه مشترک تجربه عبور زنان از پلهای عابرپیاده
در طول یک سالی که از فعالیت رسمی «دیدهبان آزار» میگذرد، زنان روایتهای بسیاری را از آزار و اذیت بر روی پلهای عابر ارسال کردهاند. وجه مشترک بسیاری از این روایتها یک چیز است: «ترس». در این روایتها بیشتر افراد آزاردیده گفتهاند حاضرند بمیرند اما از روی پلهای عابرپیاده رد نشوند؛ «من اهواز دانشجو بودم، از روی پل عابر روبروی خوابگاه داشتم میرفتم یک پسری به سینههام دست زد و رفت، منم تا تونستم فحش دادم، از اون به بعد هم با اینکه اون اتوبان خیلی خطرناک بود و چندنفر در اثر تصادف کشته شدن اما همیشه از اتوبان میرفتم و دیگه از پل رد نشدم. حاضر بودم بمیرم ولی دوباره اون صحنه پراسترس رو تجربه نکنم.»
مخاطب دیگری از تجربه آزار بر روی پل عابرپیاده در خیابان خاوران تهران نوشته است؛ «من هم موقع رفتن دانشگاه از یک پل هوایی در خاوران هر روز باید رد میشدم. یک روز یکی دستش رو به باسنم کشید. انقدر شوکه شدم و ترسیدم که فقط تند رد شدم. فردای همان روز باز همان پسر را دیدم و باز میخواست همون کار رو تکرار کنه اما من محکم به دستش زدم و دویدم. دیگه از آن روز از توی اتوبان رد میشدم ولی پل هوایی نه!»
در میان روایتها به عورتنمایی نیز به کرات اشاره اشاره شده است: «چندماه پیش روی پل عابر یک مریض جنسی آلت جنسیشو آورد بیرون و پشت سر من راه افتاد، واقعا وحشت کرده بودم و شروع کردم به دویدن. از آن زمان سعی میکنم از جایی برم که لازم نباشه از پل عابر استفاده کنم، هنوز هم حالم بد میشه وقتی یادم میاد.»
بعضی از مخاطبان هم تبلیغات و پوشیده بودن پلها را عاملی مهم در افزایش افزایش احساس ناامنیشان هنگام عبور از پل عابرپیاده عنوان کردهاند؛ «در دوران کارشناسی ارشدم در شیراز همه پل هواییها کامل از تبلیغات پوشیده بود. روبروی خوابگاه هم بود و یه آقایی گاهی میاومد دستشو میکرد تو شلوارش و به خودش ورمیرفت. کاش میفهمیدم که چقدر پوشوندن پل خطرناکه اما امان از سود مالی!»
مخاطب دیگری نوشته است: «دقیقا تا 19 سالگی ایران بودم ولی تو تمام عمرم 4 بار از پل هوایی بیشتر رد نشدم، هرچی آدم عوضی بود روی پل بودن و خدای نکرده گیرشون میفتادی بدبخت میشدی. دوستام کم بلا سرشون نیومد سرپل هوایی، کاش روپوش نذارن روی پل و همینطور تابلوهای تبلیغاتی رو حذف کنن. من اون زمان حاضر بودم از اتوبان رد بشم و بمیرم ولی هوایی نه.»
نصب دوربین چاره کار است؟
هرچند آمار دقیقی درباره میزان اذیت و آزار زنان بر روی پلها وجود ندارد اما اگر از زنان دور و اطرافتان بپرسید بعید است که به آزارهایی که بر روی پلها تجربه کردهاند اشاره نکنند. آنطور که نتایج یک پژوهش در شهر رشت در سال 1394 نشان داده، احساس ناامنی درک شده توسط زنان از پلهای عابر پیاده شهر رشت در هر 3 شاخص بیشتر از حد متوسط است.
مهمترین عوامل موثر بر احساس ناامنی و ترس زنان از حضور در پلهای عابر پیاده شهر رشت تاریکی پلها در شب و نصب نبودن روشنایی کافی در پل عابر پیاده به ویژه در ساعتهای 24-19 بوده است. نتایج این پژوهش ضرورت توجه به برنامهریزی و طراحی صحیح پلهای عابر پیاده و توجه به زنان به عنوان یکی از استفادهکنندگان مهم این پلها را بیش ازپیش آشکار ساخته است.
بعد از آنکه خبر پرت شدن دختر بجنوردی از پل عابر پیاده منتشر شد بعضی از مسئولان شهری به این موضوع واکنش نشان دادند. زهرا نژادبهرام، عضو کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران یکی از این مسوولان بود. او درباره خطراتی که بیلبوردهای تبلیغاتی روی پلهای عابر پیاده برای شهروندان و به ویژه زنان ایجاد میکنند گفت: پلهای عابر پیاده فضاهای بیدفاع شهری هستند و فرقی نمیکند زنان از آن استفاده کنند یا آقایان. رئیس کمیته شهرسازی شورا با اشاره به لزوم ایجاد تغییر بر روی پلها افزود: چند عامل به صورت همزمان با یکدیگر باید انجام شوند، ابتدا فضاهای بیدفاع در سطح کل شهر باید از بین بروند. این فضاها باید به حداقل کاهش یابد تا امنیت برای همه شهروندانی که از مکانهای عمومی به ویژه خیابانها و پلها عبور میکنند، وجود داشته باشد. شهرداری باید بتواند در طراحیها تغییر ایجاد کند و از سیستمهای روشنایی بیشتری استفاده کند و در صورت لزوم از دوربینهای مدار بسته در فضاهای بیدفاع شهری از جمله پلهای عابر پیاده استفاده کند تا اتفاقی رخ ندهد.
روایتی از یک نافرمانی مدنی
مجمع حق بر شهر باهمستان که چندسالی است در زمینه موضوعات متعدد شهری از جمله پلهای عابرپیاده مطالبهگری میکند، از سال 92 بر پلهای عابر یک علامت سوال گذاشت و علاوه بر برگزار کردن نشستهایی در این باره و نمایش تئاتر، در حذف دو پلعابر در خیابان خواجه نصیر و میدان انقلاب به طور مستقیم و غیرمستقیم نقش داشت.
دعوت به نافرمانی مدنی «نه به پلهای عابر در خیابانهای شهر»، بیانیهای از جانب باهمستان در واکنش به انیمیشن سوریلند از مجموعه انیمشنهای «همطویلهای» بود که در این بیانیه تلفیقی از کنشگری در چارچوب بسیج اجتماعی و آگاهسازی به عنوان ابزار فعالیت مطرح شده بود. محمدکریم آسایش عضو مجمع حق بر شهر باهمستان در یادداشتی که برای «دیدهبان آزار» نوشت به این موضوع اشاره کرد که این بیانیه سعی کرد تبلیغاتی را که اطاعت بندهوار ِشهروندان و تبدیل شدن «شهروند» صاحب حق به «شهربند» موظف را فرهنگ شهروندی قلمداد میکند به پرسش بکشد.
علی طیبی بنیانگذار این مجمع هم با بیان اینکه باهمستان از ابتدای سال 92 پل عابر پیاده را به عنوان یکی از محورهای اصلی فعالیتهای خود قرار داد، میگوید: «از منظر باهمستان پلهای عابر پیاده نماد نوع نگاه در ساخت شهرهای ما است. شهرهایی که برای شهروند پروتوتایپی ساخته میشود که جنسیت، ملیت، سن، توانایی مالی و جسمانی به خصوصی دارند و در آن زنان، کودکان، سالمندان، معلولان، و تهی دستان جایی ندارند. همین تفکر است که برای تسریع حرکت سواره پل عابر پیادهای میسازد که در آن امنیت زنان و کودکان، راحتی سالمندان، دسترسی معلولان، و به طور کلی حق عابران پیاده جایی ندارد. این نگاه تا جایی در لایههای زیرین رفتاری و هنجاری جامعه ایران نهادینه شده است که استفاده از پل عابر به عنوان فرهنگ شهروندی و عدم استفاده از آن به عنوان بیفرهنگی پنداشته میشود.»
او ادامه میدهد: «بر این اساس، باهمستان در 1 آبان 92 تئاتر شورایی را با عنوان «وقتی خطر هست، پل عابر چرا؟» در زندان قصر به صحنه برد و در آن این نگاه ریشهای را به بوته نقد گذاشت. در ادامه فعالیتهای باهمستان بر روی این موضوع، با افتتاح زیرگذر چهارراه ولیعصر در دیماه 92 بار دیگر به انتقاد از این نگاه در قالب نشستهای اول، دوم، و پنجم از سلسله نشستهای مدنی حق بر شهر در فروردین، خرداد و دیماه 93 پرداخت. تا گفتمان عمومی در اولویتها و حقوق به حاشیهرانده شده را تغییر دهد.» طیبی ادامه میدهد: «در پی این تغییر گفتمان، شهرداری تهران اقدام به جمعآوری پل عابرپیاده میدان انقلاب کرد و برداشتن پل عابر پیاده خیابان خواجه نصیر را به نظر سنجی عمومی گذاشت.
با اطلاع باهمستان از نظرسنجی برداشتن پل عابر پیاده خیابان خواجه نصیر، باهمستان در آبان 93 ضمن حضور در محله با گفتگو و پخش بروشور و تراکت از مردم دعوت کرد تا در نظر سنجی شهرداری شرکت کنند. در نهایت شهرداری منطقه 6 در انتهای سال 93 پل عابرپیاده خواجه نصیر را جمعآوری کرد.»
طیبی گفت: «در ادامه فعالیت باهمستان در این موضوع با محوریت زیرگذر چهارراه ولیعصر، در آذر ماه 96 باهمستان رویداد شهر بدون مانع را در پارک دانشجو برگزار کرد و با حضور 5 تن از اعضای شورای شهر و وعده بازگشایی نردههای چهارراه ولیعصر پیگیری این موضوع را ادامه داد تا در ابتدای آذرماه 97 با موافقت معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران چهارراه ولیعصر بعد از 5 سال به روی تمامی عابران باز شد ولی با مخالفت نیروی انتظامی بار دیگر قفلی بر این گره سردرگم شهر تهران زده شد.» طیبی درباره پیشنهادهای باهمستان به شورای شهر گفت: «به موازات این فعالیت، برای اصلاح ساختاری این محدودیتها باهمستان دو پیشنهاد مشخص به شورای پنجم ارایه کرد: 1. تشکیل کمیته عابر پیاده و دوچرخه در شورای شهر و 3. پیش نویس مصوبه بازنگری گذرگاههای عابر پیاده که کماکان پیگیری تحقق آن است.»
منبع: دیدهبان آزار
دیدگاه تان را بنویسید