سلام دوباره زندانیان آزاد شده به زندگی
آموزش مددجویان آزاد شده از زندان و حمایت از آنها قصه نیست. این افراد قشر زیادی از جامعه را تشکیل میدهند و زنجیروار به مهرههای دیگر جامعه متصلاند. پس اگر آموزش نبینند، اگر نگاه جامعه به آنها تغییر نکند، بار دیگر به انجام اعمال مجرمانه برمیگردند و از این ماجرا همه افراد جامعه متضرر خواهند شد.
اعتمادآنلاین| وقتی آموزش نباشد، وقتی خانوادهها با مهارت فرزندپروری آشنا نشده باشند، وقتی فقر و مشکلات اقتصادی به این جریان دامن بزند، بدون شک از دل جامعه افرادی با تمایلات مجرم تولید میشود.
افرادی که هیچ مهارتی ندارند و به خاطر آسیبهای اجتماعی زیادی که در طول زندگی شأن متحمل شدهاند برای تأمین نیازهای خود به انجام اعمال مجرمانه روی میآورند.
پس از مدتی به زندان میافتند اما به خاطر قرارگیری در فضای نامناسب زندان، ممکن است کلکسیونی از جرایم به دادههای اشتباه آنها اضافه شود. اغلب این مجرمان و متهمان اما، پس از آزادی از زندان، اگر حمایت شوند، اگر کسی یا جایی باشد که دست آنها را بگیرد میل زیادی به داشتن زندگی سالم و دور از خشونت دارند.
نسرین رحیمی فر کارشناس ارشد روانشناسی انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی به مددجویان آزاد شده از زندان (مددیاران) در مصاحبه ای درباره تجربههای شخصی خود در ارتباط با مددجویان آزاد شده از زندان و نیازهایشان میگوید.
مددجویانی که با آنها ارتباط دارید، چه افرادی هستند؟
رحیمی فر: به نظرم مددجویان آزاد شده از زندان و خانوادههایشان آسیب دیده ترین قشر جامعه هستند. آنها قشر فقیر و کم درآمدند و به خاطر عواملی دیگری مثل سکونت در مناطق حاشیه و فقیرنشین و داشتن سطح زندگی پایین از لحاظ اقتصادی و اجتماعی دچار آسیب شدهاند. در ظاهر شاید ارتباط گرفتن با این افراد سخت باشد اما آنها در عین حال افرادی مهربان هستند و جنبههای شخصیتی خوب و مثبتی دارند که به خاطر شرایط زندگی شان دیده نشده و نیاز به کمک و همراهی دارند تا خوب زندگی کنند.
نیاز واقعی این افراد چیست؟
رحیمی فر: خیلی از آنها در جریان مشاورههایشان میگویند: «کاش اجتماع ما را بپذیرد و فرصتی دیگر در اختیارمان قرار بدهند تا خودمان را ثابت کنیم». در واقع اجتماع و مردم به طور معمول این افراد را خیانتکار و آسیب رسان به اجتماع میداند به همین دلیل آنها را نمیپذیرند. دید مردم به این افراد منفی است و بعضیها تصور میکنند در صورت حمایت از مددجویان آزاد شده از زندان وجهه اجتماعی شان نیز زیر سوال میرود.
این افراد اغلب از اقشار آسیب دیده اجتماع هستند؟
رحیمی فر: بله. واقعیت این است که این افراد قسمت بزرگی از جامعه را تشکیل میدهند. چراکه نه تنها خودشان بلکه خانوادهها و اطرافیانشان نیز به خاطر زندانی شدن فرد مجرم دچار آسیبهای زیادی میشوند. این آسیب تخریب زا است. پس نیاز است همه ما از آنها حمایت کنیم. خیلی از مددجویان دوست ندارند حرفی درباره زندان رفتنشان بزنند و بگویند مدتی زندانی بودهاند. این موضوع را از همه مخفی میکنند. خیلی از آنها دلشان میخواهد پس از آزادی زندگی طبیعی و عادی شان را شروع کنند اما به خاطر مشکات اقتصادی احتمال اینکه بار دیگر به زندان برگردند زیاد است.
آیا مددجویان درگیر مسائل روحی یا روانی نیز هستند؟
رحیمی فر: اغلب آنها اختلال مرزی دارند و این موضوع ریشه در کودکی آنها، خانواده و آسیبهایی که در کودکی متحمل شدهاند دارد. این افراد از لحاظ روانی ناپایدار هستند، قدرت حل مسئله ندارند، مهارتهای زندگی را آموزش ندیدهاند، ناامیدند، فکر میکردند هیچ کسی به دادشان نمیرسد، احساس میکنند قربانی هستند و برای نجات خود دست به هر رفتاری میزنند.
مثل چه رفتاری؟
رحیمی فر: رفتارهای تکانشی یکی از همین رفتارها است. یعنی فرد به پیامد کاری که انجام میدهد فکر نمیکند. آنها در لحظه تصمیم میگیرند و کاری که در ذهن دارند را انجام میدهند. این موضوع به نوع فرزندپروری خانوادههایشان در کودکی برمی گردد. در میان این افراد اما تعداد انگشت شماری هم آنتی سوشال یعنی ضداجتماع دیده میشود. به دلیل هوش بالایی که این افراد دارند آنها کمتر گیر میافتند. یعنی به خوبی میدانند که چطور قانون را دور بزنند و فرار کنند. افراد مجرمی که گیر میافتند اغلب اختلال مرزی هستند. این افراد خانوادههایی آسیب دیده دارند. از نظر مالی و عاطفی مشکل داشته و افرادی شکننده و آسییب پذیر هستد اما آنتی سوشال هم به سختی دم به تله میدهند. در هرحال اما ما برای حمایت و اموزش این افراد و دور کردنشان از فضای مجرمانه و هدایتشان به سمت زندگی سالم نیاز به کمک کل جامعه داریم.
افرادی که با آنها در ارتباط هستید بیشتر چه جرائمی را انجام دادهاند؟
رحیمی فر: مراجعه کنندگان به انجمن بیشتر به خاطر حمل مواد یا مسائل مالی مثل انجام سرقت، اختلاس به زندان افتادهاند اما در میان آنها مجرمی که مرتکب قتل شده باشد نیز وجود دارد.
اصلاً این افراد تغییرپذیر هستند؟
رحیمی فر: بیشتر افراد به اشتباه تصور میکنند این افراد قابل بازگشت نیستند در حالی که مددجویان ما نیاز به کمک دارند. خودشان قادر نیستند به خودشان کمک کنند. اما ما 95 درصد احتمال میدهیم که با حمایت و بازپروری به زندگی عادی شان برگردند به جز مواردی که آنتی سوشال هستند. مددجویانی که اختلال مرزی دارند زندگی خوب را میبینند و دوست دارند مثل افراد دیگر یک زندگی آرام داشته باشند. به همین دلیل اگر کمی حمایت شوند به طور حتم میتوانند به روال عادی زندگی شان برگردند و افراد موفقی شوند.
با ارتباطی که با مددجویان دارید آنها چه احساسی از شرکت در کلاسهای انجمن دارند؟
مددجویان اینجا احساس راحتی میکنند. به این خاطر که قضاوت نمیشوند. به آنها انگ زده نمیشود. خیلی از آنها حتی شرایط مالی خوبی برای رفت و آمد به انجمن را ندارند اما دوست دارند در کلاسها حضور پیدا کرده و از گذشته خود فاصله بگیرند. در این موارد سعی میکنیم آنها را حمایت کنیم. از طرفی در تلاش هستیم تا نگاه جامعه را نیز به مددجویانمان عوض کنیم. سال گذشته بسیار موفق بودیم و نسبت به قبل توانستیم حامیان بیشتری را جذب و در نتیجه کلاسهای بیشتری را از جمله مهارتهای زندگی، مسائل حقوقی، کار و ایجاد شغل برای مددجویان برگزار کنیم.
چه هدفی را دنبال میکنید؟
رحیمی فر: یکی از اهداف ما این است که به مددجویانی که مهارتی بلد نیستند یا نیمه کاره تخصصی را دنبال کردهاند کمک کنیم تا به طور کامل و درست مهارت مورد نظر را آموزش دیده و مدرک فنی و حرفهای کسب کنند. سپس در مرحله بعد سعی میکنیم ساز و کار اشتغال این افراد را مهیا کنیم. قسمت زیادی از زندگی این افراد در زندان سپری شده و متاسفانه چیزهایی که باید یاد میگرفتند را بلد نیستند و از طرفی به خاطر قرار گیری در فضای زندان آموزشهایی دیده انند که مناسب آنها نبوده است. به همین دلیل مهارت آموزی و انجام شغل باعث میشود آنها سرشان به کار مورد علاقه شان گرم شود و دیگر اشتباهاتشان را تکرار نکنند.
در انجمن موارد موفق داشتهاید؟
بله موارد موفق زیاد هستند. برای مثال پسر جوانی بود که انواع موادمخدر را مصرف میکرد و دست به سرقت هم زده بود اما حالا در یک کارگاه مبل سازی کنار برادرش کار میکند و شرایط خیلی خوبی دارد. یا مورد دیگری داشتیم که حالا در بنگاه کار میکند و صاحب کارش نیز از کار او راضی است.
آنها هنوز با انجمن ارتباط دارند؟
رحیمی فر: بله خیلی از این مددجویان ارتباطشان را با ما قطع نکردهاند و هرازگاهی در کلاسهایمان شرکت میکنند که دیگر به سمت کارهایی که در گذشته انجام میدادند کشیده نشوند. تمایل اغلب این افراد شروع یک زندگی سالم بدون دردسر است. نیاز دارند جامعه به آنها فرصت دوباره برای اثبات خودشان بدهد. در خیلی از موارد از آنجایی که جامعه آنها را نمیپذیرد راهی ندارند جز برگشتن دوباره به سمت خلاف. به همین خاطر حفظ ارتباط با انجمن میتواند تلنگری باشد که دوباره وسوسه نشوند.
نقش جامعه در بازپروری این افراد چیست؟ از مردم چه کمکی ساخته است و چرا نیاز است همه مردم به حل این معضل اجتماعی کمک کنند و آستین بالا بزنند؟
رحیمی فر: مهمترین مشکل بار اقتصادی است که این افراد بر دوش جامعه میگذارند. جالب است بدانید هزینه آموزش این افراد راحت تر و کم هزینه تر از زندان رفتن آنها است. ما باید در نظر داشته باشیم که امنیت جامعه با حضور مجرمان و بزهکاران به خطر میافتد. وقتی جامعه امن نباشد از امکانات آن نیز نمیتوانیم استفاده کنیم.
ممکن است این افراد به خاطر نیاز و مشکلات مالی شان دست به سرقت بزنند، حین سرقت باعث ایجاد قتل یا آتش سوزی و… شود. این مثال ساده ای است برای اینکه متوجه شویم این اتفاقات هزینه بیشتری را بر دوش جامعه متحمل میکند. امنیت مهمترین چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
انجام جرم از سوی مجرمان پیامدهای ناخوشایند زیادی دارد که یکی از آنها میتواند این باشد که گروه دیگری از افراد با دیدن عمل مجرمانه و پول بی زحمتی که دوستان و آشنایانشان از ارتکاب جرم به دست آوردهاند آنها را وسوسه به انجام این کار کند یا ممکن است فرزندان این مجرمان راهشان را ادامه بدهند. چراکه موقعیت یادگیری غیر از این را نه آموزش دیدهاند و نه بلد هستند. همین باعث میشود جامعه به مرور زمان ناامن شده و امنیت افراد دیگر نیز به خطر بیفتد.
پس نیاز است که نگاهمان را به این قشر عوض کنیم و به جای اینکه از آنها فاصله بگیریم، کمک کنیم تا با آموزش آنها پس از آزادی از زندان، به زندگی عادی، سالم و دور از اعمال مجرمانه برگردند.
منبع: ایرنا
دیدگاه تان را بنویسید