جلال یونسی، روانشناس، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
بررسی اختلال روانی باید چندجانبه باشد/ خانوادهها دیگر کانون موثر اجتماعی شدن نیستند/ زندگی شهری و رشد تکنولوژی سرعت گرفته و به تبع آن تنش زندگیها را افزایش داده است
اگرچه در تصورات عامیانه، اختلال روانی صرفاً مختص بیمارانی است که نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارند، اما از افسردگی گرفته تا اضطراب و وسواس و بیماریهای جدی مثل اسکیزوفرنی، همه در گستره وسیع اختلالات روانی جای میگیرند.
اعتمادآنلاین| نیلوفر حامدی- مردم باید نسبت به بدن و روان و همچنین تغییرات خود در طول زندگی آگاهی پیدا کنند تا در صورت نیاز، همانطور که برای ویروس سرماخوردگی سراغ پزشک متخصص میروند، برای درمان روان خود نیز به پزشک مربوط مراجعه کنند.
جلال یونسی، روانشناس و استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، در گفتوگو با اعتمادآنلاین میگوید انسان موجودی است که باید به صورت چندفاکتوری سنجیده شود و اختلالات روانی هم به عنوان یکی از همین موارد باید از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد: «جامعه ایران در حال گذار از سنت به مدرنتیه است و همین مساله شرایط جامعه را به سمتی میبرد که عوامل مختلفی بر عملکرد ذهنی و روانی انسانهای آن جامعه تاثیر میگذارد. به همین خاطر وقتی به انسان به عنوان کیس درمانی نگاه میکنیم، باید نگاهمان مولتی فاکتوریال باشد و تمام جوانب را بسنجیم؛ یعنی وقتی میخواهیم یک اختلال روانی را در او بررسی کنیم باید خلقیات، خانواده، وضعیت رشدی، نوع تحصیل، شهر تولد و پرورش یافتن و بسیاری از عوامل دیگر را لحاظ کنیم و با نگاهی همهجانبه به تمام این موارد، به درمان فرد بپردازیم.»
یونسی با اشاره به تضعیف جایگاه خانواده در زندگی ایرانیان عصر کنونی گفت: «از سوی دیگر تغییرات محیطی هم بسیار حائز اهمیت است. تا همین چند دهه پیش خانواده کانون مهمی برای رشد افراد بود، اما حالا این جایگاه تضعیف شده است. در حال حاضر جامعه که متشکل از مردم خیابان، مدرسه، دانشگاه، دوستان و حتی فضای مجازی است، تاثیر بیشتری بر شکل جامعهپذیر شدن افراد دارد. همین موضوع سبب میشود این جامعه تمام انرژیهای خود را به فرد تزریق کند. به همین دلیل ساخت، کنش، الگو و ترکیب اختلالات روانی نیز در جامعه کنونی تغییر یافته است؛ مثلاً دختری از نسل گذشته اگر تا 20 سالگی ازدواج نمیکرد، اگر به دانشگاه میرفت، تازه از 18 سالگی میتوانست حضور در یک جامعه تاثیرگذارتر از خانواده را تجربه کند، اما دختران نسل فعلی از سنین بسیار کمتر وارد جامعه میشوند. شرایط پسران هم مشابه است.»
استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی همچنین به نقش پررنگ اقتصاد اجتماعی پرداخت و گفت: «با توجه به همان نگاه چندجانبه به اختلالات روانی، به موضوع اقتصادی هم میرسیم. طبق تحقیقات، بین فقر و اختلالات روانی 70 درصد همبستگی مثبت وجود دارد. در نتیجه چنین دادهای، به خوبی میتوان نقش رفاه اقتصادی را در ایجاد اختلالات روانی سنجید. اگرچه در سوی دیگر ماجرا رفاه زیاد، مثل آنچه در طبقات بسیار مرفه جامعه وجود دارد، نیز خود به شکل دیگری عامل ایجاد اختلالات روانی است.»
یونسی به نقش سرعت در زندگی شهری در کنار رشد تکنولوژی نیز اشاره کرد: «کار کردن با ابزارهای تکنولوژی، سرعت موجود در این ابزارها، ترافیک شهری، خودروها و تمام این عوامل کنار یکدیگر سرعت زندگی را افزایش دادهاند و همین سرعت بالا، زمینهساز ایجاد تنشهای روانی بالایی است.»
این روانشناس در پایان «خودنظارهگری» را عاملی برجسته برای مقابله با ایجاد این اختلالات معرفی کرد: «خودشناسی، موضوعی که در فلسفه و عرفان هم مورد اشاره واقع شده، میتواند در زندگی روزانه افراد جای بگیرد. به این شکل که مردم دقایقی از روز را به خودشان اختصاص دهند؛ در سکوت به سر برند، به خودشان فکر کنند، رفتارشان را رصد کنند و سعی کنند بر نقاط تاریک و روشن شخصیت خود احاطه یابند. با این تکنیک هر فرد نسبت به علائم ایجادشده به آگاهی میرسد و در نتیجه زودتر اقدام به درمان میکند.»
دیدگاه تان را بنویسید