غنیلو، آسیبشناس اجتماعی، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
توسعهیافتگی ضامنی برای نبود گدا در شهرها نیست/ داشتن شهری عاری از متکدی امکانپذیر نیست/ خیابان فضایی برای نمایش فقر شده است/ خیریهها جای ماهی دادن دست مردم، ماهیگیری یادشان دهند/ چرا کشوری که هم مالیات میگیرد و هم عوارض باید این حجم متکدی داشته باشد؟
رضا غنیلو، آسیبشناس اجتماعی و عضو سابق هیات علمی دانشگاه پلیس، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» ابعاد تاثیرگذار بر رشد تکدیگری در یک جامعه را مورد بررسی قرار داد. ابعادی که به رشد مالی و توسعهیافتگی اقتصادی و صنعتی محدود نمیشود.
اعتمادآنلاین| بررسی فقر و به طور ویژه تکدیگری به ظاهر صرفاً با رشد اقتصادی جوامع مرتبط است، اما از دید کارشناسان ابعاد دیگر یک جامعه تاثیر بیشتری بر رشد تکدیگری میگذارد.
رضا غنیلو، آسیبشناس اجتماعی و عضو سابق هیات علمی دانشگاه پلیس، در گفتوگو با اعتمادآنلاین به بررسی این ابعاد پرداخت.
گدایی، بیشتر از توسعه، در گرو رشد فرهنگی یک کشور است
این آسیبشناس اجتماعی در ابتدا معتقد است باید موضوع توسعه اقتصادی از تکدیگری منفک شود: «در وهله نخست باید بدانیم توسعهیافتگی و رشد اقتصادی الزاماً با تکدیگری در تضاد نیست. در واقع اینطور نیست که اگر کشوری توسعهیافته بود، عاری از گدا باشد و ما که هنوز در مسیر توسعه هستیم با این مشکل درگیر باشیم. فارغ از تخریب فرهنگ غربی که شخصاً به هیچ وجه دنبال آن نیستم، جمعیت لیتلها از سال 1960 در کشورهای غربی راه افتادند؛ افرادی که خود را از گیروبند زندگی رها میدانستند، در خیابانها موزیک میزدند، آهنگ میخواندند و لباسهای راحتی میپوشیدند. این افراد معتقد بودند روزی هم میرسد و نباید خیلی دنبالش رفت. از همان روزها فرهنگ گدایی وجود داشت و الان هم در خیلی از کشورهای غربی شما با تصاویر متکدیان روبهرو میشوید، اما به اندازه ایران این صحنهها غیربهداشتی، منزجرکننده و دور از تمام استانداردها نیست. این مقدمهای بود تا بدانیم گدایی، بیشتر از توسعه، در گرو رشد فرهنگی یک کشور است.»
غنیلو با اشاره به نمایشی شدن فقر در خیابانها گفت: «تا زمانی که ساختارها به خوبی شکل نگرفته باشند، تصور کشوری عاری از گدا امکانپذیر نیست. تا زمانی که ذلت به شکل شهودی عاملی است تا مردم دلشان به رحم بیاید، قطعاً افرادی در خیابانها هستند که با استفاده از کودکان و کهنسالان و داستانهایی از بیماری و امثالهم دنبال توجه و درآمدزایی میآیند. در واقع خیابان به فضایی برای به نمایش درآوردن فقر تبدیل میشود.»
در ایران هم برخی خیریهها با متد قبضفروشی امرارمعاش میکنند
عضو سابق هیات علمی دانشگاه پلیس، تغییر ماهیت سازمانهای خیریه را هم در تقویت تکدیگری دخیل دانست: «سازمانها و نهادهای مدنی در زمینه حمایت از این قشر محروم از قرن 19 با محتوای خیریهها و در کشورهای مختلف راهاندازی شدند. اما به مرور زمان، این خیریهها جایی شدند برای فرار مالیاتی و پولشویی. در ایران هم این خیریهها با متد قبضفروشی امرارمعاش میکنند. الان اگر سراغ برخی از این خیریهها در کشور بروید با اطلاعیههایی مواجه میشوید که به دنبال جذب دخترانی تحصیلکرده و با روابط اجتماعی بالا هستند. این افراد چه وظیفهای دارند؟ آنها باید قبضهای مختلف از قبیل حمایت از زنان سرپرست خانوار و کودکان بیمار را در خیابانها به مردم بفروشند. افرادی که حتماً شما هم دیدهاید. عموماً 30 درصد از فروش هر قبض هم به جیب همان فروشنده میرود. در چنین شرایطی میتوان حدس زد که این خیریه، 70 درصد پول مابقی را هم به چه شکلی خرج میکند.»
غنیلو گفت: «این اتفاق در حالی رخ میدهد که نهادهای واسطه باید عاملی شوند تا از سوءاستفاده فقر جلوگیری کنند. در واقع این نهادها باید ماهیگیری را به قشر محروم آموزش دهند نه اینکه ماهی را در دهانشان بگذارند. هدف نهادهای واسطه باید توانمند کردن این افراد باشد. اقدامی که کمک کند افراد تحت پوشش خیریه مورد نظر، بعد از مدتی بتوانند به تنهایی زندگی خود را مدیریت کنند.»
چرا هیچ اقدام سازمانیافته و درستی در زمینه جمعآوری متکدیان رخ نمیدهد؟
این آسیبشناس اجتماعی، با اشاره به منفک بودن سازمانهای حمایتگر از این قشر، بیان کرد: «از سوی دیگر پراکندگی سازمانها و نهادهای دخیل در امر حمایت از قشر فقیر جامعه در ایران یکی از عوامل کند بودن روند کار است. تصور کنید تامین اجتماعی، کمیته امداد، سازمان بهزیستی، بنیاد مستضعفان و این همه خیریه به جای داشتن منابع مالی کاملاً جداگانه، با یکدیگر همکاری میکردند. آن وقت همه این منابع مالی تا چه اندازه میتوانست بحرانهای جدیتر را برطرف کند؟»
غنیلو در پایان سازمانهای بالادست جامعه را به عنوان خاطیان اصلی مورد خطاب قرار داد: «بد نیست یک درجه بالاتر را هم رصد کنیم. در کشوری که مالیات اخذ میشود، منابع زیرزمینی به شکل قابل توجهی وجود دارد، برای موارد مختلف شهری از مردم عوارض گرفته میشود و ارائه هر خدماتی به مردم با اخذ هزینه اتفاق میافتد، چرا فقر باید تا این اندازه گسترده باشد؟ سیاستهای تامین اجتماعی چرا باید این همه عاری از نظم باشد؟ طبق قانون تکدیگری جرم است و همه هم این را میدانند. اما چرا هیچ اقدام سازمانیافته و درستی در زمینه جمعآوری این افراد رخ نمیدهد؟ به نظر میرسد فارغ از فضای فرهنگی، نهادهای مرتبط و بالادستی نیز باید رویه کاری خود را تغییر دهند.»
دیدگاه تان را بنویسید