کد خبر: 363632
|
۱۳۹۸/۰۹/۱۹ ۰۹:۳۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» بررسی می‌کند:

قانون حمایتگر، ارتقای آگاهی و آزادی فعالیت مدنی؛ سه ضلع اصلی مبارزه با خشونت علیه زنان/ هند، افغانستان و سوریه خطرناک‌ترین کشورهای دنیا برای زنان هستند/ اتهام سیاه‌نمایی، بلای جان فعالان مدنی است

هنگام حرف‌ زدن شانه‌هایش می‌لرزد. بدون اینکه اشک بریزد رعشه‌ای بدنش را رها نمی‌کند. ناگهان روایت را متوقف می‌کند و فقط به نقطه‌ای خیره‌ می‌شود. چند لحظه که گذشت انگار که تمام خاطرات گذشته را پس بزند می‌گوید: «هیچی ندونم یه چیز رو خوب می‌دونم. اونم اینکه اگه تو تمام این سالها فقط یکی به من گفته بود دردایی که می‌کشی حق تو نسیت، الان وضعم این نبود.» این را مرضیه 32 ساله‌ای می‌گوید که رنج و درد مداوم از او زنی ساخته که گویی بالغ بر 50 سال دارد.

قانون حمایتگر، ارتقای آگاهی و آزادی فعالیت مدنی؛ سه ضلع اصلی مبارزه با خشونت علیه زنان/ هند، افغانستان و سوریه خطرناک‌ترین کشورهای دنیا برای زنان هستند/ اتهام سیاه‌نمایی، بلای جان فعالان مدنی است
کد خبر: 363632
|
۱۳۹۸/۰۹/۱۹ ۰۹:۳۰:۰۰

اعتمادآنلاین| ‌ نیلوفر حامدی - هر سال با رسیدن روزهایی که به عنوان خشونت علیه زنان نامگذاری شده، ماجراها آغاز و مانیفست‌ها ارائه می‌شود. انجمن‌ها جلسات آسیب‌شناسی برگزار می‌کنند و رسانه‌ها در سراسر دنیا از 25 نوامبر می‌نویسند. اما تجربه جامعه مدنی نشان داده هیچ چیزی به اندازه وجود یک قانون ساختارمند، با رویکرد برابری جنسیتی، در کنار ارتقای فرهنگ و آگاهی مردمی، جامعه را از خشونت علیه زنان بازنمی‌دارد.

امروز 38 سال از سال 1981 می‌گذرد؛ یعنی همان سالی که برای اولین‌ بار، تقویم و تاریخ چشم‌هایشان باز شد و به یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های اجتماعی حوزه زنان نگریستند. 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، برای یادآوری عزم همگانی در راستای مبارزه با این معضل برجسته اجتماعی انتخاب شده است.

لایحه منع خشونت علیه زنان هنوز اندرخم یک کوچه است

خشونت علیه زنان معضلی است بین‌المللی که تمام کشورهای جهان با آن دست‌ به گریبان‌اند و محدود به هیچ کشور خاصی نیست. اما یک تفاوت بزرگ وجود دارد و آن اینکه در دهه‌های اخیر، برخی از کشورها با پیگیری قوانین به‌روز و مدون و با هدف کاهش این آسیب بزرگ اجتماعی به مقابله با خشونت علیه زنان پرداخته‌اند.

راهی که در ایران و با روی کار آمدن لایحه منع خشونت علیه زنان حدود هفت سال پیش کلید خورد و تازه خوان نخست را طی کرده است.

لایحه منع خشونت علیه زنان با پیگیری‌های جدی شهیندخت مولاوردی معاون زنان و خانواده ریاست‌جمهوری وقت در آذرماه سال 96 به مجلس رسید، اما شانسی برای تصویب به دست نیاورد.

چندی بعد، دولت این لایحه را در دست گرفت و با بررسی‌های مجدد روانه قوه قضاییه کرد. این لایحه بیش از 2 سال در این قوه ماند و همین چند ماه پیش، پس از وعده‌های جدی ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، بالاخره نهایی شد. لایحه‌ای که با وجود داشتن بندهایی مثبت و معتبر اما از همان ابتدا، عنوان تا متن، نسبت به آنچه که دولت نوشته بود تغییرات زیادی پیدا کرده بود؛ لایحه تامین امنیت زنان در مقابل خشونت به لایحه صیانت، کرامت و امنیت بانوان تغییر یافت و انتقادات جدی‌ای هم به متن آن وارد بود. بیشتر منتقدان هم معتقد بودند متن این لایحه، برای تبدیل‌ شدن به قانون، آنچنان که باید متقن و صریح نیست و جای سوءبرداشت‌ها و تفسیرهای شخصی را باز می‌گذارد.

این لایحه در حال حاضر در دست دولت است و باید پس از اعمال تغییرات، دوباره در مسیر تبدیل‌ شدن به قانون قرار بگیرد. مسیری طولانی که می‌شود تصور کرد عمر قانون شدن این لایحه را طولانی‌تر هم می‌کند.

در کودکی از پدرم کتک خوردم و در بزرگسالی از شوهر

از دیگر مواردی که می‌تواند در کنار وجود قانونی جدی باعث کاهش این آسیب اجتماعی شود، رصد دقیق آن است؛ به این معنی که گزارش‌های مرتبط با خشونت در کشور بررسی، آمارها ثبت و اخبار مربوط به این مساله بایگانی شود تا جامعه‌شناسان، روانشناسان، فعالان اجتماعی و حقوقدانان بتوانند در راستای حقایق واقعی جامعه فعالیت کنند.

مرضیه، که ابتدای گزارش با او آشنا شدید، قربانی خشونت است. او هم در کودکی و از سوی پدر و هم در بزرگسالی و در خانه شوهر خشونت دید. او که حالا، بعد از گذشت یک‌ سال و نیم از طلاق و 32 سال از زندگی، 6 ماه است که طعم زندگی را می‌چشد درباره تجربه زیسته خود به اعتمادآنلاین گفت: «پدرم تا جان داشت کتکم می‌زد. نه فقط مرا که بقیه بچه‌ها هم کتک می‌خوردند. برایمان عادی بود. آن‌قدر که تصور می‌کردیم کتک‌ زدن بخشی از وظیفه پدری است. شکایت جدی هم نداشتیم. اما وقتی در 14 سالگی به خانه شوهر رفتم، فکر نمی‌کردم آنجا هم این ماجرا تکرار شود، ‌آن هم شدیدتر از قبل.»

مرضیه که حالا بیش از یک سال است طلاق گرفته و با کمک چند فعال مدنی شغلی هم پیدا کرده، همراه با مادرش زندگی می‌کند و همین حقوق کمتر از یک میلیون تومان بهترین اتفاق زندگی‌اش است: «تا پدرم بود نمی‌توانستم تلاشی برای جدایی بکنم. راستش خودم هم برنامه‌ای نداشتم. آن‌قدر در این سال‌ها حقارت کشیده بودم که فکر می‌کردم طبیعی است. اما وقتی شوهرم شروع به کتک‌ زدن دخترم کرد، دیگر نتوانستم تحمل کنم. نمی‌توانستم ببینم یک مرضیه دیگر هم عمرش تباه می‌شود. پدر که فوت کرد به فکر طلاق افتادم. هرچند پیر شدم تا بتوانم جرم‌هایش را ثابت کنم، اما وکیلم همه کاری برایم کرد. حالا که شغل دارم، با سختی دخترم را بزرگ می‌کنم و کنار مادرم هستم، زندگی برایم روشن شده است.»

او که به خاطر کتک‌های همسرش یک‌ بار سقط جنین را نیز تجربه کرده می‌گوید دلم می‌خواهد به همه زنان دنیا بگویم قدر خودشان را بدانند: «من قدر خودم را ندانستم. کسی یادم نداده بود. روند کار قانونی هم سخت بود. شاید اگر وکیل خوبی نداشتم که خیرخواهانه کنارم باشد، هنوز در همان زندگی نکبت‌بار به سر می‌بردم. یک لحظه بیدار شدم و خدا هم کنارم بود. اگر کسی در این سال‌ها به من می‌گفت که حقم این توهین‌ها نیست، شاید همه چیز فرق می‌کرد. برای همین دوست دارم هر زنی را که می‌بینم به او بگویم قدر خودت را بدان. هیچ کسی حق ندارد به تو توهین کند. و حقت را بگیرد.»

پراکنده، غیررسمی و غیرقابل استناد؛ وضعیت آمارهای خشونت علیه زنان در ایران

در یک نظرسنجی که از سوی بنیاد تامسون رویترز انجام شده، 550 کارشناس مسائل مربوط به زنان، هند را خطرناک‌ترین کشور جهان برای زنان دانسته‌اند. افغانستان و سوریه در رده‌های دوم و سوم و سومالی و عربستان سعودی بعد از آنها قرار دارند. با نگاهی به این گزارش می‌توانید به تمام جزئیات مرتبط با آن دسترسی پیدا کنید؛ اینکه خشونت‌ها از چه نوعی بوده و تاریخچه آن به چه فرهنگ و سنت‌هایی در این کشورها برمی‌گردد. اما در همین گزارش قید شده که وجود منابع آماری دقیق، امکان پژوهش‌های جامعه‌شناسانه در این باره و همچنین فعالیت آزادانه کنشگران اجتماعی سبب شده این آسیب‌ها در این کشورها امکان ثبت و رصد پیدا کنند.

اما وقتی به ایران نگاه می‌کنیم، خلاء این مسائل را به خوبی می‌توان دید. به ویژه در سرفصل‌های مرتبط با آسیب‌های اجتماعی اخذ اطلاعات آماری از مسئولان تقریباً غیرممکن است. دانشجویان امکان گسترده‌ای برای نوشتن در تمامی ابعاد این آسیب‌ها را در پژوهش‌های علمی خود ندارند، بودجه‌های اجتماعی به کندوکاو در بعد بررسی این آسیب‌ها اختصاص نمی‌یابد. عدد و رقم‌ها درباره وضعیت ایران در باب خشونت پراکنده، غیررسمی و گاه غیرقابل استناد است و پردازندگان به این موضوعات عموماً به سیاه‌نمایی متهم می‌شوند. حال آنکه خاکستری نگاه کردن به این معضلات اجتماعی، پاک‌ کردن صورت‌مساله و ندیدن عمق آسیب‌هاست که باعث ریشه‌دوانی آن در فضای کلان یک جامعه می‌شود.

مرضیه خوش‌اقبال بود که توانست از این مصیبت جان سالم به در ببرد. اگرچه چهره‌اش پیرتر است، اما هنوز سن کمی دارد و فرصت زیادی برای تماشای بقیه زندگی. ولی مگر چند نفر دیگر مثل مرضیه می‌توانند این‌قدر خوش‌شانس باشند؟

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها