کد خبر: 370325
|
۱۳۹۸/۱۰/۰۳ ۱۰:۴۵:۰۰
| |

یک کارآفرین اجتماعی در گفت‌‌و‌گو با «اعتمادآنلاین» مطرح کرد:

ادبیاتی مثل «جهت رفاه حال معلولان عزیز» نشان‌‌دهنده باور نادرست ما است/ برخی خیریه‌ها مساله‌زا هستند/ نگرش خیریه استقلال افراد را می‌گیرد

به جرات می‌توان گفت روزی نیست برای هر کدام از ما پیامی ارسال نشود که با نیت خیر و کمک به حل آسیب‌های اجتماعی، درمان بیماران یا تهیه جهیزیه نوعروسان مبالغی را هدیه کنیم! یک قدم جلوتر درخواست کمکی است که از طریق شبکه‌های اجتماعی و برنامه‌های متنوع تلویزیونی مطرح می‌شود! اما سوال اینجاست که آیا این راه‌حل درستی است؟ آیا صرف کمک کردن به خیریه‌ها مشکلات حل می‌شود؟

ادبیاتی مثل «جهت رفاه حال معلولان عزیز» نشان‌‌دهنده باور نادرست ما است/ برخی خیریه‌ها مساله‌زا هستند/ نگرش خیریه استقلال افراد را می‌گیرد
کد خبر: 370325
|
۱۳۹۸/۱۰/۰۳ ۱۰:۴۵:۰۰

اعتمادآنلاین| ‌ کشورهای پیشرفته برای حل این معضلات نسخه دیگری دارند و آن استفاده از کارآفرینان و رویکرد کارآفرینی اجتماعی است.

آنها در این اقدام مثل معروفی دارند که می‌گویند، ما به جای ماهی دادن، ماهی‌گیری به افراد آسیب‌پذیر یاد می‌دهیم. با این اقدام، دیگر کار خیر در فضای پول و هدیه دادن خلاصه نمی‌شود و توانمندسازی است که جزو اصول کاری قرار می‌گیرد.

این موضوع بهانه‌ای شد تا با وحید حجه‌فروش، کارآفرین اجتماعی و مدرس حوزه رسانه گفت‌و‌گو کنیم. او که در زمینه فراگیرسازی و کارآفرینی اجتماعی دوره‌های آموزشی تخصصی زیادی برگزار می‌کند، نگرش خیریه، استقلال افراد را می‌گیرد و آنها را تبدیل به انسان‌های وابسته‌ای می‌کند که هیچ اراده، اختیار و توانمندی ندارند.

***

*چه چیزی باعث شد به دنبال موضوع فراگیرسازی و کارآفرینی اجتماعی بروید؟

چهار پنج سالی در حوزه افراد دارای معلولیت با NGOهای مختلف کار می‌کردم و از شهریور 97 پادکستی به نام «کاکتوس» را آغاز کردم. هدف ما در پادکست کاکتوس، ایجاد تریبونی برای رساندن صدای افراد دارای معلولیت به جامعه بود. در این مسیر با مفهومی تحت عنوان «Diversity an Inclusion» به معنای تنوع زیستی و فراگیرسازی آشنا شدیم. این موضوع خیلی فراتر از افراد دارای معلولیت است. ما به این نتیجه رسیدیم که اگر این مفهوم پیاده‌سازی شود، خیلی از مسائل افراد دارای معلولیت هم از این طریق حل می‌شود.

*آیا تا به حال در کشور ما به این موضوع توجه نشده بود؟

Diversity and Inclusion، دو بخش دارد. اولاً باید بپذیریم که نوع و نژاد بشر متنوع است؛ یکی قدبلند با چشمانی قهوه‌ای است و دیگری قد کوتاه و چشمانی آبی دارد. پس در مرحله اول باید بپذیریم که افراد متنوع‌اند و همه انسان هستند و به همین دلیل از حقوق برابری برخوردارند. در بخش دوم که همان فراگیرسازی است باید با به‌کارگیری روش‌های مختلف این امکان را برای همه فراهم کرد تا در موقعیت‌های مختلف از فرصت‌های برابر بهره‌مند شوند.

حجه فروش

*یعنی این تعریف کاربردی فراگیرسازی است؟

بله و دقیقاً مساله در کشور ما بخش نخست این مفهوم است!

*کشورهای پیشرفته در جهان در این زمینه چه فعالیت‌هایی انجام داده‌اند؟

خب در این زمینه فعالیت‌های چشمگیری داشته‌اند، اما مهم‌ترین حرکت آنها به رسمیت شناختن این نگرش بوده است؛ به عنوان مثال تحصیل، تفریح، اشتغال و بسیاری موارد دیگر را به عنوان حقوق بدیهی همه افراد جامعه به رسمیت شناخته‌اند.

فراگیرسازی از جنس «حق» است

*عقب‌ماندگی و نقطه‌ضعف ما در این زمینه کجاست؟

چالش اصلی برای ما تغییر نگرش است. فراگیرسازی از جنس حق است؛ مثلاً دسترسی به فرصت آموزشی برابر حق یک فرد دارای معلولیت است، پس فراهم کردن شرایط و امکانات برای این‌ کار وظیفه افراد مرتبط است، اما استفاده از ادبیاتی مثل «جهت رفاه حال جانبازان و معلولان عزیز» نشان‌‌دهنده نگرش و باور نادرست ما به این مساله است. در واقع این حق اوست نه لطف ما به او.

*به نظر شما برای تغییر نگرش جامعه و افراد باید چه کرد؟

یک سیر تاریخی درباره حقوق افراد دارای معلولیت وجود دارد. در دوره‌ای از تاریخ، افراد دارای معلولیت را از جامعه و شهرها طرد می‌کردند. حتی در جنگ جهانی دوم، هیتلر گروه زیادی از افراد دارای معلولیت را در کوره‌ها سوزاند. اما پس از جنگ جهانی دوم که سربازان با انواع مختلفی از معلولیت‌ها از جنگ بازگشتند شروع به مطالبه‌گری کردند که ما جان‌ و سلامت‌مان را به‌ خاطر وطن به خطر انداختیم. این حرکت‌ها سرآغازی برای شروع جنبش‌های جهانی در 2 دهه پایانی قرن بیستم بود که در نهایت منجر به تصویب کنوانسیون بین‌المللی حقوق افراد دارای معلولیت شد که در آن صراحتاً اعلام شده افراد دارای معلولیت باید از حقوق بدیهی خود بهره‌مند شوند.

*این موضوع چطور محقق می‌شود؟

کنوانسیون بین‌المللی حقوق افراد دارای معلولیت تاکید دارد که کشورهای عضو کنوانسیون موظف‌اند با ایجاد زیرساخت‌های مناسب شرایط را برای احقاق حقوق افراد دارای معلولیت فراهم آورند. این نکته را در نظر بگیرید که اگر امکاناتی برای افراد دارای معلولیت مهیا شود، از مزایا و منافع آن همه جامعه، مثلاً سالمندان یا والدینی که فرزند خردسال دارند، نیز بهره‌مند می‌شوند.

معلولیت هویت انسان‌ها نیست

*چرا شما از عبارت «افراد دارای معلولیت» استفاده می‌کنید و تاکید دارید که از این عبارت به جای «توان‌یاب» استفاده شود؟

داشتن معلولیت، سن یا رنگ پوست، هویت انسان‌ها نیست بلکه تفاوت‌ انسان‌هاست. وقتی می‌گوییم «فرد دارای معلولیت» مثل این است که می‌گوییم «آدم قد بلند». در واقع معلولیت را به عنوان یک «تفاوت» شناخته و پذیرفته‌ایم. تغییر در نگرش و تفکر جامعه از اینجا شروع می‌شود؛ اینکه چطور به آدم‌ها نگاه کنیم. در واقع اول وجه انسانی فرد را ببینم و بعد با وجود تفاوت‌های هر کس با دیگری، شرایط را برای شکوفایی ظرفیت‌های همه فراهم کنیم.

نگرش خیریه به افراد استقلال نمی‌بخشد

*شما یک‌ بار گفتید «آیا خیریه‌ها قاتل کارآفرینان هستند؟» و این شبهه پدید آمد که با خیریه‌ها مشکل دارید.

من با نگرش و عملکرد خیریه‌ها مشکل دارم. نگرش خیریه می‌گوید بخشی از چیزی را که مال من است به کسی می‌دهم تا او زندگی‌اش را راحت‌تر بگذراند؛ مثلاً هزینه خرید ویلچر یک فرد دارای معلولیت را تامین می‌کنم. ماحصل این اتفاق شکل‌گیری یک ذهنیت و نگرش وابسته است. رویکرد خیریه به افراد استقلال نمی‌بخشد. بالعکس آنها را وابسته‌تر می‌کند. متاسفانه کسی که از خدمات خیریه استفاده می‌کند این تفکر را در ذهن دارد که همیشه کسی هست تا به من کمک کند و بسیار دشوار است که در او این باور را برانگیزانیم که خودش باید مسئولیت زندگی‌اش را بپذیرد.

*آماری از گردش مالی خیریه‌ها در دست است؟

متاسفانه فعالیت بسیاری از خیریه‌ها شفاف نیست، اما در آماری که توسط یکی از نمایندگان مجلس اعلام شد گردش مالی نزدیک به هفت هزار خیریه‌ ثبت‌شده در ایران سالانه 40 هزار میلیارد تومان برآورد شده است.

*یعنی شما معتقدید این تعداد خیریه و این حجم از گردش مالی نتیجه‌ای نداشته است؟

بله، چراکه من معتقدم نگرش خیریه مساله را حل نمی‌کند؛ مثلاً شیشه یک پنجره شکسته و شما هر روز اتاق را گردگیری می‌کنید و فردا اتاق دوباره پر از گردوخاک است. به نظرتان گردگیری دوباره اتاق راه‌حل درستی است؟ راه‌حل درست کردن شیشه پنجره است وگرنه تا ابد باید جارو به دست در اتاقی پر از گردوغبار زندگی کنیم! این تفاوت نگرش خیریه و کارآفرینی اجتماعی است.

*چرا برای افراد نیکوکار، کمک به خیریه‌ها اولین گزینه است؟

چون کمک به خیریه‌ها راحت‌ترین و دم‌ دست‌ترین انتخاب است. دیدگاه اکثر افراد این است که با کمک کردن به خیریه‌ها حال دل‌شان خوب می‌شود؛ به عنوان مثال شما ترجیح می‌دهید به مرکز حمایت از کودکان بی‌سرپرست کمک کنید یا از صنعتگری که قاشقی اختراع کرده که با حذف لرزش دست امکان غذا خوردن را برای افراد زیادی فراهم می‌کند حمایت کنید؟

کارآفرینی کار سختی است

*خب چرا خیریه‌ها وارد چرخه کارآفرینی اجتماعی نمی‌شوند؟

کارآفرینی کار سختی است. کارآفرینی اجتماعی شاخص‌هایی دارد که بسیار سخت‌تر و تخصصی‌تر است.

*در نهایت آیا فکر می‌کنید لازم است قوانین حمایتی جدیدی برای کارآفرینی اجتماعی تدوین شود؟

امیدوارم این حرف و ایده همین‌جا مدفون شود. چون در غیر این‌ صورت بعد از مدتی هفت هزار بنگاه کارآفرینی اجتماعی خواهیم داشت با 40 هزار میلیارد تومان گردش مالی که انواع و اقسام حمایت‌های دولتی و غیردولتی را دریافت کرده‌اند و دریغ از حل یک مساله. به نظر من کارآفرین راه خودش را پیدا می‌کند. مشخصه کارآفرین «حل مساله» است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها