کد خبر: 380516
|
۱۳۹۸/۱۱/۰۸ ۱۰:۴۱:۲۳
| |

رضا ملایی، سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن سازمان پژوهش وزارت آموزش و پرورش مطرح کرد:

انتقاد از جایگاه دومی معلمان دینی در برابر معلمان ریاضی و فیزیک

سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، به تبیین جایگاه، اهداف و ماموریت‌های حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف پرداخت و با اشاره به وضعیت کنونی نظام آموزش مدرسه‌ای ایران گفت: امروز دروس دینی به دروس حاشیه‌ای تبدیل شده‌اند و معلمان دینی معلمان درجه دوم تلقی می‌شوند و موقعیت معلمان ریاضی و فیزیک را در مدرسه ندارند.

انتقاد از جایگاه دومی معلمان دینی در برابر معلمان ریاضی و فیزیک
کد خبر: 380516
|
۱۳۹۸/۱۱/۰۸ ۱۰:۴۱:۲۳

اعتمادآنلاین| رضا ملایی، سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، به تبیین جایگاه، اهداف و ماموریت‌های حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف پرداخت و اظهار کرد: حوزه‌ تربیت و یادگیری قرآن و معارف یکی از 11 حوزه تربیت و یادگیری برنامه درسی ملی است که از سه قلمرو اصلی قرآن، معارف و زبان عربی تشکیل شده است.

وی افزود: بخش‌های دیگری هم ذیل این سه قلمرو وجود دارد، مانند خود رشته علوم و معارف اسلامی. بخش دیگری از فعالیت ما نیز ناظر به اقلیت‌های دینی و اخلاق حرفه‌ای و کاربردی است.

سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با اشاره به اینکه وقتی از معارف سخن می‌گوییم مقصود ما معرفت دینی است گفت: حوزه معارف به مباحث معرفت دینی می‌پردازد، این معرفت اصالتاً برآمده از منبع قرآن است و از این جهت قرآن نسبت به معارف، همان نقشی را دارد که اصل نسبت به فرع دارد.

اصلاح بیانیه برنامه درسی ملی در حوزه قرآن و معارف

وی وظایف این حوزه تربیت و یادگیری را نیز برشمرد و گفت: ماموریت‌های این حوزه همه در یک سطح نیستند، برخی سطحی و برخی عمقی‌اند. این حوزه به ماموریتهای سطحی‌اش، از زاویه دید ماموریت‌های عمقی نگاه خواهد کرد. نخستین ماموریت ما که جزو ماموریت‌های سطحی این حوزه است، اصلاح بیانیه برنامه درسی ملی در این حوزه است.

ملایی ماموریت دیگر این حوزه را نوشتن راهنمای برنامه درسی حوزه یادگیری قرآن و معارف دانست و عنوان کرد: کار حوزه‌های یادگیری از جنس تالیف کتاب درسی نیست، بلکه از جنس تدوین استراتژی‌های فکری و به یک معنا سیاست گذاری برای محتواهایی است که قرار است در این کتاب‌ها گنجانده شوند؛ البته نه فقط محتواهای مندرج در کتب درسی بلکه هر محتوای دیگری که از دل سازمان پژوهش بیرون خواهد آمد، اعم از محتوای مکتوب یا غیر مکتوب، برای مخاطب دانش آموز یا معلم، اعم از متن، صدا، تصویر، نرم‌افزار و غیره است.

سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با بیان اینکه یک برنامه درسی از عناصر مختلفی تشکیل شده است اظهار کرد: اهداف، شایستگی‌های پایه، محتوا، سنجه‌های ارزشیابی، الزامات اجرایی از این جمله‌اند. اصلی‌ترین عنصر راهنمای برنامه درسی، شایستگی‌های پایه و محتوایی است که متناسب با این شایستگی‌ها باید شکل گیرد.

وی افزود: نگاه حوزه یادگیری قرآن و معارف به محتوا نگاهی بخشی و بی ارتباط با حوزه‌های دیگر تربیت و یادگیری نیست. این حوزه ماموریت خود در مورد محتوا را منحصر در حوزه یادگیری قرآن و معارف نمی‌بیند، بلکه آن را در ارتباط با دیگر حوزه‌های تربیت و یادگیری ملاحظه می‌کند. نوع نگاه این حوزه برای ارتباط با حوزه‌های دیگر، متاثر از مناسباتی است که معرفت دینی با علوم انسانی و اجتماعی، علوم تجربی، ریاضیات، هنر و غیره دارد. درواقع حوزه تربیت و یادگیری دینی نسبتی با تربیت عقلانی دارد که خود را در چهره حکمت و تفکر، ریاضیات، علوم تجربی و ... نشان ‌داده است. باید نسبت اینها با یکدیگر مشخص شود. ما همچنین با تربیت زیبایی شناختی، سیاسی-اجتماعی، فنی و حرفه‌ای نیز نسبتی داریم. کار ما در نسبت با حوزه‌های دیگر تعریف می‌شود و مجزای از دیگر حوزه‌ها نیست.

اصلی‌ترین مسئله حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف، روابط علم و دین است

وی ادامه داد: هسته مرکزی حوزه قرآن و معارف، دین است و هسته مرکزی حوزه‌های دیگر یا علم است، یا عمل و یا مهارت. بر این اساس نسبت حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف با دیگر حوزه‌های تربیت و یادگیری، همان نسبتی باید باشد که دین با علم، عمل و مهارت دارد. اگر این گونه به حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که اصلی‌ترین مسئله حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف، روابط علم و دین است و پرداختن به این مساله عمیق ترین ماموریت این حوزه است.

ملایی در تشریح ماموریت حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف گفت: نظام آموزش و پرورش در سطح مدرسه، در حال توزیع علم بین دانش آموزان است، این نظام سعی می‌کند از این طریق، دانش آموزان را دانشمند بار بیاورد؛ آموزش عالی ما نیز جدی تر همین مسیر را دنبال می‌کند. اما سوال این است که این علمی که توزیع می‌کنیم چه نوع علمی است؟ این علم، علم مدرن است، تولید شده در جهان فرهنگی دیگر که اکنون وارد حوزه فرهنگی ما شده و ما توزیع کننده و مصرف کننده آن شده‌ایم.

وی افزود: فرهنگ مدرن در محدوده جغرافیای فرهنگی خودش، پیامدهایی داشته است که شاید مهم‌ترین آن، ظهور نظام‌های آموزشی عرفی شده است. عرفی شدن یک نظام آموزشی طی گام‌هایی تحقق پیدا می‌کند. در گام نخست دین از عنصری فراحوزه‌ای به عنصری حوزه‌ای در نظام آموزشی تبدیل می‌شود، به این معنا که حوزه یادگیری معرفت دینی نه یک فراحوزه بلکه صرفاً یک حوزه در کنار حوزه‌های دیگر یادگیری علم قرار می‌گیرد، که هر یک مجزای از دیگری اهداف و آرمانهای خود را دنبال می کنند.

وی اضافه کرد: در گام بعد اگر در نظام آموزشی حوزه معرفت دینی به حوزه‌ای در حاشیه حوزه‌های یادگیری علم تبدیل شود آن نظام آموزشی گام دوم را به سوی عرفی شدن برداشته است. در صورتی که گام دوم عرفی شدن تحقق یابد، به تبع در حاشیه قرار گرفتن معرفت دینی در نظام آموزشی، معلمان و اساتیدی که این معرفت را به دانش آموزان می آموزند، ساعاتی که نظام آموزشی به معرفت دینی اختصاص می دهد، بودجه هایی که در اختیار این مدل از معرفت قرار می گیرد، رشتهها و بطور کلی جایگاهی که نظام آموزشی برای معرفت دینی قائل می شود، همه و همه در حاشیه حوزه یادگیری، علوم تجربی، ریاضی، انسانی، اجتماعی و ... قرار خواهد گرفت.

وی افزود: این یعنی نگاه حاشیه‌ای به حوزه معرفت دینی که به دیگر ابعاد آن حوزه در کلیت نظام آموزشی سرایت خواهد کرد؛ امری که هم اکنون به وضوح قابل مشاهده است. گام نهایی عرفی شدن با حذف موقعیت حوزه‌ای معرفت دینی تحقق می‌یابد، یعنی در صورتی که نظام آموزشی موقعیت حاشیه نشینی معرفت دینی در درون خودش را برنتابد، و با عناوین مختلف از جمله ایدئولوژیک بودن معرفت دینی و ... به حذف این حوزه معرفتی روی آورد، آن نظام آموزشی به طور کامل عرفی شده و معرفت دینی را به طور کامل از برنامه درسی خود حذف خواهد کرد، آنچنان که برخی از نظام‌های آموزشی مستقر در جهان غرب همین رویکرد را برگزیده‌اند و هم اکنون به معرفت دینی حداکثر از جنبه‌های کارکردی نگاه می‌کنند.

وضعیت کنونی نظام آموزش مدرسه‌ای ایران

سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با اشاره به وضعیت کنونی نظام آموزش مدرسه‌ای ما گفت: متاسفانه در مورد حوزه قرآن و معارف آنچه در نظام آموزشی ما عملاً رخ داده، وضعیت مطلوبی نیست و به جرات می توانم بگویم این وضعیت برخلاف میل و پیش بینی مدیران مومن و دانشمند نظام آموزش و پرورش ما بوده است. موقعیت کنونی حوزه قرآن و معارف، یک موقعیت فراحوزه‌ای نیست بلکه یک حوزه در کنار حوزه‌های دیگر تربیت و یادگیری است و به تعبیر واقع بینانهتر یک حوزه در حاشیه حوزه‌های دیگر تربیت و یادگیری است.

امروز دروس دینی به دروس حاشیه‌ای تبدیل شده‌اند/ معلمان دینی معلمان درجه دوم تلقی می‌شوند

ملایی ادامه داد: امروز دروس دینی به دروس حاشیه‌ای تبدیل شده‌اند و معلمان دینی، معلمان درجه دوم تلقی می‌شوند و موقعیت معلمان ریاضی و فیزیک را در مدرسه ندارند. وضعیت پیش آمده صرفاً ناشی از این نیست که این دروس قوت لازم را ندارند و یا کتاب‌های آنها جذاب نیست و یا معلمان آنها وظیفه خود را به خوبی انجام نمی‌دهند، مسئله فقط این طور موارد نیست، به نظر بنده همین نقدها به حوزه یادگیری علوم تجربی و ... نیز وارد است، وضعیت پیش آمده برای دروس مربوط به معرفت دینی، بخش مهم‌اش ناشی از خودِ علمی است که در نظام مدرسه در حال توزیع آن هستیم.

وی با بیان اینکه این علم حامل فرهنگ مدرن است و هر فرهنگ دیگری، از جمله فرهنگ دینی را به حاشیه می‌راند و اگر بتواند به محاق می‌برد گفت: فرهنگی که علم مدرن حامل آن است، فقط فرهنگ دینی را به حاشیه نمی‌راند، بلکه هر فرهنگی که غیر از فرهنگ مدرن باشد را به حاشیه می‌راند، مانند کاری که این علم با فرهنگ‌های شرقی، در نظام‌های آموزشی این کشورها کرد.

سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی ادامه داد: به عنوان مثال ما دانش‌آموز را با روش تجربی تربیت می‌کنیم، به او می آموزیم که اگر می‌خواهد درک کند و بفهمد، باید تجربه کند، از این طریق عقلانیت تجربی و پوزیتیویستی را درون دانش آموز نهاینه و مستقر می‌کنیم. دانش‌آموزی که با عقلانیت تجربی تربیت می‌شود، وقتی به سراغ معرفت دینی می‌رود، همین مدل از عقلانیت را معیار قضاوت خود قرار می‌دهد، اما مسئله این است که آیا واقعاً برای قضاوت درباره معرفت دینی این مدل از عقلانیت جواب می‌دهد؟ چرا نظام آموزشی ما تا این پایه به عقلانیت تجربی چسبیده است و این را تبدیل به یک گفتمان حاکم بر ذهن دانش‌آموزان کرده است؟.

وی با بیان اینکه نظام آموزش و پرورش ما وقتی به غایت دینی‌اش نزدیک می‌شود که معارف دینی را فراحوزه‌ای ببیند که نسبتی با مبانی دانش‌های دیگر برقرار می‌کنند اظهار کرد: مسئله حوزه قرآن و معارف در سطوح مختلف، تولید راهنمای برنامه درسی، نقد و بررسی کتاب‌های درسی و تبیین روابط علم و دین است. کتاب‌های درسی از این نسبت اخیر غفلت کرده‌اند.

ملایی افزود: کتاب‌های درسی دینی و معارف ما به حوزه معرفت دینی پرداخته‌اند، در این زمینه کارهای بسیار خوبی تاکنون ارائه شده است، نیروهای مومن و دانشمندی که در این حوزه یادگیری فعال بوده‌اند، گام‌های بنیادینی برداشته‌اند، در عین حال باید به کار آنان امتداد داد و این فرایند را تکمیل و به این نکته توجه کرد که در این مسیر گام‌های برداشته نشده‌ای وجود دارد.

وی با بیان اینکه باید توجه داشته باشیم دانش آموز ما در یک فرهنگ مدرن پرجاذبه زندگی می‌کند و از همین منظر سوالات جدیدی برایش ایجاد می‌شود عنوان کرد: نقطه ضعف ما این بوده است که آن بخش از معرفت دینی که ناظر به مسائل بنیادین فرهنگ مدرن و علم مدرن است کمتر دیده شده و اکنون فصل جدیدی است که در امتداد کارهای سابق که انصافاً کارهای خوبی بوده است، این ظرفیت‌های جدید را شکوفا سازیم.

آیا زبان عربی ذیل زبان‌های خارجی و به عنوان یک زبان مستقل تدریس خواهد شد؟

سرپرست حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی در پاسخ به این پرسش که آیا قرار نیست آموزش و پرورش زبان عربی را ذیل زبان‌های خارجی درنظر گرفته و به عنوان یک زبان مستقل که فراگیری اش ضروری است به آن بپردازد؟ گفت: یک نگاه به زبان این است که زبان نشانه و ابزاری برای انتقال پیام است اما تمام هویت زبان این نیست. زبان از منظری عمیق‌تر نه فقط یک رسانه و یک ابزار برای انتقال پیام است بلکه چارچوب‌های فکری را رقم می‌زند. زبان مناسباتی با تفکر دارد و سده بیستم، سده تاکید بر این نکته است که زبان یک عنصر به شدت فرهنگی و تمدن ساز است.

ملایی افزود: زبان عربی علاوه بر اینکه یک ابزار برای انتقال پیام است، یک ابزار برای ارتباط نیز بوده و از یک هویت فرهنگی بهره‌مند است. زبان عربی علاوه بر اینکه زبان بیش از یک میلیارد مسلمانان عرب زبان است، حامل فرهنگ اسلامی نیز هست، کسی می‌تواند زبان عربی را به خوبی بشناسد که فرهنگ اسلامی را خوب درک کرده باشد. این مطلب نه فقط در مورد زبان عربی بلکه در مورد زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسوی که زبان فرهنگ مدرن هستند نیز صادق است.

وی با بیان اینکه این زبان‌ها فقط ابزارهای ارتباطی نیستند، به آنها فقط از منظر کنکور، مهاجرت و ... نباید نگاه کرد گفت: از این منظر باید نگریست که این زبان‌ها حامل فرهنگ مدرن هستند، کسی می‌تواند زبان انگلیسی را خوب بشناسد که فرهنگ مدرن را خوب شناخته باشد. دلیل اینکه زبان عربی در حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف گنجانده شده، توجه به همین نکته بوده است.

وی ادامه داد: اولا این زبان، زبان قرآن است و ثانیاً ماهیتا هویتی فرهنگی دارد. فرهنگی که زبان عربی حامل آن است، فرهنگ دینی است، جایگاه این زبان در حوزه معرفت دینی قرار داده شده است، اکنون نیز هر مسئله در مورد زبان عربی باید در همین حوزه دنبال شود، جدا کردن این زبان از حوزه یادگیری قرآن و معارف در هر سطحی که این جداسازی بخواهد اتفاق بیفتد، یک خطای استراتژیک و بزرگ است، که حتماً تبعات بسیار سنگینی برای آینده این زبان خواهد داشت.

وی با تاکید بر اینکه احیای هویت زبان عربی، عبور از حصر آموزش زبان انگلیسی در کشور، بیرون کشیدن زبان عربی از حاشیه نشینی زبان انگلیسی، ضرورت آماده سازی ارتباط با جهان اسلام و ... همه و همه اهداف خوبی هستند، ولی این اهداف ناظر به زبان عربی باید در دل حوزه تربیت و یادگیری قرآن و معارف دنبال شوند گفت: ترویج زبان عربی در هر سطحی باید توسط کسانی صورت گیرد که فرهنگ دینی حاضر در تار و پود زبان عربی را می‌توانند به خوبی تشخیص دهند.

منبع: ایسنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها