تهدید امنیتی مهاجران افغانستانی؛ از افسانه تا واقعیت
مفهوم "امنیتی شدن" (Securitization) از محورهای اساسی در مکتب امنیتی کپنهاک محسوب میشود. این مقوله با تاکید بر نقش "زبان"، امنیت را موضوعی "بین ذهنی" میداند که متکی بر ذهن افراد و فعالیت زبانی آنهاست.
اعتمادآنلاین| "امنیتی شدن" (Securitization) از محورهای اساسی در مکتب امنیتی کپنهاک محسوب میشود. این مقوله با تاکید بر نقش "زبان"، امنیت را موضوعی "بین ذهنی" میداند که متکی بر ذهن افراد و فعالیت زبانی آنهاست. (عبداللهخانی، 1389: 119_ 123)
از همین روی امنیت را میتوان یک حرکت ذهنی و کلامی دانست که حرکت زبان و نوع بیان مطالب توسط گوینده، امنیت را تعریف میکند. بر این اساس، زمانی یک پدیده تبدیل به پدیده امنیتی میشود که طی فرایندی کنشگر امنیتیساز، پدیده را امنیتی کند و مخاطب وی نیز آن را بپذیرد. (اسنایدر، 1384: 165_ 179)
برای مثال فنلاندیها با 3 درصد مهاجر خارجی همواره نگران مساله مهاجرتند، اما سوئدیها با 14/7 درصد نرخ مهاجرت، هیچگاه احساس ناامنی و نگرانی نکردهاند. (عبداللهخانی، 1389: 123)
در امنیتیسازی یک پدیده دو عامل "شرایط درونی و زبانیدستوری" و "شرایط بیرونی و زمینهایاجتماعی" بسیار تاثیر گذار است و از نظر مکتب کپنهاک و باری بوزان امنیت دارای قلمرو گستردهای دارد که صرفا به مسائل نظامی محدود نمیشود و سایر پدیدههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی هم میتوانند قابلیت امنیتی داشته باشند. (عبداللهخانی، 1389: 125، اسنایدر، 1384: 157)
مفهوم "امنیتی ساختن" به معنای خروج پدیدهها و یا موضوعات از "وضعیت عادی" به "وضعیت فوقالعاده" میباشد و به عبارتی دیگر، "امنیتی ساختن" به معنای خارج کردن پدیدهها از حوزه سیاستهای عادی و سیاستهای عمومی و وارد کردن آنها به حوزه امنیتی است. اسنایدر، 1384: 176_ 178)
پیش از هر سخن و کلامی درباره نگاه امنیتی به مهاجران افغانستانی در ایران، توجهتان را به عناوین برخی از پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده جلب میکنم؛
_ حسنی ساطحی، حسین و همکاران (1397)؛ «تهدیدات امنیتی و پیامدهای حضور اتباع بیگانه در مناطق حاشیه نشین کلان شهر کرج»، پژوهشنامه نظم و امنیت انتظامی، سال یازدهم، زمستان، شماره چهارم.
_ علیپور، عباس و همکاران (1396)؛ «شناخت و تحلیل پیامدهای امنیتی ناشی از حضور اتباع بیگانه افغانی در استان یزد»، پژوهشنامه جغرافیای انتظامی، سال پنجم، تابستان، شماره هجدهم.
_ گلوی، رضا و احمدرضا بهادری (1391)؛ «بررسی تاثیرات منفی حضور اتباع بیگانه درامنیت کشور»، همایش ملی شهرهای مرزی و امنیت؛ چالشها و رهیافتها، زاهدان، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
_ سلطان احمدی، شاهرخ (1391)؛ «حضور اتباع بیگانه در شهرهای مرزی و چالشهای هویتی_تابعیتی و امنیت سازی»، همایش ملی شهرهای مرزی و امنیت؛ چالشها و رهیافتها، زاهدان، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
یکی از اصول اخلاق پژوهش علمی این است که پژوهشگر تا جایی که میتواند از دخالت دادن پیشفرضها و پیشداوریهای قبلی در فرایند تحقیق جلوگیری کند و نگاه سوگیرانه به موضوع پژوهش نداشته باشد، اما تنها با مرور عنوان برخی از پژوهشهایی که در حوزه مهاجرین افغانستانی در ایران شده نمایان میشود که مقوله امنیت و تهدید امنیتی با موضوعات مرتبط با مهاجران افغانستانی پیوند ناگسستنی دارد و این گزاره که "مهاجران افغانستانی مشکل و معضل امنیتی برای کشور محسوب میشوند" پیش از آنکه یک "فرضیه" برای رد یا اثبات باشد یک "پیشفرض" مسلم است که از قبل مورد پذیرش قرار گرفته است.
از این مجمل دیگر خودتان حکایت مفصل داستان را بخوانید که در سطح عموم جامعه چه نگاهی نسبت به مهاجران افغانستانی وجود دارد. با درخشش عالی رسانهها و تلویزیون در این زمینه که همواره تصویری توام با بزرگنمایی و سیاهنمایی از مهاجران افغانستانی تلقین کردهاند، جای تعجب ندارد که در افکار عمومی مهاجران افغانستانی تنها با "جرم" و "جنایت" و "تهدید امنیتی" شناخته شود.
فراز و فرودهای موضوع "اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج مادران ایرانی با همسران خارجی" که بیشتر آنها مهاجران افغانستانی هستند، مصداق بارز دیگری است که دستگاه سیاستگذاری کشور کماکان نگاه "تهدید امنیتی" را به این موضوع دارد.
یکی از ثمرات تلخ نگاه تهدید امنیتی به مهاجران افغانستانی این است که علی رغم "هزینههایی" که در کشور برای مهاجرین میشود از ظرفیتها و "فرصتهای" آنها هیچ استفادهای نمیشود، بسیاری از دانشجویان و نخبگان مهاجر افغانستانی که از اول ابتدایی تا مقاطع تحصیلات تکمیلی را در ایران میگذرانند، از آنجایی که هیچ راهکار عملی برای استفاده از ظرفیت آنها نبوده رهسپار کشورهای غربی میشوند و آنها استفاده و بهرهبرداریشان را در راستای منافع خودشان میکنند. همچنین در سایر ظرفیتهای ورزشی، هنری، فرهنگی و... که نمونه دردآور آن "محمدکاظم کاظمی" شاعر و نویسنده مهاجر افغان است، وی با وجود اینکه عضو "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" میباشد در "کارت اشتغال"ش باید شغل "چوپانی" درج شود.
پارادوکس عجیب دیگر این است که همواره در رابطه با مهاجران افغانستانی شعارها و صحبتها حول "یگانگیهای تمدنی و فرهنگی"، "همدلی و همزبانی"، "همسایگی و خونشریکی" میچرخد اما در واقعیت همچنان آن "نگاه امنیتی" است که معیار عمل سیاستگذاریهای این حوزه میباشد.
نظریه امنیتی کپنهاک بر این نظر است که هر چه دامنه موضوعات امنیتی و "امنیتیسازی" که یادداشت با آن آغاز شد بیشتر باشد نشانه ضعف دولت و جامعه در برخورد مسائل و عدم تفکیک موضوعات امنیتی از غیر امنیتی است. و نکته آخر اینکه مهاجران افغانستانی بیش از آنکه بالقوه و بالفعل "تهدید امنیتی" باشند، "امنیتیسازی" شدهاند و تداوم این رویه میتواند بالقوه و بالفعل از آنها "تهدید امنیتی" بسازد.
رضا عطایی (کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران)
منابع:
_ اسنایدر، کریگ (1384)؛ امنیت و استراتژی معاصر. ترجمه سید حسین محمدی نجم. تهران: دانشکده فرماندهی و ستاد، دوره عالی جنگ.
_ عبدالله خانی، علی (1389)؛ نظریههای امنیت. تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران.
دیدگاه تان را بنویسید