گزارش «اعتمادآنلاین» از تکرار حوادث تلخ در استان محروم کشور:
زنان و کودکان، اصلیترین قربانیان بیآبی در سیستانوبلوچستان / نماینده چابهار در مجلس: خود آقای روحانی با 15 لیتر آب در روز میتواند زندگی کند؟
هر سال نام کودکان جدیدی به لیست بلندبالای قربانیان بیآبی اضافه میشود، اما هیچ کدام از این نامها مدیران کشور را به ورود جدی به این مساله را نداشته است.
اعتمادآنلاین| نیلوفر حامدی- منیره، مریم، یسرا، علیاصغر، بسمه و... این اسامی تمامی ندارند. کودکانی که همراه با مادرانشان راهی میشوند تا برای خانه آب بیاورند، اما یا خودشان به خانه برنمیگردند یا مادرانشان. اینجا؛ سیستانوبلوچستان، استانی در جنوب شرق ایران، سالهاست آب ندارد.
امیرحمزه و زینب تازهترین قربانیان هستند. امیرحمزه این روزها را در بیمارستان میگذراند و دست چپش را به خاطر حمله گاندوها از دست داده است. زینب اما دیگر به خانه برنگشت. قرار بود بعد از اینکه آب را بری خانه تامین کرد به خانه برگردد، اما جریان آب او را با خودش برد تا چندمین دختر اهل دشتیاری باشد که رفع نیاز ساده آب شرب، به قیمت خداحافظی با زندگیشان تمام میشود.
اما چرا زینب برای تهیه آب به رودخانه رفت بود؟ چون از حدود یک هفته گذشته به علت بارندگی آب لولهکشی دهستان جکیگور استان سیستانوبلوچستان قطع شده بود و اهالی به اجبار از آب غیرقابل شرب رودخانه سرباز برای پختوپز، بهداشت و... استفاده میکردند. اگرچه فرمانداری منطقه نه تنها مسئولیتی بر عهده نگرفت، بلکه عدم رعایت نکات ایمنی را دلیل این حادثه دانست. در متن بیانیه روابط عمومی فرمانداری شهرستان راسک آمده است: «در حادثه تلخ غرقشدگی دختربچه زینب پورغلامی که موجب نگرانی و تاثر شدید همه مسئولان و شهروندان گردید عدم رعایت نکات ایمنی و احتیاطی دخیل بوده است.»
همچنین مسئولان اعلام کردند که روستای جکیگور به عنوان بزرگترین و پرجمعیتترین سکونتگاه روستایی شهرستان راسک دارای شبکه آب لولهکشی بوده و بزرگترین و طولانیترین خط انتقال آب در سطح شهرستان مربوط به آن است. اما سوال اینجاست که اگر آب تامین آب در این منطقه با هیچ مشکلی مواجه نیست، پس اساساً چرا زنان و کودکان سالهاست قربانی فرایند تامین آب برای خانوادهها میشوند؟
دهیار روستای امیرحمزه: لولهکشی هست اما چه فایده وقتی هر چند روز یک بار آن هم 15 دقیقه آب میدهد؟
عبدالله بلوچزاده دهیار روستای «هت گوت بالا» است. همان روستایی که امیرحمزه هم ساکن آن بود و به خاطر حمله گاندوها حالا در بیمارستان به سر میبرد. بلوچزاده از این ناراحت است که هیچ مسئولی به این خانواده سر نزده است: «امیرحمزه الان بیمارستان است. یک دستش را تا بالاتر از مچ از دست داده و پرشکان گفتهاند باید فعلاً بماند تا جراحیها به اتمام برسد. اما در این مدت هیچ مسئولی با این خانواده ابراز همدردی نکرده است.»
این دهیار وجود آب لولهکشی در منطقه را رد نمیکند، اما میگوید این آب به درد زندگی مردم نمیرسد: «ما نمیگوییم آب لولهکشی نداریم، اما فایده این آب چیست که هر چند روز یک بار، برای 15 دقیقه، وصل میشود؟ سیستم آبرسانی با تانکر هم خیلی ضعیف است. میزان آبی که با تانکر به مردم میدهند هم کم است. 15 لیتر آب، سهم روزانه هر فرد است. خود مسئولان میتوانند با 15 لیتر آب در طول روز به همه کارهای زندگیشان برسند؟ آب بنزین نیست که آن را سهمیهبندی کنند. آب حیات انسانها را تامین میکند.»
بلوچزاده نگران وضعیت زندگی این خانواده و تمام مردم روستاست: «خانواده امیرحمزه شرایط مالی خوبی ندارند. مادرش گوشوارهاش را فروخته تا بتواند بخشی از هزینههای درمان را تهیه کند. ما هم دیشب چند تماس با خیرین داشتیم که کمک برسانند. بچه را تا بیمارستان کراچی در پاکستان بردهاند چون به ما نزدیکتر است و بهتر از این است که به کرمان برویم. این اتفاقات برای ما تکراری است. هر سال چند زن و کودک برای تامین آب جانشان را از دست میدهند. تازه ما مجبوریم از همانجایی آب بنوشیم که حیوانات مینوشند. همین روز گذشته دوباره یک دامپرور بزش را به خاطر حمله گاندوها در هوتک از دست داد. این هوتکی که بز در آن آب میخورد همانجایی است که ما و فرزندانمان از آن آبمان را تامین میکنیم. هر بار اعتراض میکنیم و هیچ کسی جوابی به ما نمیدهد. چرا بچههای ما نباید یک پارک برای بازی داشته باشند؟ چرا برای بازی مجبورند به این هوتکها بروند که طعمه آب و حیوانات شوند؟ یعنی این بچهها از همه دنیا سهمشان یک پارک هم نمیشود؟»
از صف گاز تا بیآبی و نداشتن شناسنامه: مردم استان برای کدام دردشان اعتراض کنند؟
تکرار این حوادث در سالهای اخیر و نظارهگر بودن مسئولان در برابر این اتفاقات تلخ باعث ایجاد موجی از ناامیدی در بین مردم منطقه شده است. نوید برهانزهی، فعال اجتماعی اهل زاهدان، با اشاره به مرگ حدود 30 زن و کودک طی چهار سال اخیر در راه تامین آب به اعتمادآنلاین میگوید: «مساله ما نه گاندوها بلکه آب است. در روستاهای دشتیاری و هوتک، 2 سد زیردان و پیشین وجود دارد. گفته بودند در صورت راهاندازی مجتمع آبرسانی این سدها، 100 هزار نفر از مردم محلی میتوانند به سیستم آبرسانی مجهز متصل شوند. سالها از راهاندازی این پروژه گذشته و افتتاحش هم کردهاند، اما دریغ از یک قطره آب برای مردم.»
برهانزهی میگوید اینجا مردم تشنه آب هستند: «این سدها هیچ کاربردی برای زندگی مردم ندارند که اگر اینطور بود، زنان و کودکان برای جمعآوری آب خانه و شستن لباسهایشان مجبور نبودند تا هوتکها بروند و نتیجهاش یا حمله حیوانات باشد یا غرق شدن در آب. تازه این آب اصلاً استاندارد مناسبی برای شرب انسان ندارد. بارها افرادی بودهاند که بر اثر استفاده از این آب مسموم شدهاند. خبر این اتفاقات هم به گوش کسی نمیرسد.»
این فعال اجتماعی در پاسخ این سوال که چرا این حجم از مشکلات اجتماعی باعث اعتراضات مردمی، همچون آنچه در غیزانیه خوزستان به خاطر بیآبی رخ داده، نمیشود، توضیح میدهد: «درد مردم اینجا آنقدر زیاد است که نمیدانند برای کدام یک از آنها فریاد بزنند. همین الان که ما داریم درباره بیآبی حرف میزنیم زنان زیادی هستند که به خاطر نبود گاز ساعتها زیر آفتاب و در شرایط کرونا در صفها میایستند و سپس کپسولهای سنگین گاز را تا خانه حمل میکنند. چند ماه از سیل گذشته اما هنوز مردم اینجا خانه ندارند. کولبری به شکل آب و گاز در اینجا رواج دارد و کسی به آن توجهی نمیکند. مشکل بیشناسنامهها سالهاست یارای زندگی آرام را از این مردم گرفته، اما کسی نمیبیند. شما بگویید، مردم برای کدام یک از این نداشتهها اعتراض کنند؟ اصلاً چه کسی صدایشان را میشنود؟ گوشها بدهکار نیست و زجرش را هم زینب و امیرحمزه و پدر و مادرشان میکشند.»
اینها همه در حالی است که فساد مالی مدیران هم از نهادهای مختلف این استان به گوش میرسد؛ اردیبهشتماه امسال بود که دادستان عمومی و انقلاب سیستانوبلوچستان از دستگیری مدیرعامل سابق شرکت آب و فاضلاب روستایی در این استان خبر داد. بر اساس این خبر، سه نفر از دستگیرشدگان از کارمندان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان سیستانوبلوچستان و هفت نفر دیگر مدیران شرکتهای خصوصی طرف قرارداد با شرکت آب و فاضلاب روستایی بودند. اتهام این افراد مشارکت در اخذ رشوه و اختلاس به میزان یک میلیارد و 800 میلیون تومان بود.
به گفته حجتالاسلام علی موحدیراد، این شرکتهای خصوصی با نفوذ و برقراری ارتباط در مناقصهها برنده میشدند و پس از اینکه کار به آنها واگذار میشد، با افتتاح حساب به نام بستگانشان، پول را به این حساب میریختند و سپس کارت بانکی را به مدیرعامل و برخی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان میدادند.
نماینده مردم چابهار در مجلس: نمیتوان پیرو حضرت علی بود اما عدالت را رعایت نکرد
معینالدین سعیدی، نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی، میگوید دیگر مسئولان ککشان هم نمیگزد: «وقتی یک دختر میمیرد و مسئول منطقه میگوید علت حادثه رعایت نکردن نکات ایمنی است، دیگر چه حرفی برای گفتن میماند؟ اصلاً چرا باید یک کودک و مادرش رنج کیلومترها مسیر را برای تامین یک لیوان آب به جان بخرند؟ تا کی قرار است صورتمساله را پاک کنیم؟ این بچه باید در خانه و پارک با دوستانش بازی کند نه اینکه دنبال آب برود. 80 درصد مردم ما با سیستم سقایی آب زندگی خود را تامین میکنند آن هم با سهمیه رقتباری که آدم خجالت میکشد دربارهاش حرف بزند. من از آقای رئیسجمهور سوال دارم؛ آیا شما میتوانید با چند بطری آب معدنی حدود 15 لیتر در روز هم حمام بروید، هم وضو بگیرید، هم پختوپز و شستوشو کنید و هم آب بنوشید؟ شما که برای یک دوش روزانه خود مثل بقیه مردم کشور حدود 300 لیتر آب مصرف میکنید، چطور انتظار دارید مردم ما با 15 لیتر در روز زندگی کنند، تازه اگر همان میزان آب هم به دستشان برسد.»
سدها تبدیل به حوضچههای تبخیر شدهاند/ دریغ از یک متر لولهگذاری در برخی روستاها
روی صحبتهای سعیدی به تمام مسئولان کشور است: «همه مسئولان در این وضعیت مقصرند. خود من هم به عنوان نماینده مردم وقتی نمیتوانم کاری برایشان بکنم مقصرم. نظام برای مردم هزینه کرده و سد ساخته، اما با بیتدبیری مدیران وزارت نیرو این سدها تبدیل به حوضچههای تبخیر شده است. چرا پشت سد خطوط انتقال آب کشیده نمیشود؟ روستای نوار ساحلی داریم با پنج هزار نفر جمعیت، یک متر لولهگذاری در آن انجام نشده است. اگر مدیران ما پیرو حضرت علی هستند، حضرت علی به عدل معتقد بود. نمیشود که پیرو حضرت علی باشیم اما مردم به خاطر آب جان بدهند.»
معینالدین سعیدی در پایان میگوید: «قانون برنامه ششم توسعه مشخصاً تعیین کرده که 70 درصد از آب نوار ساحلی باید از طریق شبکه آبشیرینکنها تامین شود. وزارت نیرو مکلف است. این مجتمعهای آبرسانی باید تعیین و تکلیف شوند. شخص وزیر نگاه متفاوتی نسبت به سایر مدیران وزارت نیرو و وزرای پیشین داشته اما باید در عمل هم این نگاه دیده شود. شاخص دسترسی به آب شرب بهداشتی در مناطقی همچون کنارک، نیکشهر، دشتیاری، زرآباد و قصرقند 19 درصد است. در خود شهر چابهار که رهبری هم آن را به گنج پنهان تعبیر کردهاند، وضعیت آب شرب مردم به شدت رقتبار است. حتماً از ابزارهای تذکر، سوال، استیضاح و دیوان محاسبات استفاده خواهیم کرد تا این مجموعه یک تکانی بخورد. موضوع آب در جنوب سیستانوبلوچستان نه در شأن مردم و نه در شأن نظام است. باید از همه ظرفیتها استفاده کنیم تا شاید گوشهای سنگین مسئولان صدای مردم تشنه را بشنود.»
دیدگاه تان را بنویسید