گزارش «اعتمادآنلاین» از آینده شیر ایرانی باغ وحش ارم:
تکرار سرنوشت ببرهای سیبری برای «هیرمان و یلدا» / درمان هیرمان به معنای بقای شیر ایرانی است؟
اردیبهشت سال 98 در رویای زندگی بهتر راهی ایران شد. در رویای ادامه نسل شیر ایرانی که 80 سال از انقراضش گذشته بود. او حالا اما حال خوشی ندارد.
اعتمادآنلاین| حدود هشت سال زمان برد تا باغ وحش ارم بتواند استانداردهای لازم را به دست آورد. استانداردهایی که باید کسب میشد تا پس از آن 2 شیر راهی ایران شوند. اولی هیرمان بود که از بریتانیا به تهران سفر میکرد و دیگری یلدا از دوبلین ایرلند. اینها در حالی بود که 80 سال از انقراض آخرین گونه شیر ایرانی در کشور گذشته بود و این 2، یعنی هیرمان و یلدا، آخرین امید احیای این گونه ایرانی بودند. این برنامه با همکاری برنامه گونههای در خطر انقراض EEP، موسسه اروپایی باغ وحشها EAZA، اردیبهشتماه سال گذشته اجرا شد.
هیرمان بازمانده شیرهایی است که از سوی پادشاهان قاجار به ملکه انگلیس و پادشاهان اروپایی تقدیم شده بود؛ انگلیسیها حدود 100 تا 120 سال پیش پدران هیرمان را به کشورشان منتقل کرده بودند و این بازمانده شیر ایرانی در باغوحش بریستول بریتانیا زندگی میکرد.
هدف از انتقال شیر ایرانی که با مجوز رسمی سازمان محیطزیست و با توافق میان باغوحش تهران و اتحادیه باغوحشهای اروپایی صورت گرفته احیای این گونه منقرضشده است، اما منتقدان میگویند شرایط زیستگاه شیر ایرانی دیگر مهیا نیست و این انتقال نوعی عوامفریبی است.
منتقدان هدف اتحادیه باغوحشهای اروپا را به تامین منابع مالی اعضایشان تقلیل دادند و آن را یکی از ضعیفترین موسسات در زمینه حقوق حیوانات به شمار آوردند. همچنین تجربههای ناموفق قدیمی در این زمینه از سوی ایران باعث شده بود این طرح از همان ابتدا شکستخورده به حساب آید.
اواخر دهه 80 همزمان با دوره ریاست محمدجواد محمدیزاده در سازمان محیطزیست سودای احیای ببر ایرانی یک ماجرای غمانگیز به بار آورد. آن روزها 2 قلاده ببر سیبری با اقدامات رسانهای پرسروصدا از روسیه راهی ایران شدند. اما مدت زیادی نگذشت که مشخص شد این ببرها مبتلا به بیماری مشمشمه بودند. بیماریای که باعث شد یک ببر تنها چند روز پس از انتقال جان بدهد و دیگری هم چند سالی در قرنطینه ماند. همین تجربه هم انتقال هیرمان را با بدبینی فراوان همراه کرد.
بیماری هیرمان مشخص نشد
فارغ از اینکه پروژه احیای نسل شیر ایرانی توسط هیرمان و یلدا به محاق رفته، خبر بدتر اینکه هیرمان این روزها حال خوشی هم ندارد . هفتم بهمنماه بود که ویدئویی از هیرمان منتشر شد و دوباره توجه همه را به سمت خودش جلب کرد. عموم مردم تصور کردند که هیرمان در حال گریه کردن است، اما آن ترشحات که از بینی و دهان هیرمان جاری شده بود نشان بیماری بود. بیماریای که علتش هم روشن نشد .
مسئولان باغوحش میگویند به محض بروز این علائم، با متخصصان و سازمان محیطزیست مشورت کردند و احتمال داده شد که به بیماری ویروسی یا سرماخوردگی مبتلا شده باشد. درمان با استفاده از آنتیبیوتیک را شروع کردند و همچنین نمونهبرداری از خون، سیتیاسکن، رادیولوژی و سونوگرافی انجام شد.
پرویز قندالی، مدیر باغوحش ارم، اعلام کرده که وضعیت جسمانی هیرمان به اتحادیه باغوحشهای اروپا نیز اطلاع داده شده است و آنها نیز روی درمان و آزمایشهای انجامشده نظارت دارند.
پیمان محمدزاده، دامپزشک این باغوحش تهران هم از وضعیت پایدار این شیر خبر داده و گفته است که تا هفته آینده بهبودی حاصل میشود.
باغوحش ارم یا زیستگاه طبیعی؛ مساله این است
حالا بعد از چند روز، خبر رسیده که وضعیت جسمانی هیرمان بهتر شده است. به گفته مسئولان اداره کل محیطزیست استان تهران، گویا از ابتدا هم شرایط این شیر چندان نگرانکننده نبوده و بعد از آزمایشها نیز مشخص شد مورد خاصی وجود ندارد. درمان ادامه دارد و حال هیرمان خوب است.
اما مساله نگهداری از هیرمان کماکان محل مناقشه است. شهابالدین منتظمی مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش سازمان محیطزیست میگوید همین سازمان وظیفه نظارت بر باغوحشها را بر عهده دارد: «به طور کلی نظارت بر باغوحشها در شیوه نگهداری و درمانی بر عهده اداره کل محیطزیست استان تهران است و ستاد محیطزیست معمولاً سیاستگذار و ناظر عالیه است. نظارت میدانی و اجرایی بر عهده استانهاست و خوب هم کار میکنند، تقریباً همه استانها حداقل ماهانه یک بار از باغوحشها گزارشگیری دارند و در برخی مراکز خاص و حساس در استان تهران هفتگی بازدیدها انجام میشود.»
مسئولان معتقدند نظارت بر باغ وحشها مطلوب است، اما هر بار خبرهایی از باغوحش ارم میرسد که دوستداران حیوانات را نگران میکند؛ از شامپانزه کم سن و سال این باغوحش (باران) گرفته تا هیرمان.
روزی روزگاری، شیر ایرانی در ایران بود
از سوی دیگر، مساله انتقال این حیوان هنوز هم محل نقد است. کارشناسان محیطزیستی با یک استدلال ساده، این انتقال را زیر سوال میبرند. آنها توضیحاتشان را با این بحث شروع میکنند که از اساس علت انقراض این گونه جانوری از بین رفتن زیستگاهش بوده است. زیستگاهی طبیعی که شکار مورد نظر این حیوان هم در آنجا وجود داشت. حالا که دیگر خبری از این زیستگاه نیست چگونه ممکن است احیای نسل صورت گیرد؟ در باغ وحش ارم؟
از سویی زاد و ولد حیوانات به ویژه گونههای منقرضشده در شرایط غیرطبیعی پروژه دشواری است که اجرای آن به سختی ممکن است. کمااینکه بعد از گذشت مدتها، پروژه لقاح مصنوعی کوشکی و دلبر، یوزهای آسیایی ساکن پردیسان، نیز به جایی نرسیده است.
از سال 1975 با اجرای ممنوعیت شکار این حیوان، جمعیت شیرها به 185 قلاده افزایش یافت. طی سه دهه گذشته جمعیت شیرهای آسیایی از مرز انقراض عبور کرده و به محدوده حفاظت رسیده است و گفته میشود اکنون 523 قلاده شیر آسیایی وجود دارند که افزایش 27 درصدی را از سال 2010 نشان میدهد. با این حال، تخمین زده میشود که سالانه 50 قلاده شیر به دلایل مختلف جان خود را از دست میدهند.
کوچک شدن زیستگاه، خشکسالی شدید و آتشسوزی جنگلها و فجایع زیستمحیطی مثلاً ابتلا به بیماریهای همهگیر از جمله مسائلی هستند که زندگی شیر آسیایی را تهدید میکنند. در واقع اگرچه اوضاع شیرهای آسیایی در جهان بهتر از گذشته شده، اما خبر تلخ برای ایران است. کشوری که روزگاری مأمن این حیوانات بوده است و حالا 80 سال از آخرین روزی که یکی از این حیوانات در یک زیستگاه طبیعی با سایر شیرهای دیگر برای زندگی و بقا میجنگید گذشته است.
دیدگاه تان را بنویسید