کد خبر: 488933
|
۱۴۰۰/۰۳/۰۳ ۰۹:۰۹:۰۰
| |

وقتی شکارچی‌، محیط‌بان می‌شود/ رئیس اداره محیط‌بانی شهرستان سرایان: قانون باید به نفع محیط‌بان‌ها بازدارندگی بیشتری داشته باشد

سعید ارشادی، رئیس اداره و محیط‌بان منطقه حفاظت شده کمرسرخ شهرستان سرایان است که حدود 25 سال سابقه خدمت دارد. او تا سال 1390 کارمند شبکه دامپزشکی بوده اما نزدیک 11 سال است که نه‌تنها از شکار بلکه حتی از شغل پیشین هم کناره‌گیری کرده و در محیط زیست خدمت می‌کند.

وقتی شکارچی‌، محیط‌بان می‌شود/ رئیس اداره محیط‌بانی شهرستان سرایان: قانون باید به نفع محیط‌بان‌ها بازدارندگی بیشتری داشته باشد
کد خبر: 488933
|
۱۴۰۰/۰۳/۰۳ ۰۹:۰۹:۰۰

اعتمادآنلاین| ‌ سال‌هاست که محیط‌بان‌ها و شکارچی‌های غیرمجاز رو در روی یکدیگر قرار می‌گیرند، برخوردهایی که متاسفانه اغلب به بهای جان یکی از طرفین تمام می‌شود و غم و رنج‌هایی که پس از بروز فاجعه،گویی پایانی ندارد.

به گزارش روزنامه اعتماد، خانواده‌های داغدار همچون مجلل و هاشمی، دو محیط‌بان اهل زنجان که چندی قبل حین انجام وظیفه در منطقه‌ حفاظت شده‌ «فیله خاصه» به ضرب گلوله کشته شدند،کم نیستند.

در این میان اما شکارچیانی هم هستند که مسیر خود را از جایی تغییر داده و برای حفاظت از طبیعت همت کرده‌اند. یکی از آنها سعید ارشادی، رییس اداره و محیط‌بان منطقه حفاظت شده کمرسرخ شهرستان سرایان، استان خراسان جنوبی است که حدود 25 سال سابقه خدمت دارد.

او تا سال 1390 کارمند شبکه دامپزشکی بوده و در اداره کل دامپزشکی خدمت می‌کرده اما نزدیک 11 سال است که نه‌تنها از شکار بلکه حتی از شغل پیشین هم کناره‌گیری کرده و در محیط زیست خدمت می‌کند. ارشادی در این گفت‌وگو می‌گوید که آرامش محیط‌بانان در گرو آرامش حیات وحش است و در این راه محیط‌بان حاضر است از جان خود هم بگذرد.

***

*چرا و چگونه شکار را کنار گذاشتید؟


من 15 سال تفنگ برنو داشتم، در این بازه زمانی شاید کمتر از 10 راس شکار زدم. بارها شاهد این بودم که شکار کردن و گرفتن جان یک موجود زنده با روح طبیعت‌دوست من سازگار نیست اما نمی‌دانم چطور شد که این تغییر مسیر به 15 سال زمان نیاز داشت.

در طول این مدت 15 سال، اتفاقاتی برای شکارچیانی که می‌شناختم پیش آمده بود اما متاسفانه کافی نبود تا من را به خودم بیاورد. سرانجام، شکار یک قوچ وحشی باعث دگرگونی من شد. غروب بود و مجبور شدم از فاصله دوری تیراندازی کنم، وقتی بالای سر حیوان رسیدم هنوز جان داشت و با یک نگاه یخ زدم، نگاه حیوان پرسشگر بود و گویی می‌پرسید به کدامین گناه؟

در طول مسیری که طی کرده بودم، این موجود بی‌گناه زجر زیادی را تحمل کرده بود و از آنجا به خود آمدم و متوجه شدم شکار با روح من که دوستدار طبیعت هستم، تطابقی ندارد. تصمیم گرفتم که هم شغل و هم شکارچی بودن را یکجا رها کنم و با وجود اینکه نیروی رسمی دامپزشکی بودم، درخواست انتقال به محیط زیست دادم. الان هم افتخار می‌کنم که به عنوان یک محیط‌بان در حال خدمت به طبیعت هستم.

*الان که محیط‌بان هستید، نظرتان در مورد شکارچی‌ها چیست؟


معتقدم که خیلی از شکارچی‌ها صرفا افراد متخلفی نیستند، خیلی از آنها عاشق طبیعت هستند اما مسیر عشق به طبیعت را اشتباه رفته و بعضا حتی باعث تخریب طبیعت شده‌اند. این را هم بگویم که داستان شکار غیرمجاز موضوعی کاملا متفاوت دارد.

*محیط‌بانی برای شما یک شغل است یا یک علاقه؟


درست است که خیلی از محیط‌بان‌ها ابتدا ممکن است برای داشتن شغل وارد این حیطه شوند اما بعد از مدتی خواه ناخواه نیروی خالص و بکری که از طبیعت می‌گیرند، ذهن آنها را به خود مشغول می‌کند.

محیط‌بان‌ها اغلب عاشق شغل خود هستند و به طبیعتی که حفاظت می‌کنند، عشق می‌ورزند. من هم به عنوان یک محیط‌بان تغییر زیادی کرده و از طبیعت آموخته‌ام.

حفاظت از محیط زیست حوزه وسیعی دارد و جنبه‌های مختلفی را دربرمی‌گیرد. وظیفه محیط‌بان تنها جلوگیری از شکارغیرمجاز نیست، ما بازوی اجرایی قوانین مختلف هستیم.

قانون شکار و صید، قانون حفاظت و بهسازی، قانون حفاظت از آب، خاک، هوای پاک و بسیاری قوانین ومصوبه هست که محیط‌بان‌ها بازوی اجرایی آن هستند؛ واقعیتش برف ما اینقدر زیاد اما بام‌مان در مقابل کوچک است.

محیط‌بان‌ها حوزه وسیع کاری دارند اما در مقابل قدرت اجرایی کمی دارند؛ یک محیط‌بان با اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و آموزش رو در رو است اما به نظرم توان و اختیاری که دارد به اندازه آن مسوولیت نیست. قانون به کارگیری سلاح توسط محیط‌بان‌ها یکی از مواردی است که از نظر من دست ما را تا حدی بسته است.

*به هر حال این احتمال هم توسط برخی مطرح شده که اگر دست محیط‌بان‌ها برای استفاده از سلاح باز باشد، ممکن است که تعارض با شکارچی‌ها بیشتر و خونین‌تر شود؟


اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، متوجه می‌شویم محیط‌بانی که برای تک‌تک گونه‌های جانوری و گیاهی دل می‌سوزاند، چطور ممکن است به راحتی باعث از بین رفتن همنوع خودش شود؟

محیط‌بان‌ها عاشق زندگی بخشیدن هستند و محیط‌بانی نیست که بخواهد آسیبی به انسانی آن هم همنوع خودش برساند. از نظر من قانون باید به نفع محیط‌بان‌ها بازدارندگی بیشتری داشته باشد، همکاران پرکشیده من هرمزی، دهقانی، مجلل و هاشمی به خاطر همین دغدغه‌ها و اهمیت به جان انسان بود که دیگر در میان ما نیستند، امروز ما با خود می‌گوییم شاید اگر این محیط‌بان‌های پر کشیده از میان ما از اسلحه خودشان استفاده می‌کردند، امروز زنده بودند.

محیط‌بان‌ها دغدغه جان انسان‌ها را دارند و از طرفی هم این ترس را دارند که اگر درگیری رخ دهد، چطور باید اثبات کنند که برای دفاع از جان خود از اسلحه استفاده کرده‌اند.

این مسائل باعث شده که محیط‌بان‌ها به این نتیجه برسند که خوب حمایت نمی‌شوند. ترس از زندان، ترس گرفتن جان یک انسان، ترس تنها و بی‌پناه ماندن خانواده باعث می‌شود که قدم‌های محیط‌بان‌ها با تامل و درنگ بیش از حد باشد و این تامل و درنگ گاهی به بهای جان خودشان تمام می‌شود.

این را هم بگویم که ما محیط‌بان‌هایی داشته‌ایم که در برخورد با اشرار و متخلفانی غیر از متخلفان شکار جان خودشان را از دست داده‌اند.

*تیراندازی هوایی که محیط‌بان‌ها مجاز به انجام آن هستند، موثر نیست؟


ما شرایط خاصی برای درگیر شدن با متخلف‌های شکار داریم. در آن لحظه تصمیم‌گیری بسیار سخت است و تنها محیط‌بانی که این صحنه را تجربه کرده، می‌تواند سختی این درگیری‌ها را مجسم کند.

به عنوان مثال چندی پیش در شهرستان سرایان، همکارانم با 3 شکارچی متخلف مواجه شدند، یک نفر از این افراد دستگیر شد و دو نفر آنها ابتدا فرار کردند اما وقتی دیدند که نفر سوم دستگیر شده، برگشتند و با اسلحه همکاران من را تهدید می‌کردند.

همکارانم تیر هوایی می‌زدند و مدام تکرار می‌کردند که اسلحه‌تان را بیندازید، جان یک انسان در خطر است، شکار ارزش ندارد که جانی از ما یا شما گرفته شود؛ اما آنها به‌طور مرتب تکرار می‌کردند که شما اسلحه‌تان را بیندازید و حتی تصمیم به خلع سلاح محیط‌بان داشتند.

خوشبختانه فشنگ متخلفان تمام شده بود وگرنه هیچ بعید نبود که جان یک انسان به خطر می‌افتاد در حالی که محیط‌بان می‌توانست از سلاح استفاده کند اما به خاطر عواقبش و ترس از گرفتن جان یک انسان فقط اقدام به تیراندازی هوایی کرده و صحنه را به خوبی مدیریت کردند.

الان فضای مجازی باعث شده که خیلی از شکارچی‌های متخلف گردهم بیایند و مدام هم یکدیگر را تحریک می‌کنند که محیط‌بان‌ها اجازه استفاده از سلاح ندارند و در درگیری با محیط‌بان بروید و اسلحه را از او بگیرید.

هر چند ما طبق قانون هنگام تهدید جان یا تهدید با اسلحه مجاز به استفاده از سلاح هستیم. اما در شرایطی مشابه این، امکان سوءاستفاده شکارچی متخلف خیلی زیاد است در این شرایط محیط‌بان فکر می‌کند که موثر نیست و از نظر من زمان آن رسیده که حقوقدانان بیشتر به این مساله ورود کنند و درک درستی از سختی‌های شرایط کار محیط‌بانی و صحنه‌های درگیری و شرایط استفاده از سلاح توسط آنها حاصل شود.

*نمونه مشابه دیگری از این دست باز هم بوده؟


بله چندی پیش همکارانم در شهرستان قائن با متخلفی که 3 پرنده (سیاه سینه یا کوکر شکم سیاه) را غیرقانونی شکار کرده بود، مواجه شده و به او می‌گویند که شما تخلف کرده‌اید، اسلحه و پرنده‌ها را تحویل دهید.

متخلف ناگهان فرار می‌کند و همکارم آقای عبدالله اسدی برون ایشان را تعقیب می‌کند. متخلف برمی‌گردد و با اسلحه همکارم را تهدید می‌کند، همکارم به ایشان می‌گوید یعنی به خاطر 3 پرنده می‌خواهی جان من را بگیری، من که حتی مسلح هم نیستم؟

متخلف می‌گوید بلی اگر نزدیک بیایی می‌زنمت. همکارم می‌گوید به همین راحتی؟ که متخلف همین‌جا به سمتش شلیک می‌کند.

همکارم بهت زده بوده و اصلا متوجه نشده که ساچمه‌ها به صورت،گردن و قفس سینه‌اش برخورد کرده و تا پای جان پیش رفت، تنها شانسی که داشت این بود که موبایلش جلوی قلبش بود و ساچمه‌ها به قلب ایشان نخورد. بعد از دو سال حکم آمده و متخلف به دو سال و یک روز حبس کیفری و پرداخت دیه بابت اصابت ساچمه‌ها محکوم شده اما نکته اینجاست که در انتهای حکم آمده که چون اسلحه دارای مجوز بوده باید به صاحب آن مسترد شود در حالی که هنوز تعدادی از ساچمه‌ها در بدن همکار من مانده و عوارض ایجاد کرده است.

حالا نگرانی و سوال ما این است که آدمی که اینقدر راحت برای یک محیط‌بان بی‌سلاح اسلحه می‌کشد، آیا صلاحیت داشتن اسلحه را دارد؟ نمونه‌های دیگری هم بوده، خیلی از همکاران ما با سلاح غیرقانونی مصدوم شده‌اند. من خواهشم این است که حمایت‌های بیشتری از قشر محیط‌بان شود.

یکی از همکارانم بعد از یک درگیری که منجر به کشته شدن یک انسان شده بود برای ما تعریف می‌کرد که بدترین دوران زندگی‌اش را سپری کرده و می‌خواهد اسلحه‌اش را تحویل دهد. محیط‌بان بدون اسلحه هیچ‌کاری ازش برنخواهد آمد چون متخلف که با خواهش و حرف خود را تسلیم محیط‌بان نمی‌کند.

*پرونده تخلف محیط زیستی چطور تشکیل می‌شود؟


برای پیگیری و حصول نتیجه بعد از تشکیل پرونده تخلف محیط زیستی نیاز به هزینه‌کرد برای ادامه دادرسی و صدورکیفرخواست است که معمولا در جرایم سنگین سازمان محیط زیست به دلیل کمبود بودجه و اعتبار قادر به پرداخت این هزینه نیست.

لذا خیلی از پرونده‌ها راکد باقی می‌ماند و بازدارندگی لازم را ندارد. این مورد هم برای محیط‌بان‌ها سختی خاص خود را دارد چون با هزار مکافات متخلفی را دستگیر می‌کنند، جریمه هم صادر می‌شود ولی نمی‌توانند کیفرخواست را به دلیل مسائل مالی به سرانجام برسانند.

*اگر تعداد نیروهای محیط‌بانی بیشتر باشد موثرتر از سلاح نیست؟


به هر حال اگر تعداد نیروی محیط‌بان در درگیری‌ها بیشتر باشد، مطمئن باشید که بازدارنده خواهد بود. یک محیط‌بان تنها یا حتی یک یا دو نفر محیط‌بان کارساز نیست اگر بتوانیم 4 یا 5 نفره در هر درگیری با متخلفان حاضر شویم قطعا نیروی ما بازدارنده خواهد بود و جلوی خیلی از درگیری‌ها را هم می‌گیرد اما واقعا الان کمبود نیرو داریم.

در خراسان جنوبی به‌طور متوسط برای هر 32 هزار هکتار یک نفر نیروی اجرایی است اما در کل کشور به‌طور متوسط هر 10 هزار هکتار یک نفر نیرو محیط‌بان است.

*استفاده از تجهیزات روز چقدر موثر است؟


بسیار زیاد، جان یک محیط‌بان ارزش خیلی زیادی دارد و اگر تجهیزات خوبی در اختیار باشد قطعا موثر است. تجهیزات پایش آنلاین، سنسورهای صوتی برای تشخیص صدا، استفاده از پهپاد و تلسکوپ و ... می‌تواند خیلی موثر باشد. اگر تجهیزات مناسب برای مستندسازی در درگیری‌ها وجود داشته باشد خیلی موثر است.

سال گذشته تعدادی از استان‌ها، دوربین‌های ثبت صحنه دریافت کردند؛ این خودش خیلی کمک می‌کند که محیط‌بان بتواند صحنه وقوع درگیری را ثبت کرده و حتی برای اثبات بی‌گناهی هم خیلی موثر است.

*در کمرسرخ چند نفر نیروی محیط‌بان هستید؟


الان باید حداقل 10 نفر نیروی اجرایی غیر از پرسنل اداری اینجا باشد اما ما فقط 4 نفر هستیم.

*از نظر تحصیلات چطور؟ یک محیط‌بان چقدر می‌تواند سطح خود را ارتقا دهد؟


محیط‌بان باید تحصیلکرده و به حوزه‌های مختلف محیط زیست تسلط داشته باشد اما سقف پست محیط‌بانی فوق دیپلم و ارشد است یعنی یک محیط‌بان اگر مدرک دکترا هم داشته باشد، باز پستش فوق دیپلم است و این خیلی جلوی انگیزه محیط‌بان‌ها را گرفته است.

برخی محیط‌بان‌ها تحصیلکرده هستند اما وقتی می‌بینند که رتبه‌شان از ارشد بالاتر نمی‌رود و مدرک آنها در پست اعمال نمی‌شود واقعا توی ذوق‌شان می‌خورد درحالی که این محدودیت سقف ارتقا باید برداشته شود. مدرک محیط‌بان باید در پستش لحاظ شود نه اینکه محیط‌بان برای تحصیلات بیشتر بالعکس از پستش خارج شود.

*چه مسائل دیگری را در حوزه محیط زیست خراسان جنوبی مهم تلقی می‌کنید؟


فکر می‌کنم از آنجایی که آثار تخریب محیط زیست بلافاصله مشاهده نمی‌شود و به تاخیر می‌افتد، ما اهمیت آن را به درستی درک نمی‌کنیم. در گذشته مردم تصور می‌کردند که منابع کره زمین تجدیدپذیر هستند و به عنوان مثال در بحث برداشت آب از سفره‌های آب‌های زیرزمینی زیاده‌روی‌هایی صورت گرفت.

توسعه کشاورزی در مناطق خشکی مانند خراسان جنوبی باعث نشست سفره‌های آب‌های زیرزمینی شده و الان عده زیادی از مردم که اقتصاد خود را بر اساس کشاورزی در مناطق کویری پایه‌ریزی کردند با مشکل مواجه شده‌اند.

بسیاری از مردم متوجه ارزش حفاظت از محیط زیست در معادلات زندگی خود نیستند و به همین دلیل است که از بین رفتن پوشش گیاهی یا نابودی یک گونه جانوری برای آنها اهمیت ندارد در حالی که ما بدون محیط زیست، سلامت خود را به خطر می‌اندازیم.

ما روز به روز محدوده زندگی خود را تنگ‌تر می‌کنیم و متوجه آن نیستیم به نظرم در حوزه آموزش به ‌شدت نیازمند اقدامات بیشتر هستیم، اگر مردم محیط زیست را بهتر بشناسند، محیط‌بان‌ها را هم بهتر درک می‌کنند.

*منظورتان از درک بهتر محیط‌بان‌ها چیست؟


خیلی از مردم تصور می‌کنند که شغل ما صرفا گشت و گذار در طبیعت است در حالی که ما جدای از مشکل درگیری با شکارچیان با سختی‌های محیط کار هم دست به گریبان هستیم.

بسیاری نمی‌دانند که تعداد زیادی از محیط‌بان‌ها در سرما و گرمای شدید موظف به انجام وظیفه بوده و در این راه صدمات زیادی حتی مانند نقص عضو به آنها وارد شده است. ما وقتی به عنوان محیط‌بان برای آموزش مدارس می‌رویم، بچه‌ها معمولا می‌گویند که دوست داریم در آینده محیط‌بان شویم و محیط‌بانی را فقط در طبیعت و زیبایی‌های آن می‌بینند اما محیط‌بانی فقط بهره‌مندی از زیبایی‌های طبیعت نیست و شغلی زیان‌آور و سخت است.

اگر فرهنگ‌سازی و آموزش باشد، درک بهتری از شغل محیط‌بانی وجود خواهد داشت و مردم خودشان حتی به بازوی کمکی ما تبدیل خواهند شد.

*در مورد منطقه حفاظت شده کمرسرخ سرایان هم کمی بیشتر توضیح دهید.

شهرستان سرایان در شمال استان خراسان جنوبی واقع شده، خراسان جنوبی اقلیم گرم و خشک دارد اما به‌‌رغم این مساله منطقه حفاظت شده کمرسرخ با وسعت حدود 5 هزار هکتار از شرایط خوب و تنوع زیستی بالایی برخوردار است.

کمرسرخ در سال 98 به عنوان منطقه حفاظت شده مصوب شد و از لحاظ منابع آبی منطقه خوبی است اما وسعت آن زیاد نیست چون جمعیت قوچ و میش و کل و بز منطقه کمرسرخ تنها در داخل این 5 هزار هکتار نیستند بلکه در عرصه‌ای به وسعت بیش از 30 هزار هکتار پراکنش دارند و اگر بتوانیم این منطقه را با وسعت بیشتر به عنوان یک نقطه داغ حفاظت کنیم بر ارزش زیست ‌محیطی آن افزوده خواهد شد.

*‌نظر مردم منطقه درباره حفاظت از این عرصه چیست؟


مردم شهرستان سرایان خوشبختانه دوستدار محیط زیست هستند و جوامع محلی ارتباط بسیار خوبی با حیات وحش و محیط زیست دارند چنانکه کمترین تعارضات را هم با حیات وحش دارند.

اما به هر حال خراسان جنوبی با مساله تغییر اقلیم به شکل شدیدتر مواجه است و این تغییر اقلیم خواه ناخواه باعث شده که زیستگاه‌های حیات وحش کوچک‌تر شده و مردم هم به ناچار فشار بیشتری بر محیط زیست وارد می‌کنند.

دامداران و کشاورزان منطقه هم به واسطه تغییر اقلیم وارد عرصه‌های حیات وحش شده‌اند و تعارض‌هایی به شکل ناخواسته بین مردم و حیات وحش شکل گرفته است.

*چه نوع تعارض‌هایی بیشتر است؟


در منطقه حفاظت شده کمرسرخ پلنگ نیست اما گوشتخوارانی چون گرگ، کاراکال، شغال، روباه و کفتار داریم که تعارض دامدارها اینجا بیشتر با گرگ و کاراکال است.گاهی نشخوارکننده‌ها هم وارد مزارع می‌شوند.

البته در گذشته در مناطق هم‌مرز سرایان با طبس، یوز هم بوده و پلنگ هم 14 یا 15 سال پیش در این منطقه حضور داشته اما به دلیل تخریب زیستگاه الان نیستند و امیدواریم با احیای زیستگاه شرایط برای حضور آ‌نها بار دیگر فراهم شود.

*نقش محیط‌بان‌ها در حل تعارض‌ها چطور است؟


پای محیط‌بان‌ها خواه ناخواه به این نوع مسائل کشیده می‌شود. محیط‌بان وظیفه‌اش حفاظت از حیات وحش است و جوامع محلی به دلیل تضاد منافع با محیط‌بان در تضاد هستند. دامدارها معتقدند دام ما باید اجازه چرا در منطقه حفاظت شده داشته باشد،کشاورزها و دامدارها از چشمه‌های حاشیه یا داخل منطقه استفاده می‌کنند و بدین شکل احتمال انتقال بیماری از دام‌های اهلی به حیات وحش بیشتر می‌شود.

از اساس که نگاه کنید، تنها راه فرهنگ‌سازی و آگاه‌سازی و مشارکت مردم است وگرنه دامدار و کشاورز، محیط‌بان را همواره در تضاد با منافع خود خواهند دید.

اگر بتوانیم جوامع محلی را از منافع عرصه‌های طبیعی و مناطق حفاظت شده با روش‌هایی مانند گردشگری و... منتفع کنیم خیلی از مشکلات رفع خواهد شد چون خود آنها برای حفاظت پیشقدم می‌شوند. بعضی وقت‌ها مردم محلی نمی‌دانند که چقدر می‌توانند از این منابع منتفع شوند. در بخش آموزش و مشارکت جوامع محلی خیلی جای کار داریم.

*یکی از بیماری‌هایی که تبدیل به دغدغه جدی شده، طاعون نشخوارکنندگان است، شما هم مواردی از این بیماری داشته‌اید؟


سال گذشته به‌‌رغم اینکه وسعت منطقه کمرسرخ کم است اما بیش از 1000 راس قوچ و میش و کل و بز در این منطقه و منطقه شکار ممنوع که در واقع یک زیستگاه هستند، شمارش کردیم اما وسعت کم منطقه و تعارض دام با حیات وحش باعث شد که بیماری نشخوارکنندگان کوچک ضربه جدی به منطقه ما وارد کند.

ظرف 2 سال گذشته بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک که مستقیما از دام اهلی به حیات وحش منتقل می‌شود، ضربات مهلکی به حیات وحش منطقه کمرسرخ و زیستگاه‌های همجوارش زد و چندین سال زحمات محیط‌بان‌ها یک شبه با تلف شدن صدها راس حیات وحش بر باد رفت.

سعید ارشادی، سال 95 این شعر را برای سه محیط‌بان از دست رفته، پرویز هرمزی، محمد دهقانی و منوچهر شجاعیان سرود و می‌گوید که این روزها مدام آن را با خود تکرار می‌کند:

ای بغض رها کن نفسی راه گلویم / بگذار دم آخر از این درد بگویم / دردی است در این سینه که گفتن نتوانم / تا چاره این درد کجا، از که بجویم / بگذار کز این سینه دمی آه برآرم / با اشک مگر زخم دل خویش بجویم / با عشق طبیعت به جهان روی نهادم / افسوس که آتش بگشودند به رویم / من حافظ سرسبزی و روییدن و عشقم / هرچند بریدند مرا باز دگر بار برویم.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها