کد خبر: 491634
|
۱۴۰۰/۰۳/۱۱ ۱۰:۰۰:۰۰
| |

محمدرضا کاظمی، متخصص روانپزشکی، در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین»:

نتیجه نهایی حجم زیاد اطلاعات و اطلاعات غلط و متناقض، بی‌اعتمادی مردم است/ ایجاد حس اعتماد میان مردم در کنترل این اپیدمی بیش از هر چیز دیگری ضروری بود/ بدترین اتفاقی که از دیدگاه روانشناختی ممکن بود در دوران کرونا رخ دهد ایجاد حس بی‌اعتمادی بود/ سرعت گرفتن

محمدرضا کاظمی گفت: نتیجه نهایی همه این اتفاقات- حجم زیاد اطلاعات، اطلاعات غلط و متناقض- بی‌اعتمادی مردم است. شاید ایجاد حس اعتماد میان مردم در کنترل این اپیدمی بیش از هر چیز دیگری ضروری بود. به نظر می‌رسد محصول اشتباهاتی که از ابتدا انجام شده، بی‌اعتمادی مردم است.

نتیجه نهایی حجم زیاد اطلاعات و اطلاعات غلط و متناقض، بی‌اعتمادی مردم است/ ایجاد حس اعتماد میان مردم در کنترل این اپیدمی بیش از هر چیز دیگری ضروری بود/ بدترین اتفاقی که از دیدگاه روانشناختی ممکن بود در دوران کرونا رخ دهد ایجاد حس بی‌اعتمادی بود/ سرعت گرفتن
کد خبر: 491634
|
۱۴۰۰/۰۳/۱۱ ۱۰:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| لیلا به‌طلب- در آخرین روزهای سال گذشته، موسسه سخنوری دانشگاه «توبینگن» سخنرانی «آنگلا مرکل» درباره بحران کرونا را بهترین سخنرانی سال‌های اخیر به شمار آورد. هیات داوران سخنرانی او را مبتنی بر اطلاع‌رسانی موضوعی و استدلال‌های ساده و علمی یافته بودند. مرکل جملاتی بر زبان آورده بود که حس انسجام اجتماعی را قوت می‌بخشید؛ اینکه ما جامعه‌ای هستیم که یکدیگر را تنها نخواهیم گذاشت... نقطه اوج اینجا بود: «اعداد و ارقام قربانیان کرونا صرفاً اعدادی مجرد و خشک در یک پرونده آماری نیستند. اینها پدران و پدربزرگ‌های ما، مادران و مادربزرگ‌های ما، همسران و بچه‌های ما هستند. آنها انسان‌اند و ما جامعه‌ای هستیم که در آن هر زندگی و هر انسانی شأن و ارزش دارد.»

بعدها موفقیت آلمان در مواجهه با موج اول، مرهون این سخنرانی تلقی شد. الگویی که کشورهای دیگر می‌توانستند در غیاب دسترسی گسترده به واکسن در پیش گیرند. اما رفتار و گفتار نهادهای متولی حوزه سلامت ایران با سخنان مرکل چقدر فاصله داشته که اکنون زمزمه‌های موج پنجم کرونا شنیده می‌شود؟ آیا فرود آوردن ممتد پتک تقصیرها بر سر مردم چاره‌ساز است؟ ما در میان اطلاعاتی که وزارت بهداشت در مقام نهاد متولی سلامت به مردم منتقل کرده به دنبال سرنخ‌هایی گشتیم تا علت تکرار نمودار سینوسیِ کووید-19 در ایران را پیدا کنیم.


چنان‌که محمدرضا کاظمی، متخصص روانپزشکی، در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین پیش‌بینی می‌کند، سونامی سلامت روان هم پس از اپیدمی کووید-19 در انتظار ایرانی‌هاست. مسئولان امر تا چه حد به این موضوع واقف‌اند؟ مهم‌تر آنکه در اطلاعات‌دهی و گفت‌وگو با مردم چقدر سلامت روان و استانداردهای انتقال اخبار را رعایت می‌کنند؟ محمدرضا کاظمی طی گفت‌وگوی زیر به این پرس‌ها پاسخ داده است.

***

خبر علمی بیش از آنکه احساسات فرد را برانگیخته کند، باید تفکر او را برانگیزد


*آقای دکتر کاظمی، در شرایط بحرانی- شرایطی شبیه به آنچه در مواجهه با کووید-19 برایمان پیش آمد- به ایجاد چه احساساتی در مخاطبان اخبار کرونا احتیاج داریم؟

نکته اینجاست که ما باید بدانیم هدف از انتشار خبر چیست. طبیعتاً هدف از انتشار یک خبر علمی اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی است؛-مثلاً وقتی خبری در حوزه کرونا منتشر می‌شود... خبر علمی بیش از آنکه احساسات فرد را برانگیخته کند، باید تفکر او را برانگیزد و آگاهش کند؛ یعنی مخاطب همان‌طور که هست از خبر مطلع شود. خبر علمی مبتنی بر شواهد و پایه‌های علمی است و قرار نیست چیزی به آن اضافه یا از آن کم شود. ضمن اینکه قرار نیست احساساتی را برانگیزد بلکه قرار است فرد با شنیدن خبر علمی بفهمد که ماجرا چیست و موضوع بر کدام پایه‌های علمی استوار است. گاهی هم تلاش می‌کنیم با ارائه یک خبر هشداری بدهیم و از فردی که با این خبر روبه‌رو می‌شود انتظار داریم کاری انجام دهد؛ مثلاً اخبار در حوزه کرونا می‌تواند به این مسائل بپردازد: «ماجرا از این قرار است»، «پایه‌های علمی ماجرا چنین است»، «با شرایطی که پیش آمده باید چه مراقبت‌هایی انجام دهیم» یا «کدام کارها را انجام ندهیم»...

باید حد و اندازه برانگیختگی و تحریک را بدانیم/ احساسی که معمولاً افراد را به سمت انجام کاری سوق می‌دهد «اضطراب» است

*اگر توصیه‌هایی که می‌شود خلاف زندگی معمول انسان باشد، چه؟

طبیعتاً وقتی می‌خواهیم افراد را به انجام کاری سوق بدهیم که به طور معمول عادت به انجام آن ندارند یا کار اضافه‌ای برای افراد محسوب می‌شود یا ممکن است تمایل قلبی و درونی برای انجام آن کار نداشته باشند، لازم است تا حدی افراد را برانگیخته و تحریک کنیم. نکته مهم این است که باید حد و اندازه این برانگیختگی و تحریک را بدانیم. احساسی که معمولاً افراد را به سمت انجام کاری سوق می‌دهد «اضطراب» است؛ مثلاً به طور طبیعی برای حضور در جلسات امتحان اضطراب داریم. یا وقتی قرار است برای یک مصاحبه شغلی حاضر شویم، قدری اضطراب داریم یا هنگام رد شدن از خیابان باید کمی اضطراب داشته باشیم تا با احتیاط و رعایت قوانین حرکت کنیم. اگر این مقدار از اضطراب در انسان وجود نداشته باشد، ممکن است بی‌احتیاطی کند، مراقبت نکند، برای امتحان آماده نشود، اقدامات لازم و اولیه برای مصاحبه شغلی را انجام ندهد و در نتیجه موفق نشود یا دچار مشکل شود. اما در اینجا کار بسیار حساس است؛ بعضی اوقات باریک‌تر از مو است. به فرض اگر من اضطراب را در فردی خیلی زیاد کنم، ممکن است دستپاچه شود و خود را گم کند، یعنی شدت اضطراب در حدی باشد که فرد نتواند کارهای عادی و معمولی خود را انجام دهد.

قرار نیست فکر کنیم با ایجاد اضطراب زیاد می‌توان فرد را بیشتر به انجام کاری وا داشت

*بنابراین با افزایش اضطراب (بیش از حد لازم) عواقب ناخوشایندی در انتظار شنونده است؟


قرار نیست اضطراب زیادی در افراد ایجاد کنیم و فکر کنیم که با ایجاد اضطراب زیاد می‌توانیم فرد را بیشتر به انجام کاری وا داریم. حتی اگر فرد خیلی بترسد، ممکن است زمین‌گیر شود و نتواند کاری انجام دهد و بعد از مدتی از شدت اضطراب به سمت انجام آن کار برود. ما اصطلاحی به نام «کانترفوبیا» داریم؛ یعنی افرادی که از چیزی می‌ترسند، ممکن است خود را در دامن آن بیندازند. بنابراین وقتی قرار است هشدار بدهیم باید حواس‌مان باشد:

1- این هشدار بر مبنای اصول واقعی باشد؛ 2- اغراق و افراط در آن نباشد؛ 3- آنچه هست را بگوییم؛ 4- افراد را تا حدی تحریک کنیم که مراقبت کنند و اقدامات لازم را انجام دهند. در این صورت می‌توانیم به هدفی که مد نظر داریم برسیم.

اگر اخبار دروغ حتی با هدف خیر به مخاطب منتقل شود، او بعد از مدتی برای کسب اطلاعات به منابع دیگری رو می‌آورد

*آیا نمونه یا مثالی در این مورد به خاطر دارید؟


طی همین سال‌ها مقادیر زیادی اطلاعات غلط از تلویزیون و رسانه‌های نوشتاری راجع به استفاده از مواد محرک، مانند شیشه، به مخاطب منتقل شده است؛ مثلاً اینکه بدن مصرف‌کنندگان شیشه کِرم می‌گذارد. با دیدن و شنیدن این اخبار متوجه می‌شویم که منتشرکنندگان، اخبار را با هدف ترساندن مخاطب منتقل کرده‌اند تا از انجام کاری جلوگیری کنند. ولی مدتی بعد با روشن شدن پوچی خبر، مخاطبان به دروغ بودن آن پی می‌برند. همین مخاطبان اطلاعات واقعی را هم دروغ تلقی می‌کنند و دیگر نمی‌توان مسائل درست را به آنها قبولاند. بنابراین اگر اخبار دروغ حتی با هدف خیر- انجام یا پرهیز از انجام کاری- به مخاطب منتقل شود، او بعد از مدتی برای کسب اطلاعات به منابع دیگری رو می‌آورد. حتی ممکن است همان اقدامات معمول را هم انجام ندهد. نمونه این اتفاق برای داروی «ریتالین» هم رخ داد. کارشناسان تلویزیونی راجع به ریتالین که داروی مفید و موثری است بدگویی کردند. پس از این رخداد از تعداد افرادی که سوء مصرف ریتالین داشتند کم نشد. تازه خیلی‌ها با نام این دارو آشنا شدند و به سمت آن سوق پیدا کردند. برعکس، برخی والدین از استفاده دارو برای فرزندان خود پرهیز کردند. در حالی که پزشک متخصص این دارو را برای درمان تجویز کرده بود. آنچه باید به مخاطب منتقل می‌شد این بود که استفاده از داروها در جای خود و با تجویز پزشک متخصص، صحیح است و مصرفِ خارج از این رویه نباید انجام شود چون ضرررسان است.

اخبار کرونا باید به گونه‌ای منتقل شود که تا حدی اضطراب در شنونده ایجاد کند/ مخاطبان باید نتایج خوب رعایت کردن پروتکل‌ها را بدانند

*این کار درباره اخبار کرونا چگونه باید انجام شود؟

اطلاعات و اخبار در مورد کرونا باید به گونه‌ای منتقل شود که تا حدی اضطراب در شنونده ایجاد کند. این اضطراب برای هشدار دادن به مخاطب لازم است. علاوه بر این، مخاطبان باید نتایج خوب رعایت کردن پروتکل‌ها را بدانند و در کنار این موضوع تشویق هم بشوند تا کارهای مثبت خود را ادامه دهند؛ یعنی نتایج رعایت‌ پروتکل‌ها را به آنها بگوییم تا تشویق شوند اقدامات را انجام یا ادامه دهند. خیلی از ما انسان‌ها دارای خصوصیت «ریوارد دیپندنس» (Reward dependence) هستیم. به این معنا که وابسته به پاداش هستیم؛ یعنی اگر کاری انجام دادیم و به پاداش مطلوبی رسیدیم، آن کار را تکرار می‌کنیم و ادامه می‌دهیم. بر این اساس، نتایج اقدامات مثبت افراد به همراه دریافت پاداشی که نصیب‌شان می‌شود باید به آنها منتقل شود.

مشخصات و خصوصیات هشداردهی به مردم باید رعایت شود

*نحوه انتقال اخبار علمی به مخاطبان باید چگونه باشد؟

ما یک «خبر» داریم که اصل آن به گوش مردم می‌رسد و بهتر است بر مبانی خبر علمی استوار باشد، یعنی درست و دقیق باشد. زمانی می‌خواهیم به مردم هشدار بدهیم. در این مواقع باید مشخصات و خصوصیات هشداردهی رعایت شود. اما زمانی می‌خواهیم بر اساس یک خبر، تحلیلی به مخاطب ارائه دهیم. «تحلیل»، خبری است که از ذهن یک فرد گذشته. طبیعتاً تحلیل خبر سیاسی را یک فرد سیاسی (به عنوان مثال شخصی که علوم سیاسی خوانده) ارائه می‌دهد. همان‌طور که خبر اقتصادی را یک اقتصاددان تحلیل می‌کند. تحلیل خبر علمی هم از سوی یک عالِم ارائه می‌شود.


تحلیل خبر مربوط به کرونا- در حوزه ویروس و بیماری- باید از سوی ویروس‌شناس ارائه شود یا یک متخصص عفونی و متخصص داخلی راجع به بیماری کووید-19 و عوارض ریوی ناشی از آن یا مشکلات مترتب بر آن صحبت کند. اگر راجع به سلامت روان در دوران شیوع کووید-19 صحبت می‌کنیم، یک روانپزشک باید تحلیل لازم را به دست دهد. پس تحلیل به صورت علمی و از سوی فرد متخصص و کارشناس همان حوزه ارائه می‌شود تا ارزش داشته باشد. ضمناً باید مشخص باشد که آنچه ارائه شده یک تحلیل است و اصل خبر نیست؛ یعنی تمایزی بین خبر علمی قطعی و تحلیل ناشی از آن قائل می‌شویم. شاید لازم باشد اینها را جدا از هم اطلاع‌رسانی کنیم یا اگر در یک جا آورده می‌شوند، اول خبر و بعد تحلیل آن منتشر شود تا مخاطب در جریان قرار گیرد.

شیوه‌نامه‌ای به زبان فارسی درباره اخبار علمی کرونا موجود نیست

*آیا شیوه‌نامه‌ای برای اطلاع‌رسانی، با کمترین هزینه روانی برای مخاطب، وجود دارد؟

جایی ندیدم که درباره اخبار علمی کرونا شیوه‌نامه‌ای به زبان فارسی موجود باشد. البته احتمال می‌دهم این شیوه‌نامه به زبان غیرفارسی وجود داشته باشد، حتی اگر به صورت مدون درنیامده باشد، احتمالاً کشورهای پیشرفته یا کشورهایی که سابقه اپیدمی‌های قبلی دارند از قبل آمادگی داشته‌اند و وزارت بهداشت، سلامت یا سازمانی که اپیدمی را مدیریت می‌کرده شیوه‌نامه را در اختیار داشته و طبق آن عمل ‌شده است. به فرضِ تدوین شیوه‌نامه در ایران هم تا امروز به اجرا درنیامده. به عنوان مثال شیوه‌نامه‌ای در مورد خودکشی موجود است که در آن توصیه شده اخبار خودکشی چطور به مخاطب منتقل شود. این مهم است که رسانه با هدف اطلاع‌رسانی درست و آگاهی‌بخشی، تحلیل و هشدار را بر مبنای واقعیت ارائه دهد. چون در غیر این صورت مخاطب بی‌اعتماد می‌شود و پس از مدتی دنبال کردن رسانه را رها می‌کند.

در ارائه اخبار و اطلاعات مربوط به کرونا هیچ مدیریت واحدی وجود ندارد

*رصد اخبار از ابتدای شیوع کووید-19 نشان می‌دهد مدیریت واحد برای کنترل شرایط وجود نداشته. آیا می‌توان ارزیابی کرد به‌کارگیری یک رویه در انتقال اخبار کرونا به کدام بحران‌های فعلی دامن نمی‌زند؟

علاوه بر آنکه در اداره این اپیدمی در کشور مدیریت واحد وجود نداشته، در ارائه اخبار و اطلاعات مربوط به کرونا هم هیچ مدیریت واحدی وجود نداشت. یک مثال وضعیت را روشن می‌کند. قلب انسان یک گره «پیشاهنگ» دارد که به طور طبیعی اولین تحریک الکتریکی را انجام می‌دهد. این تحریک الکتریکی در دهلیزها پخش می‌شود و به گره دوم می‌رسد. گره دوم بطن‌ها را تحریک می‌کند. و به این ترتیب است که قلب به طور طبیعی با ضرباهنگ درست و در کسری از ثانیه منقبض می‌شود؛ اول دهلیز و بعد بطن. حاصل اینها عملکرد طبیعی قلب است. کوچک‌ترین اختلال در این عملکرد باعث می‌شود فرد دچار «آریتمی» شود (ریتم قلب او به هم بخورد). اگر خیلی شدید شود یعنی به جای یک گره، ده، صد یا هزار گره در قلب کار کنند، در اصطلاح پزشکی به آن «فیبریلاسیونِ» قلب (Fibrillation) می‌گویند. قلب در این حالت از کار می‌افتد و اگر ظرف چند ثانیه به داد فرد نرسند، مرگ در انتظار او خواهد بود. بسیاری از افرادی که شب خوابیده و صبح بیدار نشده‌اند همین اتفاق برای قلب‌شان افتاده؛ یعنی به دلیلی دچار فیبریلاسیون شده‌اند.

در حوزه مدیریت بحران کرونا باید یک گروه پیشاهنگ داشته باشیم


ما در حوزه مدیریت بحران کرونا هم باید یک گروه پیشاهنگ داشته باشیم؛ یعنی یک محل یا یک گروه برای اداره این بحران معین و تایید شود. این گروه می‌تواند وزارت بهداشت باشد یا بخشی از وزارتخانه یا ستاد ملی مقابله با کرونا. مهم این است که افراد آن معین شوند و به آنها در ازای مسئولیتی که بر عهده دارند اختیار داده شود. اختیار و مسئولیت، همراه و همزاد هم هستند. در غیاب یکی نمی‌توان انتظار دیگری را داشت. به فرض اگر ستاد ملی مقابله با کرونا قرار است مدیریت بحران کند، باید تمام تصمیمات این ستاد بی‌کم و کاست اجرا شود.

در حوزه انتقال اخبار کرونا کار باید به تمامی به کسی سپرده شود که دخیل در این ماجراست

در حوزه انتقال اخبار هم کار باید به تمامی به کسی سپرده شود که دخیل در این ماجراست. در مدت شیوع کووید-19 بخشی از اطلاعات علمی از سوی خبرگزاری‌های مختلف مخابره شد و می‌شود؛ اطلاعاتی که ممکن است جهانی باشد و خبرگزاری‌های ما هم مطابق رسانه‌های دیگر دنیا اطلاعات جدید، کشفیات، داروها و آثار واکسیناسیون را به اطلاع مردم می‌رساند. ولی برخی از مسائل مربوط به داخل کشور است؛ یعنی افرادی در داخل کشور از آن مطلع هستند و اطلاعات آن باید به دست مردم برسد. هر دوی این کارها باید با حساب و کتاب یا تدوین شیوه‌نامه‌ای از ابتدای شیوع کووید-19 اجرایی می‌شد. البته هنوز هم می‌توان آن را تدوین کرد. نیاز به چنین شیوه‌نامه‌ای مشخص است چون این پاندمی آخرین بحرانی نیست که کشورها تجربه می‌کنند. این شیوه‌نامه باید حاوی شیوه‌های درست انتقال اخبار، هشدار با هدف آگاهی‌بخشی و جلب اعتماد مخاطب باشد.

اگر مخاطب بیش از اندازه بترسد، ابتدا ممکن است زمین‌گیر شود اما بعد از مدتی آهسته از لاک خود بیرون بیاید

*در این مدت اخبار متناقض و از چند منبع، زیاد منتشر شده است. به نظر شما کدام بخش از اخبار مربوط به کرونا می‌تواند برای مخاطبان آسیب‌زا باشد؟

اگر مخاطب- با انتقال اخبار به شیوه نادرست- بیش از اندازه بترسد، ابتدا ممکن است زمین‌گیر شود و بعد از مدتی آهسته از لاک خود بیرون بیاید. مثل اتفاقی که در ایران افتاد؛ در همان 2 ماه ابتداییِ شیوع کووید-19 افراد به شدت رعایت می‌کردند و خیلی هم ترسیده بودند. اطلاعات ما در ابتدا ناقص‌تر بود و لازم بود افراد بیشتر مراقبت کنند. بعد مشخص شد که می‌توان آن ترس را تعدیل کرد. اما این اتفاق نیفتاد و به درستی منتقل نشد. علاوه بر این، نتایج ناشی از اقدامات نادرست به مردم منتقل نشد. فقط منتظر بودیم هر وقت خیز بعدی اتفاق افتاد مردم را مقصر بدانیم در اینکه «چرا رعایت نکردید؟»


در حالی که نوع انتقال اطلاعات به مخاطبان طوری بود که مردم احساس استیصال، درماندگی و بی‌پناهی می‌کرده و می‌کنند. مانند قایق شکسته‌ای در دریا که هر موجی ممکن است آن را با خودش ببرد. شاید هم شانس بیاوریم و این بار ما را نبرد.

مشکل بزرگی که در مدت شیوع کووید-19 وجود داشت ترجمه نادرست اخبار بود

*روش درست انتقال اخبار و اطلاعات چگونه بود؟

باید گفته می‌شد: «این اقدامات در دست انجام است. در خصوص واکسیناسیون این کارها را می‌کنیم.» اخبار منتقل‌شده در عمل هم باید نشان داده شود. در مورد درمان‌های دارویی و اقدامات بیمارستانی هم باید توضیح داده شود؛ مثلاً از روز اول بارها گفته شد قرار است خودروهای متخلف جریمه شوند. اما می‌دانیم این برخورد به تمامی اجرا نشده. زمانی که مخاطب شما بداند قانون، نظارت و پیگیری درستی وجود دارد و فعالیت‌ها طبق آنچه اعلام شده دقیق انجام می‌شود، گذشته از اینکه قانون، نظارت و پیگیری باعث تقویت رفتار درست می‌شود، او هم ترغیب می‌شود کارها را درست انجام دهد.

نمی‌توان خبر علمی را بخش‌بخش منتشر کرد چون ممکن است مفهوم آن عوض شود

اما وقتی مخاطب می‌بیند با اعلام «لاک‌داون» مغازه‌ها باز است یا فاصله اجتماعی رعایت نمی‌شود، فروشنده‌های فروشگاه‌های زنجیره‌ای ماسک نزده‌اند و... درمی‌یابد که گفته‌ها با عمل همخوان نیست. در نتیجه، همراه نمی‌شود و انگیزه‌ای برای ادامه کار پیدا نمی‌کند. یا ممکن است فکر کند وقتی این همه عدم رعایت وجود دارد، احتمالاً ماجرا آن‌قدرها جدی نیست، بنابراین دلسرد می‌شود. پس مشخص است که چرا اخبار باید با شاخصه‌هایی که گفته شد و از منابع قابل اعتماد منتقل شود. جدا از نقشی که نهاد مسئول و ناظر دارد، رسانه‌ها هم باید دقت کنند هر خبری را به هر نحو- با هر میزان اطلاعات- به مخاطبان منتقل نکنند. مشکل بزرگی که در مدت شیوع کووید-19 وجود داشت ترجمه نادرست اخبار بود؛ یعنی اطلاعات درست و علمی به دلیل ترجمه نادرست کاملاً برعکس به مخاطب منتقل می‌شد. یا برای جلب توجه بیشتر، خبر را ناقص منتشر می‌کردند، در حالی که نمی‌توان خبر علمی را بخش‌بخش منتشر کرد چون ممکن است مفهوم آن عوض شود؛ مثلاً خبری که چندی پیش در ایران منتشر شد این بود که 13 هزار نفر از کسانی که در آلمان 2 دز واکسن کرونا دریافت کرده‌اند مبتلا به کووید-19 شده‌اند. خواننده این خبر تصور می‌کند واکسیناسیون هیچ تاثیری ندارد. در حالی که اصل خبر می‌گفت 30 و چند میلیون نفر واکسینه شده‌اند و از بین این رقم، 13 هزار نفر به کووید-19 مبتلا شده‌اند. این ابتلا در اکثر موارد ابتلای خفیف و بدون علامت بوده و نیاز به بستری نبوده و منجر به مرگ نیز نشده است.


واقعیت این بود که اگر آن 30 و چند میلیون نفر واکسن دریافت نمی‌کردند، احتمال داشت به جای 13 هزار مبتلا مثلاً 500 هزار نفر به کووید-19 مبتلا شوند. احتمالاً در بین آن 500 هزار مبتلا هم بستری بیمارستان، آی‌سی‌یو و مرگ‌ومیر بالایی وجود می‌داشت. این خبر برای جلب توجه بیشتر به صورت ناقص منتقل و در شبکه‌های اجتماعی هم پخش شد.


در چنین مواردی هم نهاد بالادستی و هم رسانه‌ها موظف‌اند شاخص‌های اطلاع‌رسانی را رعایت کنند و یک نهاد نظارتی باید وجود داشته باشد، همان‌طور که نهاد نظارتی برای بسته شدن اماکن و اجرای طرح ترافیک وجود دارد. باید رصد شود که رسانه‌ها چگونه اخبار و اطلاعات علمی را منتقل می‌کنند. اگر لازم است هشدار داده شود تا اصلاح صورت گیرد و اگر اشتباهی تکرار شد، برای آن مجازات تعیین شود. از طرفی، اگر کار درست انجام می‌گیرد، باید تشویق شوند تا اخبار و اطلاعات به درستی انتقال یابد. از آنجا که مدیریت واحدی برای انتقال اخبار کرونا در نهادهای بالادستی وجود ندارد، طبیعتاً وقتی اخبار به بخش‌های پایین‌تر می‌رسد این آشفتگی، پراکندگی و خطا هم بارزتر است.

اطلاعات برای عامه مردم باید در حجم مناسب، قابل فهم و کاربردی ارائه شود

*حجم اطلاعاتی که از سوی وزارت بهداشت به مخاطبان منتقل شد بسیار زیاد است. آیا این حجم اطلاعات برای تمام مخاطبان لازم و ضروری است؟


ابتدا 2 حالت را در نظر می‌گیریم. زمانی قرار است به یک گروه متخصص رشته اطلاعاتی داده شود. در این حالت ممکن است متخصصان به تمام جوانب اطلاعات برای تصمیم‌گیری، تحلیل و انجام پژوهش‌های بعدی نیاز داشته باشند. این کار باعث تکمیل آگاهی آنها می‌شود. اما زمانی هدف ما اطلاع‌رسانی به عامه است؛ یعنی به افرادی که متخصص و کارشناس نیستند، اما درگیر ماجرا هستند. وقتی ما حجم زیادی از اطلاعاتی را منتقل می‌کنیم که بخش عمده‌ای از آن به درد مخاطب عام نمی‌خورد، او را دچار آشفتگی و سردرگمی کرده‌ایم. این مخاطبان نمی‌دانند به کدام بخش از اطلاعات نیاز دارند و به کدام بخش نیاز ندارند. آنها توان پردازش ذهنی اطلاعات را از دست می‌دهند. حتی ممکن است برداشت‌های نادرستی از ماجرا داشته باشند. حالا به این موضوع، اخبار و اطلاعات متناقض را هم اضافه کنید. روال انجام پژوهش‌های علمی چنین است: در مورد یک رخداد تازه پژوهش‌های زیادی انجام می‌شود. نتایج پژوهش، بسته به متدولوژی آن، تعداد حجم نمونه، محل انجام و شیوه آن، تغییر می‌کند. این مسائل برای فردی که با پژوهش آشناست و متدولوژی را می‌شناسد قابل درک است. او می‌تواند در درازمدت برداشتی داشته باشد و بفهمد که چرا آن اتفاق رخ داده. اما همین مسائل برای یک فرد عادی خارج از آن حوزه قابل فهم و برداشت نیست و جدا از ایجاد اختلال پردازش و آشفتگی، او را به شدت دچار ترس و اضطراب می‌کند. ممکن است تصور کند وقتی اطلاعات تا این حد متناقض هستند اصلاً ارزشی ندارند و شاید حتی با خود فکر کند هر کسی در هر حوزه‌ای حرفی زده برای آن است که چیزی گفته باشد. پس لابد تمام اطلاعات انتقال‌یافته غلط است. در این حالت است که مخاطب عام، اطلاعات را به تمامی کنار می‌گذارد. مشخص است که اطلاعات برای عامه مردم باید با حجم مناسب، قابل فهم و کاربردی ارائه شود چون این کار با هدف آگاهی‌بخشی یا تحریک برای همراهی بیشتر انجام می‌شود.

*چرا چنین مسیری برای انتقال اخبار به مخاطبان طی نشده؟ به طور خاص وزارت بهداشت با آگاهی از این موضوع چرا در رعایت آن نکوشیده و در مواردی حتی خلاف این رویه عمل کرده است؟

شاید وزارت بهداشت هم در ابتدای کار به همین اندازه سردرگم و آشفته شده بود و نمی‌دانست باید چه کند. این نظر و برداشت من است و ممکن است غلط باشد. اما در ادامه باید این روش را اصلاح می‌کرد؛ یعنی باید یک سخنگوی واحد وجود می‌داشت که اخبار و اطلاعات علمی مربوط به کرونا را منتقل کند. در مورد هشدارهای لازم هم باید فرد یا گروهی مشخص می‌شدند که اطلاعات را تنظیم کنند و به اطلاع مردم برسانند. هر مسیری به جز این می‌تواند به مردم آسیب روانشناختی وارد کند. وقتی شما اطلاعات خیلی زیاد به افراد می‌دهید جدا از سردرگمی، ترس و کاهش پردازش ذهنی، خاصیت اخبار را مختل می‌کنید و انتظاری که از مخاطب- برای انجام دادن کاری- می‌رود هم نابجاست.


نمی‌دانم چرا وزارت بهداشت این مسیر را طی نکرد، شاید انتقال اطلاعات و اخبار تبدیل به ابزاری شده تا هر شخصی خودش را بیشتر نمایش دهد؛ یعنی فردی به عنوان سخنگو معرفی شده و باید اطلاعاتی بدهد، اما چند تن دیگر هم حضور دارند که اطلاعاتی را تکرار می‌کنند یا آنها را به زبان دیگری بیان ‌می‌کنند. در این میان مردم هستند که آسیب می‌بینند.

نتیجه نهاییِ حجم زیاد اطلاعات و اطلاعات غلط و متناقض، بی‌اعتمادی مردم است

*نتیجه چیست؟

نتیجه نهایی همه این اتفاقات- حجم زیاد اطلاعات، اطلاعات غلط و متناقض- بی‌اعتمادی مردم است. شاید ایجاد حس اعتماد میان مردم در کنترل این اپیدمی بیش از هر چیز دیگری ضروری بود. به نظر می‌رسد محصول اشتباهاتی که از ابتدا انجام شده، بی‌اعتمادی مردم است. حالا مردم فکر می‌کنند کسی در حوزه مدیریت کرونا به فکرشان نیست و برای آنها کاری نمی‌کند. این بی‌اعتمادی باعث شده مردم همراهی خود را با این کار از دست بدهند.

حالا مردم فکر می‌کنند کسی در حوزه مدیریت کرونا به فکرشان نیست

شاید بدترین اتفاقی که از دیدگاه روانشناختی ممکن بود رخ دهد همین ایجاد حس بی‌اعتمادی بود. بهتر است هرچه زودتر با سر و سامان دادن به اوضاع، اعتماد را به مردم برگردانند. سرعت گرفتن واکسیناسیون- هرچند هنوز مطلوب نیست- می‌تواند برای مردم انگیزه‌بخش باشد. اما آنجا که مردم فکر می‌کردند کار پیش نمی‌رود و باید منتظر موج‌های بعدی باشیم، خودشان هم وا داده بودند و تلاشی برای بهبود اوضاع نمی‌کردند.

ما باید از زمانی که کووید-19 در چین شایع شد آمادگی پیدا می‌کردیم/ بعد از کنترل اپیدمی باید به سمت کنترل سونامی مسائل مرتبط با سلامت روان برویم

*تاکنون از تشکیل کمیته‌ای برای رصد عوارض روانی شیوع کووید-19 در ستاد مقابله با کرونا خبری نبوده است. وجود چنین کمیته یا گروهی تا چه حد ضروری است؟

به نظر می‌رسد شروع این اپیدمی بسیار سریع اتفاق افتاد به طوری که آمادگی لازم برای مواجهه با آن وجود نداشت. ما باید از زمانی که کووید-19 در چین شایع شد آمادگی پیدا می‌کردیم، اما این آمادگی را نداشتیم و منتظر ماندیم. ورود ویروس کرونا به کشور هم به طور ناگهانی اعلام شد و در واقع بدون سلاح به جنگ این پاندمی رفتیم. شدت درگیری با این موضوع به گونه‌ای بود که هدف ستاد ملی کرونا در درجه اول، کنترل وضعیت بود؛ اینکه بتواند اپیدمی را مهار کند و بیمارستان‌ها، وسایل لازم و داروها مهیا شوند. در آن شرایط شاید مسائلی به نظر آنها ضروری نرسیده. یکی از این مسائل توجه به سلامت روان جامعه بود. علاوه بر اینکه فرصت، امکانات و آمادگی این هم وجود نداشت که چنین رسیدگی‌ای انجام شود. اما بعدها که کار جلوتر رفت به نظر رسید مسائل روانی ناشی از شیوع کووید-19 از جانب مسئولان جدی گرفته نشده. البته هنوز هم شدت درگیری با کووید-19 به نحوی است که نیروها صرف کنترل خود بیماری هستند و مسئولان خود را درگیر مسائل مرتبط با سلامت روان در این ماجرا نکرده‌اند. شاید بعد از کنترل این اپیدمی باید به سمت کنترل سونامی مسائل مرتبط با سلامت روان برویم.

کنترل عوارض روانی مترتب بر بیماری کووید-19 باید جدی گرفته شود

*در جریان پیشنهادهایی که از سوی انجمن علمی روانپزشکان به نهادهای متولی سلامت شده هستید؟

نکته اینجاست که هر پیشنهاد خوب، درست و قابل اجرایی در حوزه سلامت روان به وزارت بهداشت داده شود باید در اولویت قرار گیرد چون به اندازه کنترل خود اپیدمی مهم است. کنترل عوارض مترتب بر بیماری کووید-19 که یکی از آنها عوارض روانی است باید جدی گرفته شود. مسائل اقتصادی و اجتماعی هم به طور جداگانه می‌توانند به سلامت روان آسیب بزنند. تا جایی که در جریان هستم «انجمن علمی روانپزشکان» طی ارسال چند نامه به وزارت بهداشت و ستاد مقابله با کرونا، توصیه‌هایی کرده. یکی از نامه‌ها به برگزاری کنکور و برخی تجمعات پرداخته و درخواست کرده بود تا جایی که امکان دارد برگزاری تجمعات به تعویق بیفتد یا به صورت دیگری برگزار شود تا بر همه‌گیری و در نتیجه آسیب‌های روانی ناشی از آن دامن نزند. همچنین اعلام آمادگی کرده‌اند تا در حوزه مسائل روان و کرونا به وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا مشاوره لازم را ارائه کنند. ولی تا جایی که مطلعم پاسخی به شکل پذیرش دریافت نشده است. طبیعتاً این انجمن با تمام امکانات و نفرات، آمادگی همکاری با وزارتخانه و ستاد مقابله با کرونا را- چه در سطح مشاوره و چه در سطح اجرا- دارد تا همگی بتوانیم عوارض موجود را کاهش دهیم. با توجه به اینکه متخصصان روانپزشکی هم دوره پزشکی عمومی را گذرانده و پزشک هستند، در صورت لزوم می‌توانند در شیفت‌های واکسیناسیون افراد هم همکاری داشته باشند تا کار مقابله با کرونا زودتر پیش برود. هرچه بهتر و سریع‌تر و دقیق‌تر مبارزه اصلی با کرونا را پیش ببریم، از نظر سلامت روان هم نتایج بهتری خواهیم گرفت؛ یعنی به صورت غیرمستقیم تسریع در امر کنترل همه‌گیری، وضعیت سلامت روان را هم بهبود خواهد بخشید.

یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های پزشکان که درگیر کرونا بوده‌اند روانپزشکان هستند

*فعالیت‌های متخصصان حوزه سلامت روان به خصوص بعد از شیوع کووید-19 به چه صورت است؟

بعد از شیوع کووید-19 روانپزشکان در بیمارستان‌های سانتر کرونا نقش عمده‌ای داشته‌اند. بخش عمده کار این بیمارستان‌ها مشاوره دادن به افرادی است که به کووید-19 مبتلا شده‌اند. ترس، نگرانی و اضطراب از بستری بودن در بیمارستان، عواقب بیماری، و بستری در آی‌سی‌یو عوارضی در افراد ایجاد می‌کند که باید از سوی روانپزشکان و از نزدیک کنترل شود. از طرف دیگر، افرادی که بهبود پیدا می‌کنند تا مدت‌ها دچار عوارض هستند و این بخش از درمان هم به کمک روانپزشکان انجام می‌شود. گذشته از ابتلا برخی افراد نزدیکان خود را از دست داده‌اند که در این صورت نیاز به مشاوره روانپزشکی و روانشناسی دارند. بازگشت به خانه برای برخی افراد بستری‌شده با مشکلات متعددی همراه است. از سوی دیگر ممکن است افراد، ناگزیر از بازگشت به خانه‌ای باشند که عضوی از اعضای خانواده را در آن از دست داده‌اند یا اعضایی هنوز بیمارند. مشکلات عدیده‌ روانی که بعد از شیوع کووید-19 پیش آمده بخش زیادی از افراد جامعه را درگیر خود کرده است. اضطراب، وسواس و افسردگی در برخی افراد تشدید شده و آسیب‌های زیادی هم متوجه کودکان است. بنابراین یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های پزشکان که درگیر کرونا بوده‌اند روانپزشکان هستند. بخشی از مشکلات ناشی از شیوع کووید-19 را در این گفت‌وگو برشمردم، اما قطعاً مسائل دیگری هم هست که ممکن است در خاطر من نباشد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها