کد خبر: 502000
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۵ ۱۰:۵۳:۳۳
| |

کدام سیاه‌نمایی ،‌آقای وزیر

وزیر بهداشت دیروز به حجم یک طومار انتقاد کرد که چرا منتقدان درباره وضعیت «سیستان و بلوچستان» و شرایط کنترل و مدیریت کرونا در کشور سیاه‌نمایی کرده‌اند. کدام سیاه‌نمایی آقای وزیر؟ اینکه ملتی، این همه سال محروم بوده‌اند و حالا هم از « دلتا» می‌میرند، این سیاه‌نمایی است؟

کدام سیاه‌نمایی ،‌آقای وزیر
کد خبر: 502000
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۵ ۱۰:۵۳:۳۳

اعتمادآنلاین| طی روزهای یکشنبه و دوشنبه که تهرانی‌ها، بیشترین خاموشی‌های بی‌برنامه و چند ساعته را تحمل کردند، یکی از نگرانی‌های مردم و زمزمه‌های پررنگ محافل پایتخت، تاثیر قطعی‌های مکرر و بی‌نظم برق بر بیمارستان‌ها و سلامت بیماران بستری بود.

به گزارش روزنامه اعتماد، اخبار بی‌اساس و نه چندان صحیح در شبکه‌های اجتماعی پیچیده بود و برخی کاربران (بنا بر حدس و احتمال یا شایعاتی که می‌شنیدند) بابت قطع دستگاه‌های اکسیژن‌ساز در هنگام قطع برق و بند آمدن نفس بیمارانی که حیات‌شان وابسته به دستگاه‌های برقی اکسیژن‌ساز بود ابراز نگرانی می‌کردند.

اما روسای یک بیمارستان دولتی و یک بیمارستان خصوصی و پرستاران یک بیمارستان دولتی در پایتخت، در گفت‌وگو با ما در توضیح سیستم کابل کشی و برقراری جریان برق در مراکز درمانی، اطمینان دادند که این سیستم به گونه‌ای طراحی شده که جای هیچ نگرانی بابت سلامت بیماران بستری در زمان قطع برق نیست.

رییس یک بیمارستان خصوصی در شمال غرب تهران در گفت‌وگو با ما گفت: «بیمارستان مجهز به چند ‍ژنراتور قدرتمند بک‌آپ است و از دو منطقه برق می‌گیرد که در صورت قطع برق در یک منطقه، از جریان برق منطقه دیگر استفاده شود. حتی با فرض قطع شدن برق در هر دو منطقه، به دلیل اتصال همان ژنراتورهای قدرتمند به کل سیستم‌های بیمارستان، از زمان قطع جریان برق تا فعال شدن ژنراتورها، حداکثر 20 ثانیه طول می‌کشد که این 20 ثانیه هم هیچ تاثیری بر عملکرد دستگاه‌های بیمارستان و حتی تجهیزاتی مثل آسانسورها یا سیستم‌های حرارتی و دستگاه‌های خنک‌کننده و تهویه بیمارستان ندارد علاوه بر اینکه تمام بخش‌های حساس بیمارستان و به خصوص اتاق‌های جراحی، متصل به یوپی‌اس (برق اضطراری) هستند و تمام این تجهیزات به ‌طور دائم بازبینی می‌شود . تنها خطر این است که در زمان برقراری دوباره جریان برق شهری، سوییچ‌های اتصال به خوبی کار نکند که البته در نظارت‌های مستمر، این نگرانی هم بسیار کمرنگ است.»


خسرو صادق‌نیت؛ رییس مجتمع بیمارستانی امام خمینی؛ بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران هم در گفت‌وگو با ما درباره سیستم‌های اضطراری این بیمارستان دولتی می‌گوید: «خوشبختانه تمهیداتی انجام شده که برق این مجتمع بیمارستانی، هیچ‌گاه قطع نمی‌شود اما با این حال، کل مجتمع و تمام واحدهای بیمارستان، به ژنراتورهای قوی متصل هستند که در صورت وقوع هر اتفاق غیر قابل پیش‌بینی، به برق اضطراری متصل شوند.»


پرستار یک بیمارستان آموزشی در جنوب تهران هم به ما می‌گوید که در روزهای یکشنبه و دوشنبه که کل پایتخت در خاموشی غرق شده بود و مردم، دنبال خانه‌ای و سرپناهی روشن می‌گشتند که از داغی خشم و گرمازدگی و ناامیدی نجات پیدا کنند.

تمام بخش‌های بیمارستان، روشن و سیستم برق این مرکز درمانی برقرار بود و تاکید می‌کند: «تمام بخش‌ها مجهز به برق اضطراری است و نه فقط امروز، ما هیچ ‌وقت قطع برق شهری را متوجه نشده‌ایم چون حتی ثانیه‌ای هم خاموشی نداشته‌ایم.»

حالا که روسای بیمارستان‌ها، بی‌غرض و صادقانه می‌گویند که قطعی برق و خاموشی نداشته‌اند، می‌شود به این گزینه فکر کرد که از این پس برای کارهای ضروری، برای دورکاری و گذران اموری که نیازمند برق و روشنایی است، برویم در محوطه بیمارستان‌ها و نزدیک به پریز برق‌شان چادر بزنیم. این مزاح و شوخی نیست.

وقتی مسوولان یک کشور، جز گردن کج کردن در مقابل اشتباهات قابل پیشگیری یا سوءمدیریت ناشی از غرور و لجبازی و سیاست‌زدگی، چاره دیگری بلد نیستند یا اگر بلدند، با مردم در میان نمی‌گذارند مبادا متهم به انتقاد از دولت شده یا مثلا مثل وزیر بهداشت نازک‌دل، از «سیاه نمایی» در این ایام خوش و پررونق برنجند، چاره دیگری برای مردم نمی‌ماند جز اینکه خودشان دست به کار شوند و جای خالی مدیران مدعی را پر کنند. اما خوب بود مسوولانی مثل وزیر بهداشت که دایم زبان به شعر باز می‌کنند و خود را سرباز خط مقدم می‌بینند، به واقعیت درد مردم هم فکر می‌کردند؛ به اینکه به دلیل سوءمدیریت‌ها حالا «دلتا» به پایتخت هم رسیده، به اینکه یک ماه بعد از قول وزیر بهداشت درباره توزیع میلیونی واکسن از «این هفته» هنوز هزاران سالمند، کنج خانه‌ها نگران این هستند که تکلیف دومین دوز واکسن‌شان چه می‌شود و فرزند و نوه‌های‌شان منتظرند ببینند وعده یک ماه قبل وزیر بهداشت شاعر درباره توزیع میلیونی واکسن، کدام «شنبه» محقق می‌شود.


دیروز، رییس مجتمع بیمارستانی امام خمینی در پاسخ به ما درباره آخرین وضعیت بستری‌ها در بزرگ‌ترین مرکز درمانی کشور گفت: «بستری‌های‌مان رو به افزایش است و حالا هم که با موج پنجم مواجهیم، شیوع غالب، از نوع دلتاست و به نظر می‌رسد بستری‌های جدید ما هم از مبتلایان دلتا باشند. البته هنوز آمارها را ندیده‌ام که بتوانم با قطعیت بگویم آیا کسانی که واکسن زده‌اند هم بین مبتلایان هستند یا خیر.»


خبر که از این بهتر نیست آن هم در حالی که مردم روی قله گرانی‌ها و بی‌پولی‌ها ایستاده‌اند. دهه سوم خرداد، چند روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم، وزیر بهداشت پشت تریبون ایستاد و به مردم گفت که از ذوق تولید وتوزیع انبوه واکسن، تا سپیده بامداد بیدار بوده ولی دیروز، سیستانی‌ها و بلوچستانی‌هایی که حالا تصویر لب‌های تشنه و داغمه بسته‌شان، عکس روز خبرگزاری‌های خارج از کشور شده، اشک می‌ریختند و می‌گفتند اگر واکسن به این استان رسیده بود، حالا عزیزان‌شان زنده بودند و هنوز زیرنویس شبکه خبر، بازپخش این جمله تکراری از قول سخنگوی ستاد ملی مقابله با کروناست که «مردم نگران دوز دوم واکسن نباشند، مردم منتظر پیامک باشند.»


چند روز قبل، یکی از پزشکان یکی از درمانگاه‌های وابسته به وزارت نفت، به یکی از مراجعانش گفت: «کافی است مبتلای دلتا از کنارتان رد شود؛ مسوولان هر چه گفته‌اند فقط برای دلخوش کردن شما بوده. خطر سرایت دلتا قابل باور نیست.»


باز هم مردم مقصرند؟


یک سال قبل می‌گفتیم در این هیاهوی امواجی که به شهر و کشورمان می‌رسد، این مردم مقصرند که فاصله اجتماعی و پروتکل‌های بهداشتی و استفاده از ماسک را رعایت نمی‌کنند و توصیه‌های وزارت بهداشت را کم اهمیت می‌شمرند. همیشه مردم مقصرند؟ یعنی دولت، مسوولان وزارت بهداشت، اعضای ستاد ملی مقابله کرونا هیچ‌ وقت مقصر نیستند؟

شهر تهران از ابتدای این هفته، برای چندمین بار در وضعیت قرمز قرار گرفته و بنا به اعلام مسوولان قرارگاه عملیاتی مقابله باکرونا، اتحادیه اصناف هم به کسبه اعلام کرده که مغازه‌های عرصه اقلام و خدمات غیرضروری در گروه مشاغل 2و 3 و 4 تعطیل شده تا از تردد‌های منجر به تشدید اوضاع کاسته شود.

از دیروز هم طبق دستور ستاد ملی مقابله با کرونا، در شهر تهران و تمام شهرهای قرمز کشور، ادارات و دوایر دولتی و خصوصی با 30 درصد کارکنان خود کار می‌کنند و 70 درصد باقی، باید خانه‌نشین و دور کار باشند.

یا مسوولان کشور از احوال همدیگر خبر ندارند، یا اگر خبر دارند در این روزهای باقی مانده از کار دولت دوازدهم، مشغول لجبازی و تلافی در مقابل یکدیگر هستند. دور کاری یک معنی ساده دارد؛ باید کارهای اداری و مکتوب، از طریق سیستم عامل و شبکه متصل به اینترنت و برق خانگی انجام و ارسال شود.

خبرنگاران روزنامه‌ها هم در زمره گروهی هستند که از اسفند سال 98 و به محض ابلاغ بخشنامه ستاد ملی مقابله با کرونا درباره الزام دورکاری کارکنان بخش خصوصی و دولتی، مشمول دورکاری شدند.


این، یک مصداق از سوءمدیریت مسوولان است و یک مصداق از تاوانی که شهروندان بابت بی‌تدبیری‌های مدیران می‌پردازند.

*روز یکشنبه؛ 13 تیر ماه، ساعت 11 و 30 دقیقه قبل از ظهر، برق منزل خبرنگار ما قطع شد. احتمالا برنامه خاموشی در منطقه 4 همین بود.

روال کار تحریریه روزنامه این است که ساعت رسمی کار برای ارسال گزارش و اخبار، بعد از ظهر آغاز شود. ساعت 13 و 30، جریان برق در منطقه 4 برقرار شد و چون بنای‌مان بر این بوده که به گفته‌های مسوولان اعتماد کنیم، خبرنگار دورکار ما هم با این خوش‌بینی، تداوم جریان برق را متصور بود.

ساعت 17 و 45 دقیقه که اوج کار تحریریه روزنامه‌هاست، مجدد، جریان برق در منطقه 4 قطع شد و به دنبال قطع جریان برق، طبیعی است که اینترنت و اتصال به شبکه تحریریه هم قطع می‌شود در حالی که صفحه اجتماعی روزنامه، منتظر یک گزارش 2 هزار کلمه‌ای است.

دیروز لطف دیگر مسوولان این بود که ‌آنتن‌دهی گوشی‌های تلفن همراه در تمام مناطق پایتخت، دچار اختلال شدید بود و بنابراین، امکان برقراری ارتباط تلفنی یا با استفاده از اینترنت گوشی هم غیرممکن بود.

به واسطه بی‌نظمی مسوولان، خبرنگار ما لپ‌تاپ و سیم شارژر و موس و پدموس به دست، راهی نزدیک‌ترین ایستگاه مترو می‌شود که یک پریز برق پیدا کند. در نزدیک‌ترین ایستگاه مترو خط 3، قبل از گیت ورودی، یک پریز برق وجود دارد و خبرنگار با نشان دادن کارت خبرنگاری، از رییس ایستگاه اجازه می‌گیرد که از پریز برق استفاده کرده و مشغول نوشتن گزارش شود. ساعت 19، ساعت کار رییس محترم ایستگاه تمام شده و از خبرنگار خداحافظی می‌کند.

نیم ساعت بعد، وقتی هنوز برق منطقه 4 وصل نیست، خانمی از مسوولان ایستگاه مترو، سراغ خبرنگار می‌آید و می‌گوید که مهلت استفاده از «پریز برق» تمام شده و خبرنگار باید وسایلش را جمع کند و برود. خبرنگار می‌گوید:« ولی برق منزل ما هنوز برقرار نیست.» و خانم مسوول می‌گوید: «این مشکل ما نیست. اگر هم اجازه دادیم، به دلیل خبرنگار بودن شما بود؛ زودتر کارتان را تمام کنید و بروید.»

البته این خانم مسوول حق داشت.

تاوان بی‌نظمی دولت را مردم نباید بدهند ولی می‌دهند. تاوان حرف‌های بی‌پشتوانه مسوولان را مردم نباید بدهند ولی می‌دهند.

مسوولان فقط یک بخشنامه می‌دهند با عنوان «دورکاری»، ولی این دورکاری چگونه باید اتفاق بیفتد وقتی برق وجود ندارد؟ متاسفانه تا امروز، هیچ مسوولی در پایتخت، به خاطر شرایط دو روز گذشته، نه عذرخواهی کرده، نه توضیح داده و البته این یک حکایت دیرینه است که مسوولان ما در شأن خود نمی‌بینند که بابت قصور و اشتباه از مردم طلب بخشش کنند چون اصولا، معتقدند که «اشتباه» در قاموس آنها نیست بلکه بدخواهان هستند که آنها را متهم به سوءمدیریت می‌کنند.

حالا مصداق‌های دیگر را مرور کنیم و ببینیم باقی شهروندان ملزم به «دورکاری» روز یکشنبه از سوءمدیریت مسوولان چه کشیدند.


«درست همون موقع که به خاطر پیک پنجم کرونا دستور دورکاری میدن، جدول قطع برق هم اعلام می‌کنن. خب تعطیل رسمی اعلام می‌کردین!»


نمی‌شود به شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر سر بزنید و مثل این نوشته را نبینید. در روزهای گذشته، گزارش شخصی افراد از اینکه در زمان قطعی برق گرفتار چه کاری بودند نوشته و منتشر می‌شود. هزاران گزارش از اینکه در کدام منطقه چند بار و هر بار به چه مدت پرونده برق بسته شده و دستان نویسندگان این مطالب را در پوست گردو گذاشته.


هر کسی به نوعی درگیر ترکیب نبود برق، هجوم کرونا و دورکاری در تهران است: «دوباره دورکاری به صورت کامل رو از سر گرفتیم. یکی یکی خبر می‌دن که برق نداریم.»


آن سوی قضیه کسانی هستند که اصلا ترجیح می‌دهند جوری با خطر کرونا کنار بیایند و به جای سروکله زدن با جدول خاموشی و قطع مکرر برق خانه به سر کار بروند: «به دلیل قطعی برق و اینترنت، درخواست دادم حضوری برم شرکت، شرکت هم به دلیل پیک پنجم کرونا دورکاری رو اجباری کرده!» در میان آنچه در شبکه‌های اجتماعی می‌خوانید اغلب دغدغه‌ها مربوط به کارمندان بخش خصوصی است، بعضی‌ها معتقدند در این مدت دورکاری در بخش دولتی در عمل با بیکاری مساوی بوده چون ساختار دولتی امکانات و برنامه‌ریزی بخش خصوصی برای کار از خانه را نداشته.

یکی نوشته است: «برای مقابله با کرونا در کشورمان که محروم است از واکسن، همچنان دورکاری را تشویق می‌کنند اما توان تامین برق منازل را ندارن.

وقتی دورکاری برای کارمندان دولت هم معنی با مرخصی هست بیشتر از این هم نمیشه توقع داشت.»


خارج از نوشته‌های کوتاه شبکه‌های مجازی، وقتی با کسانی که بین دورکاری و بی‌برقی مانده‌اند صحبت می‌کنی، خستگی و استیصال از وضعیت را می‌شود آشکارتر شنید. هیچ کدام حدس نمی‌زده‌اند که قطعی برقی که معمولا تابستان‌ها سری به‌شان می‌زد ناگهان تبدیل به وضعیتی شود که عملا ساعت‌های بسیاری از روزشان را تحت تاثیر قرار دهد.

کسانی که با ما صحبت کرده‌اند می‌گویند در دو، سه روز گذشته سه تا چهار بار برق محل سکونت‌شان قطع شده. از ساعت‌هایی که برق می‌آید، برای شارژ کردن وسایل الکترونیکی‌شان استفاده می‌کنند البته به این امید که با قطع برق، اینترنت و آنتن موبایل‌شان هم دچار اشکال نشود.


«ح»، مهندس کامپیوتر است. روز شنبه را در شرکت گذرانده و فقط از همکارانی که شیفت خانه‌نشینی‌شان بوده شنیده که درگیر قطعی برق بوده‌اند و یکشنبه و دوشنبه را خودش در خانه با قطعی‌های مکرر و طولانی برق دست و پنجه نرم می‌کرد.

«امروز ساعت 11 برق رفت، هم هوا خیلی گرم است و هم لپ‌تاپ من باتری مشکل‌داری دارد. سقف زمانی که می‌توانم با شارژ لپ‌تاپ کار کنم یک ساعت است. من البته پاوربانک را شارژ کرده‌ام و دم‌دست گذاشته‌ام و در دو ساعتی که امروز برق نداشتم از همان شارژ باقی مانده سیستم استفاده کردم و از اینترنت گوشی که به لپ‌تاپ متصلش کردم.»

باقی روز باید تلفنی با همکارانش در تماس می‌بوده تا فهرست کارهای روزشان را با هم مرور کنند و پیش بروند. شرکت خصوصی آنها این امکان را برایشان فراهم کرده که ساعت‌های شناوری برای کار داشته باشند برای همین در روز، باید حدود هفت، هشت ساعتی که برق هست را به کار اختصاص دهد.

موقع مصاحبه توضیح می‌دهد که اگر امروز باز برقش قطع شود دیگر نمی‌داند باید چه کار کند و اگر این گرما و بی‌برقی پیش برود ترجیح می‌دهد حضوری به محل کارش برود. حوالی ساعت 3 بعدازظهر و درست بعد از پایان صحبت، پیغام می‌دهد: «دوباره برق رفت.»


«میم»، مشاور یک سازمان بین‌المللی است. مدت‌هاست که کارش از راه دور و بدون مشکل خاص پیش رفته است. در این چند روز اما همه ‌چیز به هم ریخته.

قطعی‌های مکرر برق محل سکونت و صدمه‌ای که به برنامه روزانه کارش خورده، دیگر برایش باورکردنی نیست. ساعت 4 بعدازظهر که با هم حرف می‌زنیم، می‌گوید: «از ساعت 10 و 40 دقیقه تا همین الان، جمعا 30 یا 40 دقیقه برق داشتم.» روز گذشته هم همین بساط بوده: «دیروز صبح یک کار بسیار فوری‌ام انجام نشد که گفتم بعدازظهر انجام می‌دهم.

از ساعت 5 و 20 دقیقه عصر تا نزدیک 2 نیمه شب باز هم در مجموع یک ساعت برق داشتم و نتوانستم کارم را انجام دهم.

امروز وسط ارایه‌ام با همکاری در خارج از ایران، باز قطع شد و چون آنتن گوشی هم می‌پرد حتی نمی‌توانم هات‌اسپات کنم که از اینترنت استفاده کنم، با گوشی، سرعت پایین است، تلفن خانه قطع شده. همه روز استرس داشتم، هنوز هم برق نیست واقعا نمی‌دانم باید چه کنم.»


نه کارهای آنلاین را توانسته پیش ببرد نه حتی تماس‌های تلفنی درستی برقرار کرده. می‌گوید این دو روز وضعیت چنان دور از انتظار بوده که هنوز دستورالعملی برای ادامه کار به آنها نداده‌اند. اگر وضعیت ادامه پیدا کند چه کار باید بکنند؟ دورکاران بی‌برق، وسط وضعیت قرمز و گرما و بی‌تدبیری، کلافه و سردرگم مانده‌اند.


چرا سیاه نمایی آقای وزیر؟ کدام سیاه نمایی؟


وزیر بهداشت دیروز به حجم یک طومار انتقاد کرد که چرا منتقدان درباره وضعیت «سیستان و بلوچستان» و شرایط کنترل و مدیریت کرونا در کشور سیاه‌نمایی کرده‌اند.

کدام سیاه‌نمایی آقای وزیر؟ اینکه ملتی، این همه سال محروم بوده‌اند و حالا هم از « دلتا» می‌میرند، این سیاه‌نمایی است؟ اینکه صدها سالمند، دو هفته قبل کنار پیاده‌روهای تهران 10 ساعت و 12 ساعت چشم انتظار واکسنی بودند که شما یک ماه قبل‌تر وعده توزیع میلیونی و انبوهش را داده بودید ولی هنوز هم نوبت این همه سالمند برای همان وعده‌ها نرسیده، این سیاه‌نمایی است؟

وقتی بیمارانی، در راهروهای بیمارستان‌های زاهدان و روی برانکارد و در انتظار تخت استاندارد به دلیل خالی نبودن تخت، بستری شده‌اند، این سیاه‌نمایی است؟ دلتا به پایتخت رسیده در حالی که بسیاری کشورها که شما می‌گفتید در کنترل بیماری ناتوان بوده‌اند تازه امروز گرفتار موج چهارم شده‌اند.

این هم سیاه‌نمایی است؟ مردم برای واکسنی که به علت غرور و لجبازی‌های مسوولان، سر وقت و به موقع به دست مردم نرسید، میلیون‌ها تومان هزینه می‌کنند و راهی ترکیه و ارمنستان می‌شوند تا تاوان سوء مدیریت مدیران‌شان را با تحمل خفت و منت از سوی بیگانگان، پس بدهند. این هم سیاه‌نمایی است؟

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها