بحران نظم در آینه آزمون سراسری
کامبیز نوروزی، حقوقدان در یادداشتی نوشت: در آزمون سراسری 1400 به گفته یک مقام رسمی 41 درصد از سؤالها اشتباه بودهاند. این موضوع معنایی بسیار فراتر از آموزش و آزمون دارد.
اعتمادآنلاین| کامبیز نوروزی، حقوقدان در یادداشتی نوشت: در آزمون سراسری 1400 به گفته یک مقام رسمی 41 درصد از سؤالها اشتباه بودهاند. این موضوع معنایی بسیار فراتر از آموزش و آزمون دارد.
به گزارش روزنامه شرق، وقتی از قانون و حقوق سخن میگوییم، در واقع از امری وسیعتر و مهمتر حرف میزنیم که عبارت است «نظم» که مفهومی وسیعتر از حقوق و قانون دارد و اموری مانند اخلاق و عرف و حتی علم را هم در بر میگیرد.
این مجموعه، قواعد، هنجارها و معیارهایی را معین میکند که باید بر سراسر جامعه، از دولتمردان تا مردم، حاکم باشد تا براساس آنها زندگی عمومی سامان یافته و بتوانیم بگوییم نظم برقرار است. جامعه ایران با روندی که چندان هم آرام و آهسته نیست، از معیارهای مورد وفاق و اشتراک عمومی تهی میشود و بیقاعدگی در آن توسعه مییابد.
بخش بزرگ و مهمی از این وضعیت، ناشی از عملکرد سازمانهای متعدد حکومتی در نظام حکمرانی است. این وضعیت بدان معناست که از اعتبار مجموعه قواعد حقوقی، اخلاقی، عرفی و حتی علمی که ساختار نظم را تعریف کرده و شکل میدهند، بهشدت کاسته شده است.
به بیان دیگر کسی خودش را ملزم به رعایت این قواعد نمیبیند و هرطورکه میتواند و میپسندد عمل میکند. حال آنکه نظم زندگی اجتماعی و حیات یک جامعه، مشروط به وجود قواعدی است که همه، از حاکمان تا مردم، خود را ملزم به اجرای آن ببینند.
غیر از این اگر باشد، با جامعهای بینظم، سردرگم و مغشوش مواجه خواهیم بود که در آن هیچ چیز جای خودش نیست و روز به روز هم اوضاع خرابتر و نابسامانتر میشود و در اجزای مختلف عمق مییابد و بیبرنامگی و فساد همه چیز را میبلعد.
برای نشاندادن این وضعیت میتوان به سوژههایی پیچیده و قابل مجادله مانند وضعیت بورس، یا نظام خصوصیسازی، قاچاق کالا، کمبود برق و مزارع استخراج رمزارزها، انتخابات، تعداد پروندههای دادگستری، وضعیت برجام و خیلی موضوعات مهم و چشمگیر دیگر نظر انداخت و وضعیت بیهنجاری را ترسیم کرد.
منتها در این نوع موضوعات ممکن است یک گروه بگویند اوضاع خوب است و شما اشتباه میکنید. گروه دیگری بگویند اینها سیاهنماییهای رقیب سیاسی است.
یا اصلا رویکرد سیاستگذاری جریانهای مختلف در مواجهه با موضوعات فرق کند. مثل برجام که عدهای آن را خیانت و عدهای آن را بزرگترین خدمت ارزیابی میکنند. اینها را کنار میگذاریم.
اما آزمون سراسری 1400 نمونهای صریح، ساده و دقیق در اختیار ما میگذارد که از طریق آن عمق خطرناک بحران نظم را میتوان دید. اما قضیه چیست؟ بنا به گفته رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در آزمون کارشناسی امسال:
از مجموع 105 سؤال در سه گروه آموزشی علوم تجربی، انسانی و ریاضی 42 سؤال، اشکال دارد.
10 سؤال از خارج از کتابهای درسی یا از قسمتهای حذفشده بودهاند.- 28 سؤال با اهداف کتابهای درسی مطابقت نداشتهاند.
یک سؤال غلط بوده است.
سه سؤال بدون گزینه پاسخ صحیح بودهاند.
بهطورکلی 41 درصد سؤالهای آزمون امسال، به گفته رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و کارشناسان این سازمان اشتباه بوده است.
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی یک سازمان تخصصی مهم است و نمیتوان این اظهارات رئیس آن را بهسادگی نادیده گرفت. این حجم از خطا در سؤالهای آزمون حیرتانگیز و بلکه هولناک است.
درست است که برگزاری آزمون سراسری از نظر اجرائی کاری پیچیده و دشوار است اما بعد از بیش از 50 سال تجربه، طراحی سؤالها از کتابهای درسی کاری عجیب و غامض نیست.
چه میشود که در یک آزمون 41 درصد سؤالها اشتباه طرح میشوند؟ نظام طراحی سؤالها چگونه بوده که چنین خطای فاحش و گستردهای در آن رخ داده است؟ با این حجم از خطا در طراحی سؤالها بهطور کلی آیا اصلا میتوان آزمون امسال را معتبر دانست؟
تکلیف دانشآموزان و خانوادههایی که سالها رنج و مرارت را با هزینههای هنگفت تحمل کردهاند با چنین آزمونی با این همه خطا چیست؟ در طراحی سؤالهای آزمون، یک معیار ساده و روشن وجود دارد به نام «علم»؛ آنهم در سطح آموزشی عمومی و متوسطه. معمولا یافتههای علمی، از بدیهیترین و سادهترین موجبات وفاق و نظماند.
وقتی همه قبول دارند که دمای زیر صفر موجب یخزدگی میشود، همه خود را برای مواجهه با سرما و یخزدگی آماده میکنند. حالا فرض کنید کسی از شما بپرسد آب در چه دمایی یخ میزند؟
سه درجه بالای صفر، یک درجه بالای صفر، پنج درجه زیر صفر؟ هر چهار گزینه صحیح است؟ اگرچه میدانم این پرسش فرضی مضحک است اما غلبه بیهنجاری در مجموعه روابط در سطح کلان، فضایی میآفریند که در آن اصولا معیارها معنای خود را از دست میدهند و سیستم دچار اختلال میشود و زمینه مناسب برای چنین پرسشهای غلطی را هم فراهم میکند. اما سویه یا احتمال دیگر این خبر این است که سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی خطا کرده و چنانکه سازمان سنجش گفته است، پرسشهای آزمون سراسری اشتباه نبودهاند. این احتمال، موضوع بیهنجاری و اغتشاش معیارهای نظم را عمیقتر نشان میدهد.
سازمان سنجش، وابسته به وزارت علوم و سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی وابسته به وزارت آموزشوپرورش و هردو از دولت هستند.
موضوع اختلافنظر آنها هم ساده و روشن است که عبارت است از مختصری دانش در سطح آموزش متوسط و پرسشهای آزمون سراسری. این موضوع فرضا چیزی مانند مذاکرات برجام نیست که پیچیده، نظری و شدیدا سیاسی باشد و هرکس بتواند درباره آن اظهار فضل کند.
یا شبیه خصوصیسازی نیست که در آن گروههای قدرت، پنهانکارانه و رانتی اموال ملت را خرید و فروش میکنند. با این حال دو سازمان رسمی دولتی در مورد یک موضوع ساده مثل سؤالهای آزمون سراسری که بر آن معیارهای ساده علمی حاکم است، نمیتوانند به نظر مشترکی برسند و هرکدام به یک سو میروند؛ یکی میگوید سؤالها اشتباه بوده و دیگری میگوید نبوده است. حال آنکه معیارها برای تشخیص مسئله روشن و آشکارند.
بحران نظم درست در همین نقطه است که خود را نشان میدهد. یعنی جایی که معیارها وجود دارند ولی حاکم نیستند. این وضعیت منحصر به این موضوع و فقط دولت نیست. تقریبا در تمام بخشها مشاهده میکنیم که معیارها و ملاکهای حقوقی، اخلاقی و علمی به بیشترین حد تزلزل رسیدهاند و کمتر جایی اثری از آنها میبینیم.
هر فرد یا سازمان و دستگاهی که زور بیشتری دارد، کار خودش را میکند. شاید اهمیت و ارزش خبری ماجرای اشتباه در سؤالهای آزمون سراسری و اختلاف دو سازمان از خیلی مسائل دیگر کمتر باشد ولی بهعنوان مشتی نمونه خروار خیلی بهتر و آشکارتر، صریحتر و قطعیتر از بقیه موضوعات نشان میدهد که بحران نظم در ایران تا چه اندازه گسترده و عمیق شده است؛ نشان میدهد که دستگاههای رسمی تا چه میزان در درک مسائل ناتوان هستند؛ نشان میدهد که دستگاهها چقدر در حل مسئله کمتوان شدهاند؛ نشان میدهد که دستگاههای رسمی تا چه حد نسبت به آثار و عواقب منفی و زیانبار کارهای خود بر مردم، غیرمسئولانه برخورد میکنند؛ و بالاخره نشان میدهد چقدر از روند فزاینده بحران نظم در ایران غفلت میشود؛ بحرانی که میتواند تمام حیات ملی را تحت تأثیر قرار دهد.
دیدگاه تان را بنویسید