«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
چرا بعضی از کودکان فکر میکنند خاصتر از بقیه هستند؟
بعضی از کودکان گمان میکنند ویژگیهای خارقالعادهای دارند که آنان را از همسالان خود متمایز میکند. روانشناسان معتقدند کودکان نیز ممکن است به خودشیفتگی دچار شوند. نقش پدر و مادر در کاهش خودشیفتگی بسیار اساسی است.
اعتمادآنلاین| کودکان خودشیفته نسبت به دیگران احساس برتری دارند. آنها میپندارند که دارای ویژگیهای خاصی هستند و دوست دارند دیگران تحسینشان کنند. وقتی این کودکان تحسین نشوند، ممکن است رفتارهای پرخاشگرانهای از خود بروز دهند.
به گزارش اعتمادآنلاین ، به نقل از «The Conversation»، چرا بعضی از کودکان خودشیفته میشوند در حالی که بعضی دیگر دید متواضعانهتری نسبت به خود دارند؟ کارشناسان برای یافتن پاسخ این پرسش تحقیقاتی انجام دادند و دریافتند که اجتماعی شدن نقش مهمی در پیدایش خودشیفتگی در کودکان بازی میکند.
من خاص هستم، خاصتر از همه
خودشیفتگی یکی از اختلالات روانی معروف است، اما همیشه هم اختلالی روانی تلقی نمیشود بلکه ویژگی شخصیتی نرمالی است که در افراد مختلف به صورت متفاوت ظهور میکند. خودشیفتگی بین کودکان را میتوان با اظهاراتی مثل «من نمونهای عالی برای بقیه بچهها هستم» و «بچههایی مثل من لیاقت بیش از این را دارند» ارزیابی میشود. خودشیفتگی را میتوان از سن هفت سالگی که بچهها میتوانند خود را با دیگران مقایسه کنند و به این نتیجه برسند که «من خاص هستم، خاصتر از بقیه» شناسایی کرد.
سوالی که بیش از یک قرن است توجه روانشناسان را به خود جلب کرده این است: چرا بعضی از کودکان دچار خودشیفتگی میشوند و چه چیزی باعث میشود آنها گمان کنند خاصتر از دیگران هستند؟ بعضی از روانشناسان اعتقاد دارند که خودشیفتگی با گرم نبودن روابط بین مادر و پدر بیشتر میشود. ممکن است کودکان خود را مرکز توجه قرار دهند تا این خلاء عاطفی را پر کنند.
بعضی از روانشناسان نیز معتقدند خودشیفتگی از طریق ارزشگذاری مفرط والدین بروز مییابد؛ یعنی والدینی که فرزند خود را «نابغه مادرزادی» یا «هدیه خدا برای بشریت» میبینند. کودکان ممکن است این دیدگاه والدین را درونی کنند و مغرور شوند و بدین صورت دید خودشیفته پیدا کنند.
کودک من هدیهای از سوی خدا برای بشریت است
محققان در پژوهش جدیدی که در آکادمی ملی علوم منتشر شد چنین دیدگاههایی را مورد آزمایش قرار دادند. در چهار آزمایش 6ماهه ارزشگذاری مفرط والدین، سطح صمیمیت بین پدر و مادر و همینطور میزان خودشیفتگی و عزت نفس کودکان بررسی شد. برخلاف تصور عموم، همه خودشیفتهها عزت نفس بالایی ندارند. گرچه همه آنها معتقدند که بهتر از دیگران هستند، میزان رضایت از خود در بین همه یکسان نیست.
کارشناسان دریافتند که خودشیفتگی و عزت نفس منشاء مجزایی دارند. وقتی والدین بیش از حد برای فرزندان ارزش قائل شوند، سطح خودشیفتگی در فرزند را بالا میبرند. گرچه بیش از حد ارزش قائل شدن کار بدی نیست، با وجود این میتواند این حس را به کودک القا کند که او برتر و دارای ویژگیهای خاصی است.
اما وقتی والدین به فرزند خود صمیمیت و محبت نشان دهند، میزان عزت نفس کودک را بالا میبرند. بدین صورت احساس رضایت سالم بدون احساس برتری در فرد به وجود میآید. این یافتهها تنها به دلیل داشتن والدینی که خود نیز خودشیفته هستند به دست نیامده است. صرف نظر از خودشیفتگی والدین، از طریق میزان ارزش قائل شدن برای فرزندانشان میتوان خودشیفتگی کودک در 6 ماه آینده را پیشبینی کرد.
بالا بردن عزت نفس بدون پرورش خودشیفتگی
روند اجتماعی شدن تنها سرچشمه بروز خودشیفتگی نیست. خودشیفتگی به میزان متوسط تا شدید به وراثت بستگی دارد. اما یافتههای کارشناسان نشان میدهد که خودشیفتگی بیشتر از وراثت به تجارب اجتماعی شدن نیز وابسته است. ممکن است این یافتهها باعث شود مداخلات روانشناسی در سالهای اولیه زندگی فرد برای کاهش میزان خودشیفتگی موثر واقع شود.
از دهه 80 میلادی که جنبش عزت نفس پا گرفت، جامعه بیش از گذشته به مساله عزت نفس کودکان پرداخت. این اقدام بسیار موثر بود. میزان قابل توجهی از عزت نفس باعث جلوگیری از ابتلای کودکان به افسردگی و اضطراب میشود.
والدین باید این نکته مهم را در نظر داشته باشند که بالا بردن عزت نفس کودک موجب ارزشگذاری افراطی نشود و به کودکان این حس را القا نکنند که آنها افراد خارقالعادهای هستند. یافتههای این تحقیق راهی موثرتر را پیشنهاد میکند: به کودک خود محبت و علاقه نشان دهید، اما به آنها نگویید که بهتر از دیگران هستند یا بیش از همکلاسیهای خود لیاقت انجام کاری را دارند.
دیدگاه تان را بنویسید