"...و مردی که دلش را بِشکستَند...."/ اندر احوال غصه آسیبدیدگان اقتصادی از همهگیری کرونا
"مردی، پشیمان از مَردی" یعنی مردی که همه تلاشش را در جهت تامین راحتیِ خانوادهاش میکند ولیکن، بیفایده است؛ درنتیجه هنگامی که میبیند تلاشهای او اثرِ خاصی ندارند، از خودش ناامید میشود یا به عبارتی گویاتر، از خودش بدش میآید.
اعتمادآنلاین| محمدحسین رنجبری، دانشجوی حقوق و فعال فرهنگی- تا بهحال پیش آمده که مفهوم چیزی را بدانید ولی نتوانید آن را بیان کنید؟ درحال حاضر برای بنده، پیشآمده. میخواهم در رابطه با اصطلاحی بنویسم که نمیدانم آن را چگونه توضیح دهم. آن اصطلاح، این است: "مردی، پشیمان از مردی". البته فکر میکنم، مفهومش برای همه آشکار باشد؛ ولی با این حال، آن را توضیح دهم، بهتر است.
"مردی، پشیمان از مَردی" یعنی مردی که همه تلاشش را در جهت تامین راحتیِ خانوادهاش میکند ولیکن، بیفایده است؛ درنتیجه هنگامی که میبیند تلاشهای او اثرِ خاصی ندارند، از خودش ناامید میشود یا به عبارتی گویاتر، از خودش بدش میآید. البته میتوان گفت که منظور، فقط مردها نیستند؛ منظور هر شخصی است که سرپرست خانوار است؛ شخصی که افرادی تحتِ تَکَفُّلِ خویش دارد؛ افرادی که عمدهای از امیدشان را به پدر و مادرشان بستهاند ولی موقعی که این اوضاع را درک کنند امیدشان، ناامید میشود. اینجاست که ناگزیرند، مسیر آرزوهای خود را به سمت مسیر بهدست آوردن نیازهای ابتداییِ زندگیِ خویش دگرگون سازند.
به بیانی دیگر، تمام یا اکثر اعضای خانواده، مجبور به کارکردن میشوند. لابد این موضوع برای سرپرست خانوار دردناک است که ببیند تواناییِ تهیهکردنِ نیازهای اولیه اعضای خانوادهاش را ندارد، چه برسد به برآوردهکردن آرزوهای آنها و بدتر از آن، این است که متوجه میشود اهل خانه امیدشان را از او بریدهاند و دیگر به او، تکیه نخواهند کرد.
بارزترین مثالی که میتوانم بزنم و خود میدانید، مثالی است که در زمان همهگیریِ کرونا رخ دادهاست. شاید تکراری باشد اما تکراری نمیشود این غصه. بعضی از اصناف مثل رستوراندارها، تالاردارها، هنرمندان و...، امیدشان به کسبوکار خود بود برای امرار معاش، ولی با شیوع ویروس کرونا و بهخاطر پروتکلهای تعیینشده از سوی ستاد مقابله با این ویروس، مجبور میشوند رستورانشان را ببندند، هیچ مراسمی در تالار برگزار نکنند، کنسرت و تئاتر به صحنه نبرند و....
بعضی از اصناف هم، با وجود همهگیری به کارشان ادامه میدهند مثل تاکسیرانها؛ ولی به دلیل ترس مردم از مبتلا شدن به این ویروس، مشتری آنها هم کمتر میشود، زیرا جمعیتی که وسیله حملونقل شخصی دارند، به مراتب کمتر از دفعات قبل از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند. در نتیجه درآمد بعضی از اصناف برای مدتی قطع و درآمد بعضی دیگر، کمتر و کمتر شده است.
همه این موارد را به صرف تکرار نگفتم؛ نوشتم برای یادآوری که این دسته از دهکها و اصناف جامعه بدانند با این که حمایتهای دولتی ویژهای ندیدهاند، اما دیگر هموطنانشان آنها را به گوشه تاریک ذهنِ خود نخواهند برد و آنها را فراموش نخواهند کرد.
امید که این نوشته و یادآوری، مرهمی بر آلام آسیبدیدگان در این همهگیری دوساله باشد.
دیدگاه تان را بنویسید