بازخوانی پرونده "کرونا" در ایران؛
از "جنگ" تا "سیل" واکسن
30 بهمن 98، مهمانی شوم و ناخوانده وارد کشور شد؛ ویروس تاجدار گستره حکمرانیاش را گستراند، جانهای زیادی را در دنیا و ایران قربانی حضورش کرد و 22 ماه است که زندگیها را تغییر داده؛ حالا اما چندی است که به مدد واکسیناسیون سراسری، خیالها کمی آسوده شده؛ اما این شورشی قرن هنوز هم مستعد "جان" گرفتن است...
اعتمادآنلاین| 30 بهمن ماه سال 1398، نخستین روز اعلام حمله بود؛ روزی که وزارت بهداشتیها اعلام کردند، دو مورد قطعی ابتلا به کووید 19 در قم شناسایی شده است. بعد از آن بود که کرونا ویروس چموش که به اذعان مسوولان، منشاء آن در کشورمان ابتدا در قم و گیلان بوده، راهش را به سایر استانها، شهرها و روستاهای کشور باز کرد و قربانی گرفت.
قرنطینه و "زندگی" با کرونا
به گزارش ایسنا،هنوز هیچکس نمیدانست که چگونه میتوان در برابر ویروس تاجدار ایستاد. تا آن زمان تنها تصورمان از کرونا بر اساس تصاویری بود که از ووهان به جهان مخابره شده بود؛ پزشکان ووهانی با لباسهایی عجیب و غریب که همچون آدم فضاییها در بیمارستان بالای سر بیمارانی بودند که یک به یک از بین میرفتند. افرادی که به یکباره در خیابان بر زمین میافتادند و جان میباختند و شنیدن خبرهایی درباره قرنطینه شدید مردم در خانههایشان، برخورد چین با متخلفان مقرراتهای ضدکرونایی، ضدعفونی خیابانها و ...
دستورات اولیه ضدکرونایی
بر همین اساس هم در ابتدای ورود کرونا به ایران نیز ترس به جان مردم افتاد، هرچند که عدهای جنجال کووید 19 در جهان را توطئه میدانستند، اما هرچه بود، این ویروس داشت جان میگرفت.
در کشورمان اولین دستورات ضدکرونایی شستن مداوم دستها، عدم روبوسی و رعایت بهداشت فردی و اجتماعی بود. با ورود کرونا ویروس به مرحله پاندمی و همهگیری جهانی و با شیوع گسترده آن در کشور، اجرای طرحی با عنوان فاصلهگذاری اجتماعی در دستور کار مسئولان قرار گرفت و بر اساس همین طرح بود که تعطیلی مدارس و دانشگاهها، مراکز فرهنگی، کاهش ساعات اداری کارکنان، محدودیت در برگزاری تجمعات مذهبی، فرهنگی و... کلید خورد و به صورت مرحلهای به اجرا درآمد. مدارس و دانشگاهها تعطیل شدند و بازار آموزش مجازی داغ شد، ساعت اداری کارکنان کاهش یافت و به تدریج بحث دورکاری کارمندان مطرح و اجرا شد، همچنین همه مشاغل و اصناف در سامانه وزارت بهداشت ثبتنام کردند و محدودیتهایی برای فعالیت اصناف و مشاغل مختلف طراحی شد. همچنین بنا شد تا رفتوآمدها و سفرها محدودتر شوند. بر این اساس زندگی اجتماعی از ترس کرونا، به اذعان مسوولان وقت در "قرنطینهای هوشمند" قرار گرفت.
معجزه ماسک در برابر پاندمی تنفسی قرن
در ماههای اول ورود کرونا به کشور بود که به تدریج و بنا بر تایید سازمان بهداشت جهانی متوجه شدیم که استفاده از ماسک میتواند چه اعجازی را در پیشگیری از ابتلا به پاندمی تنفسی قرن داشته باشد. به این ترتیب بود که بازار ماسک ملتهب شد. موادی که طی چند روز و بعد از توصیه به استفاده همگانی از آنها، به دُرّی کمیاب و بلکه نایاب بدل شده بود و پشت در عمده داروخانهها یک کاغذ "ماسک و مواد ضدعفونیکننده نداریم"، چسباده شد، اما همان ماسک در بین دستفروشان و سوپرمارکتها و بازارهای غیررسمی با قیمتهای آنچنانی و با کیفیت پایین فروخته میشد. معضلی که به دلیل تحریمها و احتکار برخی سودجویان شدت یافت و حتی در برخی مواقع بیمارستانها را هم دچار مشکل کرد.
بر همین اساس بود که در تاریخ 10 اسفند ماه 1398 سعید نمکی- وزیر بهداشت وقت در نامهای خطاب به رییس جمهور وقت، از ممنوعیت صادرات و خروج ماسک تا اطلاع ثانوی خبر داد و اعلام کرد "همکارانم را مأمور کردم تا با قیمت مناسب ماسکهای تولید داخل را خریداری و جهت روز مبادا ذخیره کنند.
متأسفانه علیرغم پیگیری فراوان مقدار اندکی خریداری و بقیه تولیدات کشور وارد بازار سیاه شد. متأسفانه پس از حدود 10 روز فقط یک میلیون عدد ماسک تحویل و بقیه نمیدانم در کجا انباشته شده".
در واکنش به این نامه، رییسجمهور وقت، وزارت اطلاعات را مأمور رسیدگی سریع به موضوع احتکار اقلام بهداشتی کرد و بر همین اساس بود که انبارهای احتکار ماسک و محلولهای ضدعفونیکننده یکی پس از دیگری کشف شد.
در عین حال روی دیگر ماجرای کمبود ماسک و تجهیزات حفاظتی در کشور، بحث تحریم بود. تحریمهای آمریکایی که اجازه ورود ماسک، گان، کیتهای تشخیصی، دارو و... را به کشور نمیداد و مسئولان بهداشت و درمان بارها اعلام کردند که علیرغم دروغ بزرگ آمریکاییها مبنی بر تحریم نبودن دارو و تجهیزات پزشکی، اما با توجه به بسته بودن کانال نقل و انتقال مالی و در عین حال تهدید سایر کشورها از سوی آمریکا درباره عدم معامله با ایران، راه ورود این تجهیزات به کشور بسته است.
در نهایت برای حل معضل ماسک، به دستور وزارت بهداشت، فروش ماسک در داروخانهها ممنوع و قرار شد که تامین ماسک در بیمارستانها در اولویت قرار گیرد و برنامهریزی برای افزایش ظرفیت تولید ماسک صورت گرفت. در عین حال مردم هم وارد کار شده و با الگوی وزارت بهداشت شروع به دوخت و دوز ماسکهای پارچهای کردند.
بعد از سپری شدن برههای در طوفان بیماسکی، با همکاریهای بینبخشی در کشور تولید ماسک و لباسهای حفاظتی افزایش یافت و بعد از مدتی هم به مرز خودکفایی و حتی صادرات رسیدیم. به طوری که طبق آمارهای سازمان غذا و دارو که میزان تولید ماسک سه لایه از روزانه 400 هزار عدد در سال 1398 به روزانه 42 میلیون عدد رسید. همچنین میزان تولید ماسک فیلتردار از روزانه 5000 عدد در سال 1398 به روزانه 500 هزار عدد در سال 1399 رسید. همچنین بر اساس گزارش های ارایه شده از سوی سازمان غذا و دارو میزان تولید دستکش از سالانه 450 میلیون جفت در سال 1398 به روزانه 42 میلیون عدد در سال 1399 افزایش یافت و در زمینه لباس غیر استریل محافظتی کادر درمان در کشور در سال 1398 روزانه 1000 عدد تولید میشد، در سال 1399 به روزانه 100 هزار عدد رسید.
همچنین در زمینه تولید کیتهای تشخیصی PCR نیز در کشور موفق عمل کردیم. به طوری که برای اولین بار در کشور اقدام به تولید این کیتها شد و به گفته وزارت بهداشتیها اکنون ظرفیت انجام روزانه بیش از 100 هزار تست کرونایی در کشور وجود دارد.
آغاز قرنطینه هوشمند علیه کرونا
در هر حال با آغاز نوروز 1399، برنامههای مقابلهای با کرونا در قالب طرح فاصلهگذاری اجتماعی تشدید و بسیج ملی مقابله با کووید 19 جایگزین طرح سلامت نوروزی شد. بر این اساس وزیر بهداشت وقت هشدار داد که مردم از مسافرت درون شهری و بین شهری خودداری کنند. همچنین اعلام شد غربالگری در مبادی خروجی استانها برای شناسایی مبتلایان احتمالی به کووید 19 انجام شود. اقداماتی نظیر تبسنجی و بررسی علائم انجام و اعلام شد که افراد دارای علائم کووید 19 به مدت دو هفته در شهر محل غربالگری، قرنطینه میشوند. در عین حال برای غربالگری همه ایرانیان نیز سامانهای با آدرس Salamat.gov.ir از سوی وزارت بهداشت آغاز به کار کرد. همچنین سامانه تلفنی 4030 و 190 نیز برای پاسخگویی به سوالات کرونایی مردم و ارائه مشاوره، راهنمایی و پیگیری بیماران از سوی وزارت بهداشت اعلام شد.
در ادامه این اقدامات و در راستای کاهش بار بیمارستانها، مراکزی به عنوان مراکز مراقبت بالینی پسابیمارستانی و پیشبیمارستانی از سوی وزارت بهداشت راهاندازی شد تا بیماران کرونایی که در بیمارستان بستری بودند و بعد از چند روز علائمشان بهبود پیدا می کند، از بیمارستان مرخص شده و تا زمانیکه 14 روز از مدت آغاز بیماریشان بگذرد، در مراکز و استراحتگاههای پسا بیمارستانی اسکان پیدا کنند. همچنین افرادی که دچار علائم بیماری بوده، اما نیازی به بستری ندارند نیز در مراکز بالینی پیش بیمارستانی مستقر شوند تا موعد 14 روزه بیماریشان سپری شود که البته این اقدام چندان مورد توجه و استقبال مردم قرا نگرفت و بعد از چندی هم جمع شد.
در مجموع موج اول کرونا را در هجمه اول ویروس به کشورمان از زمان تایید بیماری تا اواخر اسفند ماه 1398 شاهد بودیم. آن زمان به تدریج متوجه شدیم که با استفاده از ماسک و رعایت چند راهکار بهداشتی ساده میتوانیم در برابر ویروس چینی بایستیم. پیکی که بالاخره با آموزش، رعایت پروتکلهای بهداشتی، اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی و رعایت آن از سوی مردم، ارتقاء توانایی شناسایی کرونا از طریق افزایش کیتهای تشخیصی تست PCR، ارتقاء مهارت کادر درمانی و... کاهشی شد و این روند کاهشی تا اواخر اردیبهشت ماه 1399 ادامه داشت. با آرام شدن اوضاع اما، همه گمان کردند که کرونا رخت بسته است؛ محدودیتها برداشته شد، خیابانها شلوغ شد و سفرها هم به راه. غافل از اینکه کرونا از همین عادی انگاریها استفاده و در جانها رخنه کرد.
پیک دوم و سوم "مرگ" با یک خطای تکراری
آغاز پیک دوم بیماری از اواسط خرداد 1399، نشان داد که همزیستی با کرونا حالا حالاها ادامه دارد و گرما هم تاثیری در فروکش بیماری ندارد؛ به طوری که تختهای بیمارستانی به تدریج پر شدند، آمارها افزایش یافت و عمدتا شاهد افزایش ابتلاهای خانوادگی بودیم؛ چراکه رفت و آمدها و دید و بازدیدها شروع شده بود و کرونا مجال یافت تا کل یک خانواده را از بزرگ و کوچک گرفتار کند. در همین پیک بود که حرف از اجباری شدن استفاده از ماسک به میان آمد. به طوری که وزارت بهداشتیها اعلام کردند که اجباری کردن استفاده از ماسک به نوعی احترام گذاشتن به سلامتی طرف مقابل است. در عین حال اعلام شد که استفاده از ماسک یکی از موثرترین و ارزان قیمتترین راههای پیشگیری از انتقال ویروس است و البته در کنار آن بر رعایت فاصلهگذاری فیزیکی نیز تاکید شد. پیک دوم با موارد ابتلا و فوتیهای بیشتری همراه شد و تقریبا تا اوایل شهریور ماه 1399 به طول انجامید.
علیرغم همه هشدارها مبنی بر شکننده بودن وضعیت بیماری در کشور بعد از پیک دوم، اما برخی گوششان بدهکار این حرفها نبود و راه خودشان را میرفتند و بر همین اساس بود که پاییز کرونازده از راه رسید؛ هوا به تدریج رو به سرد شدن گذاشت و پیک سوم کرونا با شدت بیماریزایی بیشتر آغاز شد. در این زمان ترس از شیوع آنفلوآنزا و کاهش رعایت پروتکلها هم بر نگرانیها میافزود. کرونا در پیک سوم خود میتاخت و جان میگرفت. به طوری که مرگهای 400 تایی در روز را رقم زد و خانوادههای زیادی داغدار شدند و آرزوهای زیادی در زیر خاک مدفون شد.
دستور جریمه و برخورد با پروتکلشکنان
در پیک سوم، آمار مرگهای سه رقمی هر روز بالاتر میرفت و بنابراین دیگر تعلل جایز نبود و باید اقدامی عاجل انجام میشد تا مرگهای کرونایی کاهش یابند. بر همین اساس بود که ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشتیها بر آن شدند که با ابزار محدودیتهای جدیتر راه را بر این ویروس تاجدار ببندند؛ اعمال محدودیتهای جدید آغاز شد. به طوری که از 20 مهر ماه 1399، مصوبات جدیدی از ستاد ملی مقابله با کرونا بیرون آمد تا سد راه انتشار ویروس شود. بر اساس این مصوبات متخلفان کرونا که بیماری خود را پنهان میکنند در مرحله اول 200 هزار تومان جریمه میشوند.
همچنین جرایمی برای عدم استفاده از ماسک اعلام شد و در عین حال از اول آذر ماه 1399 نیز این محدودیتها تشدید شد. همچنین محدودیتهایی در ساعات کار مشاغل و کارمندان و همچنین در زمینه رفت و آمدهای درون استانی و بین استانی ایجاد شد و با توجه به افزایش شهرهای قرمز قرار بر منع تردد از ساعت 21:00 تا 4:00 صبح اعلام شد. در ادامه نیز آغاز فعالیت طرح محله محور مقابله با کرونا تحت عنوان طرح "شهید قاسم سلیمانی"، آغاز شد و شاهد افزایش تعداد آزمایشهای تشخیصی کرونا، انجام تست تشخیصی درب منازل، اعمال محدودیت تردد بین استانی و... بودیم. اقداماتی که اثرشان را به تدریج در آمار بستری و فوت ناشی از کرونا گذاشتند و بعد از یک پاییز پُر مرگ، کرونا کمی رام شد. به طوری که در 29 آذر ماه علیرضا رییسی-سخنگوی وقت ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد که روند بیماری در 30 استان کشور نزولی شده و خوشبختانه هیچ شهر قرمزی نداریم.
بنابراین طی پاییز و زمستان 1399 با تلاش کادر بهداشت و درمان کشور و البته رعایت پروتکلها از سوی مردم موج سوم بیماری نیز به تدریج فرو نشست و وزیر بهداشت وقت، در 16 دی ماه 1399 از دو رقمی شدن مرگهای کرونایی در کشور پس از یک پاییز پرمرگ، خبر داد.
ویروس انگلیسی و پیک چهارم کرونا
البته این پایان ماجرا نبود؛ چراکه درست در همین روز (16 دی ماه 1399) وزیر بهداشت ورود گونه انگلیسی کرونا به کشور را هم تایید کرد و نسبت به خطرات آن هشدار داد. ویروسی با قدرت سرایت و انتشار چند برابری نسبت به کرونای ووهان. بنابراین کرونا طغیان چهارمش را در کشور کلید زد.
کاهش شدید رعایت پروتکلها، از سر گیری سفرها و بیتوجهی برخی مسئولان به وضعیت کرونا، موج چهارم کرونا را طوفانی آغاز کرد. پیکی که با نوع انگلیسی ویروس، از برخی استانهای جنوبی آغاز شد و تنها طی چند روز تمام مراکز استانها را قرمز و بیمارستانها را از بیماران بدحال کرونایی مملو کرد.
از "بدعهدی" تا "جنگ واکسن"
اولین واکسن کرونایی که به ایران رسید
جولان پیک چهارم کرونا با ویروسی انگلیسی در آستانه نوروز 1400، بر نگرانیها افزود و تنهای زیادی را روانه خاک کرد. البته این بار نور امیدی هم به نام واکسن کرونا بر ناامیدی مرگ کرونا تابیده بود. وزارت بهداشتیها سه مسیر را برای دسترسی به واکسن کرونا پیش گرفتند؛ تولید داخلی واکسن کرونا با توان دانشمندان ایرانی، تولید مشترک آن از طریق انتقال دانش فنی و در نهایت واردات.
در همین راستا نیز چهار فاز زمانی برای واکسیناسیون در کشور در نظر گرفته شد. به این ترتیب بود که وزیر وقت بهداشت در اول بهمن ماه 99 اعلام کرد که واکسیناسیون کرونا در کشور قبل از 22 بهمن آغاز میشود. بر همین اساس هم در 21 بهمن ماه سال گذشته و با ورود اولین محموله واکسن اسپوتنیک به کشور، واکسیناسیون کرونا با اولویت کادر درمان آغاز شد. اما در ادامه راه به دلیل مشکلات ناشی از تاخیر در تامین واکسن، که البته موضوعی جهانی نیز بود، واکسیناسیون علیه کووید در ایران از برنامه ریزی های صورت گرفته عقب افتاد و در آن زمان و از سوی مسوولان وقت، بدعهدی کشورهای سازنده واکسن در تحویل واکسنهای خریداری شده، علت اصلی تزریق قطره چکانی واکسن در کشور عنوان شد.
در شرایط تاخیر ایجاد شده و مشکلات درتامین واکسن کرونا برای گروههای آسیب پذیر در اولویت کشور، مبحث ورود بخش خصوصی به عرصه خرید واکسن کرونا از منابع خارجی و البته با ارز نیمایی، از سوی رییس جمهور مطرح و به چندین شرکت هم مجوز داده شد؛ مبحثی که با گذشت چندین ماه نتیجه ای نداشت و به این ترتیب بخش خصوصی نیز توفیق چندانی در واردات واکسن نداشت.
در هر حال با توجه به این شرایط و همچنین بنا به نیاز ایران به حدود 120میلیون دز واکسن، پیش بینی وزارت بهداشت آن بود که حداقل دو سوم واکسن مورد نیاز کشور از محل تولید داخل تامین شود و بر همین اساس هم با تشکیل کمیته ملی واکسن، تولید واکسن کووید در پلتفرمهای مختلف از بهار و تابستان سال گذشته در دستور کار قرار گرفت و بر همین اساس هم تا چندی پیش، بیش از 14 موسسه دانشبنیان و شرکت مختلف متقاضی صدور پروانه تولید واکسن از سازمان غذا و دارو بودند.
در همین راستا وزیر وقت بهداشت قول داد که در خرداد ماه اولین واکسن ایرانی کرونا روی میز است؛ به این ترتیب بود که در دهم خردادماه نمکی از ارایه مجوز مصرف اضطراری به واکسن کووایران برکت خبر داد و چندی بعد نیز واکسن "پاستوکووک" مجوز مصرف اضطراری دریافت کرد. با گذشت حدود پنج ماه از ارایه مجوز مصرف اضطراری به این دو واکسن و همچنین ارایه مجوز مصرف اضطراری به دو واکسن "کووپارس" و "اسپایکوژن" که اخیرا صورت گرفته، اما سهم واکسنهای ایرانی در سبد واکسیناسیون ملی علیه کرونا همچنان ناچیز است.
در هر حال وعدههای مسوولان دولت قبل از رییس جمهور گرفته تا وزیر بهداشت و سایرین برای تامین واکسن و اعداد و ارقام اعلامی از پیش خرید و خرید قطعی واکسن در موعد مقرر محقق نشد و مکررا نیز علت آن را تحریمها و البته بدعهدی کشورهای سازنده واکسن خواندند و از سوی مسوولان وقت وزارت بهداشت نیز مکررا اعلام شد که در مورد واکسن وارداتی آنچه از جانب طرف ایرانی باید انجام می شد، به رغم تمام مشکلات، در زمان خود انجام شده و برنامهریزیها دوراندیشانه و واقع بینانه بوده است.
پیک هولناک پنجم
در شرایط آغاز واکسیناسیون محدود و قطرهچکانی علیه کرونا در کشور، پیک چهارم تاخت و تازش را ادامه داد. در آستانه تعطیلات نوروزی 1400، با وجود اعلام نگرانیهای شدید وزارت بهداشتیها و وزیر وقت بهداشت مبنی بر محدودیت در سفرها و جدیت در رعایت پروتکلهای بهداشتی، اما نه گوش مردم بدهکار بود و نه دولتیها. به طوری که "نمکی" از چارهسازی دولتیها برای ایجاد محدودیت در سفر ناامید شد و "قسم حضرت عباس" وی به مردم برای سفر نرفتن، در آن شرایط خبرساز شد.
با این حال گوشی بدهکار هشدارها نبود و سفرهای نوروزی به راه افتاد و همین موضوع باعث شد که هنوز از شر مرگهای پیک چهارم کرونا آسوده نشده بودیم، کرونای هندی رخ بنماید و پیک پنجم بروز یابد. پیکی که از استانهای جنوبی و جنوب شرق کشور شروع شد، سیستان و بلوچستان، کرمان، بوشهر و... را درنوردید و روند بیماری در این استانها را به سرعت صعودی کرد و بعد هم شهر به شهر پیش رفت تا حکمرانیاش را در کل کشور تثبیت کند، به ویروس غالب در کشور بدل شود و قربانی بگیرد. پیکی که هم از نظر قدرت سرایت و هم از لحاظ شدت بیماری بسیار سریع و شدید بود و در اوج ناباوری مرگهای کروناییمان را به 709 نفر در طول یک شبانه روز رساند.
آنچه در پیک پنجم کرونا در کشور مشاهده کردیم، تصاویر هولناکی است که در هیچ یک از پیکهای قبلی دیده نشده بود؛ تعداد ابتلای بسیار بالا، بستریهای بیش از ظرفیت بیمارستانها که باعث شد بسیاری از بیمارستانها تخت کافی برای بیمارانشان نداشته باشند، سرگردانی مردم برای یافتن تخت خالی و کمبود برخی اقلام و حتی سرم تزریقی و داروهای مربوط به کرونا، مرگو میرهایی که از مرز 700 نفر در روز هم گذشته و قبرستانهایی که مملو از جانباختگان مبتلا به کرونا شدند و حتی در برخی شهرها جایی برای دفن کرونایی ها پیدا نمیشد و مجبور به ایجاد قبرستان های جدید شدند.
در این میان اما، میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی هم به آمار فاجعهآمیز 39 درصد رسیده بود.
پرونده دولت دوازدهم درباره کرونا با تغییر دولت بسته نشد و با گذشت چند ماه از استقرار دولت جدید، شماری از نمایندگان مجلس با بازخوانی و تهیه گزارشی از عملکرد رییس دولت تدبیر و امید در این حوزه و ارسال آن به دستگاه قضایی به دلیل آنچه که آن را "عدم مدیریت صحیح رییس جمهور سابق در ستاد ملی مبارزه با کرونا" خواندند، خواستار برخورد با وی شدند.
استقرار دولت سیزدهم در بحبوحه پیک پنجم
انتخابات ریاست جمهوری در همین دوران (خرداد ماه 1400) برگزار شد و دولت سیزدهم روی کار آمد. آیتالله ابراهیم رییسی در مدت کوتاهی کابینهاش را به مجلسیها معرفی کرد و بهرام عیناللهی به عنوان شانزدهمین وزیر بهداشت در جمهوری اسلامی در موقعیت دشوار پیک پنجم کرونا روی کار آمد.
سیل واکسن و حذف شرط سنی
تامین و واردات ضربالاجلی واکسن در دستور کار دولت جدید قرار گرفت و بهرام عیناللهی- وزیر بهداشت دولت سیزدهم نیز اولویت برنامه کاریاش را واکسیناسیون علیه کرونا قرار داد و وعده افزایش سرعت واکسیناسیون را داد؛ وعدهای که چندی نپایید که محقق شد؛ به طوری که روند ورود محمولههای پنج میلیونی واکسن به کشور آغاز شد و آمار تزریق روزانه واکسن از یک میلیون دُز فراتر رفت و برای شبانهروزی شدن مراکز تزریق، برنامهریزی شد؛ در همین راستا بود که عیناللهی در اظهارنظری گفت: «ما فکرش را نمی کردیم که چنین حجمی از واکسن تامین شود. وقتی در جلسات رای اعتماد می گفتم که واکسن می آوریم، فکرش را نمی کردم که بجای باران، سیل جاری شود و با لطف خدا، سیلی از واکسن به سوی کشور روانه
شد.»
به این ترتیب بود که چندی بعد شرط سنی از واکسیناسیون حذف شد و برای واکسیناسیون فراخوان عمومی داده شد. پس از آن نیز واکسیناسیون دانشآموزان 12 تا 18 سال با دو واکسن سینوفارم و پاستوکووک کلید خورد. اخیرا هم واکسیناسیون دز سوم با اولویت کادر درمان، بیماران خاص و مزمن و سالمندان بالای 60 سال آغاز شده است.
در هر حال بر اساس اظهارات اخیر وزیر بهداشت، تا کنون حدود 150 میلیون دز واکسن وارد کشور شده است و علاوه بر تولید واکسنهای ایرانی، ذخیره مناسبی از واکسنهای وارداتی در کشور وجود دارد.
بر این اساس با تسریع سرعت واکسیناسیون در کشور و بنا بر آخرین آمارها، تاکنون 56 میلیون و 653 هزار و 947 نفر دُز اول، 44 میلیون و 726 هزار و 47 نفر دُز دوم و 765 هزار و 235 نفر نیز دُز سوم واکسن کرونا را تزریق کرده اند. بر این اساس مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به 102 میلیون و 145 هزار و 229 دُز رسیده است.
در هر حال قطار واکسیناسیون کرونا در حالی سرعت گرفته که بر اساس آخرین آمارهای وزارت بهداشت شمار واکسنهای تزریق شده در کشور از رقم 100میلیون دز فراتر رفته است. با این حال، به دلیل شدت پیک پنجم بیماری در کشور و با وجود کاهش موارد بروز بیماری در مقطع زمانی فعلی، مرگهای ناشی از کرونا همچنان در کشور سه رقمی است و در عین حال نگرانیهایی بابت پیک ششم بیماری مطرح میشود.
هرچند که کارشناسان حوزه سلامت معتقدند با وجود واکسیناسیون بالا اگر بتوانیم بروز پیک ششم را تا اواخر آذر ماه و پوشش حداکثری واکسیناسیون، به تاخیر اندازیم، احتمالا دیگر شاهد ابتلای بالا و شدید و مرگهای فاجعهآمیز نخواهیم بود و از شدت بیماری کاسته میشود.
در مجموع کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی به مرز 48 درصد، همچنان این نگرانی را در پی دارد که با حذف تدریجی محدودیتهای کرونایی، این کاهش رعایت پروتکلها و برخی عادیانگاریها آیا آبستن پیک ششم خواهد بود یا خیر؟
دیدگاه تان را بنویسید