۸ سال سیاه برای "صنعت توریسم" کشور
فعالان و استارتآپهای "گردشگری سلامت" در آستانه ورشکستگی کامل و مهاجرت از ایران!
به دلیل سیاستهای غلط دولت روحانی در 8 سال گذشته و عدم نگاه مبتنی بر برنامه مدون، صنعت توریسم کشورمان رو به احتضار افتاده و آخرین لطمات را شیوع کرونا به این صنعت حیاتی وارد کرد؛ در این میان استارتآپهای "گردشگری سلامت" در آستانه ورشکستگی کامل هستند.
اعتمادآنلاین| از آنجایی که در حال حاضر کشورمان بخشی از درآمدهای ارزی خود را به واسطه اعمال تحریمهای ظالمانه و در نتیجه آن محدودیت و ممنوعیت صادرات نفت و کالاهای مرتبط از دست داده است، به نظر میرسد حوزه گردشگری و به صورت مشخص بخش گردشگری سلامت به عنوان یک صنعت مولد میتواند با خلق ثروت یکی از راهکارهای تامین منابع ارزی کشورمان باشد؛ از سوی دیگر با توجه به نرخ ارز کشورمان، ایران به یکی از ارزانترین مقاصد گردشگری و ارائه خدمات درمانی تبدیل شده است و با توجه به برخورداری کامل کشورمان از زیرساختهای لازم به منظور ارائه خدمات مطلوب و با کیفیت پزشکی میتواند باب میل هر گردشگر سلامت از کشورهای مختلف باشد.
به گزارش تسنیم،با وجود ظرفیتهای بسیار بالای کشورمان در گردشگری سلامت و فرصت بسیار طلایی برای کسب درآمد سرشار ارزی از این ناحیه، متاسفانه به دلیل مشکلات ساختاری و بروکراسی شدید و ناکارآمد در حوزه گردشگری و نظام سلامت کشورمان و همچنین به دلیل سنگاندازیهای پیدا و پنهان برخی دستگاهها و وزارتخانهها در مسیر فعالان این حوزه، عدم هماهنگی بخشهای درگیر با حوزه گردشگری سلامت مانند وزارت میراث فرهنگی، وزارت اطلاعات، وزارت بهداشت و وزارت امور خارجه، شاهد وضعیت بسیار بغرنجی در این بخش از صنعت حیاتی گردشگری کشورمان هستیم و در پرتو سیاستهای اشتباه اتخاذ شده، بسیاری از فعالان حوزه فناوری و در واقع استارتاپهای این حوزه نیز یا ناگزیر به مهاجرت به خارج از کشور شدهاند یا در آستانه ورشکستگی کامل هستند!
به همین بهانه و برای بررسی مشکلات حوزه گردشگری سلامت در کشورمان، میزبان "محمد نصری" مدیرعامل استارتاپ و شرکت دانشبنیان "آریا مدتور" بودیم؛ پیش از این، بخش نخست این گفتگو با عنوان سنگاندازی عجیب در مسیر توسعه صنعت کلیدی کشور!/ وقتی در "اوضاع وخیم ارزی" خود را از درآمد نجومی "گردشگری سلامت" محروم کردیم! منتشر شد؛ در ادامه مشروح بخش دوم این گفتوگو تقدیم مخاطبان شده است:
* با توجه به اینکه ایران در ارائه خدمات پزشکی با کیفیت و با صرفه اقصادی برای گردشگران سلامت حتی نسبت به اکثر کشورهای اروپایی، همچنان یکی از مقاصد جذاب محسوب میشود اما متاسفانه در عمل شاهد کسادی و عدم رونق این حوزه از گردشگری در کشورمان هستیم؛ شما چه ارزیابی از این مشکل دارید و علت این امر را باید در چه چیزی جستجو کرد؟
در پاسخ به این سئوال باید گفت علل و عوامل متعدد و مختلفی به صورت سلسلهوار در مسیر تحقق توسعه این صنعت درآمدزا وجود دارد که به اختصار به چند مورد آن اشاره خواهم کرد.
عدم وجود پروازهای مستقیم از کشورهای مسافرفرست به مقصد ایران، سبب شده است مسافرانی که قصد درمان در ایران را دارند، مجبور شوند ابتدا به ترکیه یا قطر عزیمت کنند و سپس به سمت ایران پرواز کنند.
همین عامل دو مقصد بودن پرواز، موجب افزایش قیمت پرواز و همچنین طولانی شدن ساعت پرواز میشود و در نهایت بسیاری از بیماران بعد از اطلاع از دو پروازه بودن از سفر به ایران منصرف میشوند! بهتر بود در جهت حل این معضل متولیان امر ضمن برنامهریزی لازم با اتخاذ تدابیری، با اعمال پروازهای مستقیم حداقل برای کشورهای گردشگرفرست ولو در فواصل و بازههای زمانی طولانی، مثلا اختصاص یک پرواز مستقیم در طول دو هفته به پایتخت کشور مورد نظر، مقدمات و موجبات سهولت برای گردشگران سلامتی که قصد سفر به ایران را دارند، فراهم میکردند.
به عنوان نمونه، در کشور آفریقای جنوبی بهدلیل فقر زیرساختهای پزشکی همواره تعداد قابل توجهی از گردشگران سلامت برای دریافت خدمات پزشکی از این کشور راهی "تایلند" میشوند در حالیکه کشور ایران برای گردشگران سلامت آفریقای جنوبی نسبت به تایلند مقصدی نزدیکتر و با خدمات پزشکی و هتلینگ به مراتب ارزانتر و باکیفیتتر است!
باید گفت عدم شناخت نسبت به زیرساختهای موجود در ایران و شرایط مطلوب پزشکی و هزینههای ارائه خدمات با صرفه اقتصادی توسط گردشگران سلامت این کشور و مهمتر از آن نیز نبود پرواز مستقیم از آفریقای جنوبی به مقصد ایران، موجب عدم ورود گردشگرن آفریقایی به کشورمان شده است.
یا بنابر اعلام آمار سفیر ایران در کابل، کشور افغانستان روزانه دو پرواز به مقصد هند با عنوان گردشگران سلامت اختصاص داده است؛ این در حالی است که آمار ورود گردشگران سلامت از افغانستان پیش از بسته شدن مرزهای ایران بر روی گردشگران سلامت، تنها یک پرواز در طول هفته بود! این موضوع جای بسی تعجب دارد که از بازار گردشگری سلامت افغانستان علیرغم وجود قرابت فرهنگی و زبانی و نیز امکان ارائه خدماتی به مراتب ارزانتر و باکیفیتتر در ایران نسبت به هند که خود نیز با وضعیت بهداشتی وخیمی روبه است، به شکل مطلوب استفاده نمیشود.
در مدیکال توریسم یک قاعدهای وجود دارد که میگوید فاصله بیمارستان تا هتل الزاماً باید کوتاه باشد اما این قاعده و در واقع الزام در ایران اساساً رعایت نشده است چرا که فارغ از تعداد کم هتل در ایران، صرفاً موارد انگشتشماری هتل استاندارد و مطلوب در تهران وجود دارد و در سایر شهرها با ضعف جدی در این باره مواجه هستیم، این درحالی است که کشور ترکیه که هواره در زمینه مدیکال توریسم جز کشورهای پیشرو بوده و از رقبای ما در این زمینه محسوب میشود، تنها در شهر استانبول بالغ بر 3000 هتل وجود دارد!
متاسفانه در کشور ما در خصوص صدور ویزای گردشگر سلامت رویه واحد و مشخصی وجود ندارد و همواره این امر در تلاطم بروکراسی سخت و پیچیده قرار داشته و شرایط آن نیز مرتباً در حال تغییر و ابلاغ مقررات جدید است.
برای مثال در سال جاری بعد از پایان تعطیلات عید نوروز که در آن برهه اساساً صدور ویزا صورت نمیپذیرفت، در باقیمانده ماه فروردین و اردیبهشت و خرداد نیز به دلیل جو انتخاباتی حاکم بر کشور، صدور ویزا با مشکلاتی همراه بود، پس از آن نیز بلافاصه در تیر ماه متأسفانه با شروع موج پنجم و تعطیلی گسترده کشور مواجه شدیم و بعد از آن و در مرداد ماه نیز که صدور ویزا از سرگرفته شد، درخواستهای ارسالی برای صدور ویزا به بهانههای مختلف و واهی مثل لزوم تزریق سه دوز واکسن در حالی که در هیچ جا ابلاغ نشده بود، رد میشد!
در نهایت و فارغ از توضیحات داده شده، در صورت موفقیت در گذران هفت خان رستم، ویزا برای مسافر صادر میشود که تازه اول ماجراست! چرا که در گام بعدی مسافر باید الزاماً ویزای خود را به سفارتخانه ایران در کشور متبوع برده تا مهر کشور ایران بر روی ویزا وی درج شود؛ همین موضوع لزوم درج مهر نیز خود به تنهایی عاملی برای کاهش رغبت و انگیزه مسافر به منظور سفر به ایران است چراکه در مواردی بعد از درج این مهر، شخص به سختی میتواند در برخی از کشورهای دیگر مخصوصاً آمریکا تردد کند!
اگر گردشگران سلامت از سه کشور انگلیس، آمریکا و کانادا و حتی بعضاً اروپایی باشند، سختگیریهای مضاعف و بعضاً بهانهگیریهای بیشتری در خصوص ورود این افراد به ایران اعمال میشود.
در برههای در یک اتفاق جالب مسافر انگلیس به جهت درج مهر ایران بر روی ویزای خود، به صورت مکرر علیرغم مراجعه حضوری و برقراری تماس تلفنی موفق به ارتباط با سفارتخانه ایران نشده بود که در نهایت با پیگیریهای صورت گرفته معلوم شد به خاطر عدم پرداخت قبض تلفن سفارتخانه، تماس با سفارت ایران امکان نداشت همچنین با واگذاری بخش مربوط به انجام کارهای صدور ویزا به یک شرکت پیمانکاری، فعالیتهای روزانه سفارتخانه در داخل خودرو ون در روبه روی سفارتخانه انجام میپذیرفت!
همه این مسائل در حالی است که به صورت سامانهای و سیستماتیک میتوان این فرآیندها را انجام داد و با انجام بروزرسانیهای لازم، پاسخگوی نیاز گردشگران سلامت در سریعترین زمان بود.
به عنوان نمونهای دیگر، در بحث مشکلات صدور ویزا باید گفت از آنجاییکه ایران در کشور کانادا سفارتخانه ندارد، مسافر مجبور است ویزای خود را به حافظ منافع ایران در واشنگتن با صرف هزینه مضاعف پست کرده و سپس از آنجا ویزای خود را به مقصد ایران ارسال کند که در نهایت نیز معمولاً درخواست وی با طرح ایراداتی رد میشود و ما متأسفانه بسیاری از مسافران گردشگر سلامت خود را نیز از این بابت از دست دادهایم.
در مجموع باید گفت اگر مسافران از سه کشور آمریکا، کانادا ، انگلیس و حتی کشورهای اروپایی موفق شوند که در قالب گردشگر سلامت وارد کشور ما شوند، نگاه امینتی شدیدی بر این افراد حاکم است.
بعضاً و درمواردی علیرغم صدور ویزا متأسفانه تعداد قابل توجهی از بیماران ما را در فرودگاه با بهانههایی رجعت میدادند که این موضوع نیز خود باعث کاهش میل به انجام سفرمجدد توسط شخص میشود؛ برای مثال بیمار سوئدی که ابتدا به قطر و سپس به تهران آمده بود، به بهانه اینکه ویزای وی در سیستم داخل فرودگاه ایران ثبت نشده است، برگردانده شد!
در صورتی که گردشگر سلامت از سه کشور آمریکا، انگلیس و کانادا وارد ایران شده باشد الزاماً باید مترجمی همراه این اشخاص باشد که مورد تأیید وزارت اطلاعات و میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است.
تعداد این مترجمان دارای شرایط مقرر در تهران صرفاً 80 نفر است که روزانه چیزی در حدود 1 تا 1.5 میلیون تومان حق الزحمه دریافت میکنند و مطابق با دستورالعمل ابلاغی علاوه بر لزوم رزرو و اقامت در اتاق مجاور مسافر در هتل، این مترجم باید الزاماً در تمامی مکانها به جز سرویس بهداشتی همراه گردشگر باشد که این اقدام علاوه بر ایجاد شرایطی سخت و ناراحتکننده برای مسافر، هزینههای گزافی از بابت رزرو اتاق، کرایه، صرف ناهار و ... برای ما به همراه دارد.
معضل بزرگ دیگر نیز فقر نیروی انسانی متخصص و ماهر در این زمینه است؛ به طوریکه جذب نیروی متخصص برای انجام امور تخصصی مانند کپیرایت انگلیسی و تولید محتوا به زبان دیگر در پلتفرمهای مربوطه به شدت دشوار است. متأسفانه علت این امر را باید در عدم تطابق تحصیلات آکادمیک دانشگاهی با نیازهای بازار کشورمان جستجو کرد که موجب بروز ضعف بزرگی در این زمینه شده است.
*با توجه به موانع موجود در مسیر توسعه گردشگری سلامت که باعث جلوگیری از تبدیل آن به صنعتی مولد و درآمدزا در کشور شده است، میتوان برای این صنعت افق و چشماندازی روشن متصور بود؟ آینده فعالان و استارتاپها فعال در این حوزه را که از حمایتهای دولت نیز بیبهره هستند، چطور ارزیابی میکنید؟
تا قبل از شیوع کرونا روزانه از میان 1000 درخواست گردشگری سلامت، 100 بیمار پذیرش شده داشتیم؛ این عدد اما بعد از شیوع ویروس کرونا به 20 یا حداکثر 30 نفر تقلیل پیدا کرد لذا باید گفت در حال حاضر عملاً با رکود عمیقی در حوزه گردشگری سلامت مواجه هستیم و شرایط ضررده را تجربه میکنیم.
مطابق آمار علمی منتشر شده تنها 6 درصد از عدم استقبال از بازار گردشگری ایران به دلیل هجمههای تند و ایرانهراسی از طرف شبکههای معاند و بیگانگان است و متأسفانه باید بگوییم 94 درصد دیگر از بابت این است که اصلاً تصویری از ایران در ذهن مردم جهان نیست! به طوری که در بسیاری از موارد حتی تاکنون نام ایران را هم نشنیدهاند!
لذا در پاسخ به این سؤال باید گفت به صورت کلی به نظر میرسد مبحث توریسم و گردشگری در کشور، جایگاهی در برنامههای اصلی و کلان نداشته و رویکردی در این خصوص برای شناخت اهمیت آن نیز وجود ندارد که ضرورتاً باید در این خصوص هدفگذاری کرد.
در مواردی وجود نگاه سیاسی و امنیتی به گردشگرانی که از برخی از کشورهای خاص نظیر آمریکا، انگلیس، کانادا یا حتی کشورهای اروپایی که وارد ایران میشوند، باعث شده است این معدن طلا که ارزآوری فوقالعاده برای ایران دارد را قربانی نگاههای سیاسی شود.
به همین خاطر پیشنهاد من این است که شاید بهتر باشد اختلافات سیاسی یا نظامی در لایههای سیاست باقی بماند و پای مردم و گردشگر به آن باز نشود مثلاً ترکیه علیرغم اختلافات زیادی که با روسیه دارد اما گردشگران روس بخش عمدهای از بازار هدف ترکیه را تشکیل داده است.
از آنجایی که بازار هدف و کار ما بیشتر در اروپا است بنابراین لازم است تا سرورهای خود را از آلمان دریافت کنیم چرا که تمامی ارتباطات ما با کشورهای دیگر از طریق واتسآپ است لذا عمده نگرانی امروز ما این است که در صورت اجرای طرحهای محدود کننده اینترنت، عملاً بازار کار خود را از دست بدهیم و در این صورت باید گفت هیچ افقی برای ما و در نتیجه حوزه بخش خصوصی گردشگری سلامت باقی نخواهد ماند!
در سال گذشته در نمایشگاه "جی تکس" از کشور ژاپن پیشنهاد طراحی پلتفرم گردشگر سلامت را داشتیم و یا شهر "مسکو" یک سازمانی شبیه سازمان تامین اجتماعی که برای موضوعات بیمهای شهروندان روسی ایجاد شده است از ما درخواست کرد که همین پلتفرم را در روسیه اجرایی کنیم؛ در حقیقت باید گفت کشورهای دیگر از استارتاپهای ایرانی بسیار استقبال میکنند؛ بنابراین وجود بسترهای حمایتی و استقبال آنان از پلتفرمهای این چنینی در برخی از کشورها از یک سو و قوانین سختگیرانه و سنگاندازیهای متولیان گردشگری سلامت در کشور به همراه عدم حمایت کافی از سوی دیگر، باعث شده که بسیاری از فعالان حوزه گردشگری در ایران، مهاجرت به کشورهای پیشنهاد دهنده را بر ماندن در این وضعیت سختیگرانه ایران ترجیح دهند!
دیدگاه تان را بنویسید