"سوءمدیریت" چطور بحران آبی امروز کشور را رقم زد؟!/ راهکارهای خروج از بحران آب چیست؟
با توجه به بحرانی شدن مسئله آب در کشور و تبدیل شدن آن به یک مشکل چندبعدی، شناخت عوامل ایجاد کننده بحران و ارائه راهکار برای مقابله با آن باید در اولویت امور تمام دستگاههای مسئول قرار گیرد؛ بحرانی که "سوءمدیریت" نقش اصلی در ایجاد آن داشته است.
اعتمادآنلاین| وضعیت مدیریت منابع آبی کشورمان "خوب" نیست و هر سال بر وخامت وضعیت افزوده میشود. در این میان باید عملکرد سازمانهای مسئول در قبال مدیریت آب به عنوان مهمترین عنصر حیات بشر را مورد بررسی قرار داد تا دقیقاً مشخص شود سهم هر یک از این سازمانها از مشکلات به وجود آمده در حوزه مدیریت منابع آبی چقدر بوده است؟!
به گزارش تسنیم،بحران آب در کشور ما طی سالیان طولانی ایجاد شده و مرحله به مرحله به شدت آن افزوده شده است؛ این بحران کشور را در زمینههای اقلیمی, زیست محیطی, اقتصادی و امنیتی دچار چالشهای جدی کرده و برطرف کردن آن از این جهت که معیشت مردم را دچار مشکل کرده است نیازمند یک راهحل جامع برای ریشهیابی این معضل و ریشهکن کردن پایهای آن است.
سوء مدیریت در کنترل و حفظ منابع آبی کشور که حاصل آن سدسازیهای غیر اصولی, پروژههای شکست خورده انتقال آب, بارگذاری بیش از توان حوضههای آبخیز, افزایش غیر اصولی اراضی کشاورزی, عدم در نظر گرفتن معیارهای محیط زیستی در اجرای پروژهها و توجه نکردن به اصل "توسعه پایدار" و غفلت از برنامه کشورهای همسایه در توسعه منابع آبی در حوضههای آبی مشترک با کشور, مهمترین عوامل شرایط وخیم آبی در کشورمان است.
در این چند دهه، در اصفهان صنایع فلزی آببر توسعه داده شده است و کشاورزی 170 درصد در این استان رشد کرده است! در چهارمحالوبختیاری کشاورزی و باغکاری 600 درصد رشد کرده است؛ در اصفهان امروز 29 هزار هکتار برنجکاری میشود!
در خوزستان با بیش از سه تا پنج برابر بودن تبخیر آب نسبت به استانهای شمالی، دستکم 100 هزار هکتار برنجکاری میشود (در سال 98 به 200 هزار هکتار هم رسید) و سه میلیارد مترمکعب آب برای تولید نیشکر مصرف میشود؛ در یزدِ کویری با توسعه بیرویه کارخانههای فولاد (استقرار 17 کارخانه فولاد در این استان!) و کشاورزی، شاهد انتقال آب به این استان هستیم! و در همه این استانها هنوز هم شاهد گسترش این گونه فعالیتها هستیم که همه اینها به سیاستهای غلط دولتهای مختلف باز میگردد.
وقتی در استانهایی که شاهد بحران آب هستیم، هنوز مغازهها, پیادهروها را با آب لولهکشی شهری میشویند و هنوز شهرداریها جرات میکنند در تمام معابر شهری، چمن بکارند و هنوز کارخانهها جرأت میکنند با آب شهری بدون بازچرخانی فعالیت کنند، نشانه این است که هنوز در این کشور کسی بحران آب را باور ندارد!
از سوی دیگر، قرارگیری ایران در اقلیم خشک و نیمهخشک جهان و اثرات مضاعف تغییر اقلیم در کشور همچنین استفاده دشمن از سلاحهای اکولوژیکی و درگیرکردن کشور ما در جنگ آبی ـ اقلیمی از دیگر عواملی است که به تشدید بحران آب سرزمین ما دامن زده است.
برای بررسی ریشه هر یک از این عوامل ایجادکننده بحران آب میزبان "دکتر اصغر عبدلی" عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی و از اساتید و پیشکسوت محیط زیست کشورمان, "دکتر سید حسین هاشمی" عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و از چهرههای شناخته شده حوزه مدیریت آب کشور و " دکتر سید فرید آموزگار" از مدیران و پژوهشگران سابق "ناسا" و از پیشگامان استفاده از تکنولوژی روز در احیای محیط زیست بودیم؛ در ادامه مشروح بخش اول این گفتوگوها تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
*در سالهای گذشته در موضوع تغییر اقلیم نشستی با حضور دکتر محمدتقی زمانیان, از اساتید برجسته هواشناسی کشور و عضو سابق کمیته مشترک علمی وابسته به برنامه و تغییر اقلیم جهان برگزار شد که دکتر زمانیان معتقد بود "این تغییر اقلیمی یک اصل است و یک مسئله سیاسی محسوب میشود که لعاب علمی به آن میزنند و واقعیت ندارد؛ اقلیم یک نظام است که بهطور طبیعی تنظیم میشود و مانند بدن انسان عمل میکند." با توجه به بحثهایی که درباره عدم قطعیت موضوع تغییر اقلیم مطرح میشود و شبهاتی که درباره میزان تاثیرات آن وجود دارد، نظر شما درباره این عدم قطعیتها چیست؟
دکتر عبدلی: موضوع تغییر اقلیم از حدود 20 سال قبل زمانی که اینجانب تاثیر تغییر اقلیم و افزایش دمای کره زمین بر روی پویایی جمعیت یک گونه ماهی در رودخانه های آلپ را به عنوان تز دکترا در کشور فرانسه انجام میدادم، مطرح بود! اگر چه در سطح جهانی تردیدهایی درخصوص وجود این پدیده و میزان تاثیرات آن وجود داشت اما در حال حاضر با مطالعاتی که در خصوص این موضوع انجام شده و با توجه به پدیدار شدن اثرات تغییر اقلیم شکی در قطعیت آن وجود ندارد و پدیده تغییر اقلیم یک واقعیت تلخ است که تمام ابعاد زندگی بشری را تحت تاثیر قرار داده و در آینده تشدید هم خواهد شد.
دانشمندان پیشبینی کردهاند که بر اثر تغییر اقلیم، دمای کره زمین تا پایان قرن حاضر بین 4.5 تا 5 درجه افزایش مییابد و در حال حاضر شاهد این هستیم که گرمایش جهانی در حدود 1.2 درجه اتفاق افتاده و سالانه در حال افزایش است همچنین در سالهای اخیر گستردهترین آتش سوزیها، خشکسالیهای وسیع و طولانی در کنار سیلابهای بسیار ویرانگر اتفاق افتاده است.
بالا آمدن آب خلیج فارس بر اثر ذوب شدن یخهای قطبی و پایین رفتن آب دریای خزر بر اثر افزایش دما و افزایش بیسابقه میزان تبخیر در کنار کاهش بارندگی نیز از دیگر دلایلی هستند که حتمی بودن رخداد تغییر اقلیم را اثبات میکند. دانشمندان پیش بینی کردهاند که تا پایان قرن حاضر آب دریای خزر بین 9 تا 18 متر پایین میرود! که اگر پیشبینی کاهش عمق محقق شود بخشهای زیادی از شمال و شرق دریای خزر خشک خواهد شد؛ خلیج گرگان در استان گلستان در حال حاضر در حال خشک شدن است و مشکلات زیادی را برای محیط زیست و مردم منطقه بهوجود آورده و یقینا تشدید خواهد شد.
بالا آمدن آب خلیج فارس در اثر ذوب شدن یخهای قطبی نیز در آینده به یک معضل بزرگ تبدیل خواهد شد و برای تنوع زیستی و اکوسیستمهای ساحلی و ساکنین منطقه ایجاد مشکل خواهد کرد.
*با توجه به اثرات سوء تغییر اقلیم در کشور ما و اهمیت موضوع پرداختن به این بحران، آیا سازمانهای مسؤل, تحقیقات مربوط به تغییر اقلیم را قبل از انجام پروژههای مربوط به محیط زیست انجام میدهند و واقعیت اثرگذاری تاثیر اقلیم در توسعه کشور در نظر گرفته میشود؟
عبدلی: حقیقت این است که با وجود اثرپذیری زیاد کشور ما از تغییر اقلیم و اهمیت در نظر گرفتن این موضوع در تمام ابعاد کشاورزی، آبزیپروری, حفظ تنوع زیستی، صید و صیادی و تامین آب شرب متاسفانه مدیران بخشهای مربوطه ما تحلیل درستی از این موضوع ندارند و اقدامی در جهت سازگاری با تغییر اقلیم انجام ندادهاند همچنین گزارش و تحقیقات کاملی نیز در زمینه ابعد مختلف اشاره شده در کشور وجود ندارد و اثر تغییر اقلیم در اغلب پروژههای سدسازی، کشاورزی، آبزیپروری و به طور خلاصه مدیریت محیط زیست در نظر گرفته نشده است.
ضروری است که آسیبشناسی کاملی در رابطه با تغییر اقلیم انجام شود و گزارشات و تحلیلهای کاملی از این موضوع ارائه شود و اصل سازگاری با تغییر اقلیم حتما در همه پروژهها لحاظ شود.
دکتر هاشمی: در موضوع وقوع تغییر اقلیم، آثار آن و همین طور اثربخشی راهکارهای مواجه با آن عدم قطعیت وجود دارد به طوری که برخی پژوهشگران برخی جنبههای تغییر اقلیم را مثبت میدانند! این عدم قطعیتهای مطرح شده به دلیل شناخت ناکافی از این پدیده و اثرات آن است.
در این میان و با در نظر گرفتن عدم قطعیتهای موجود، با توجه به شرایط اقلیمی کشور برای سازگاری با تغییر اقلیم نیاز
است که یک چشمانداز بلندمدت در نظر گرفت و یک مسیر درست ترسیم شود اما متاسفانه در ایران هنوز چنین یک برنامه جامع و مدون فرابخشی تدوین و نشده است و اقدام های عملی و موثری برای سازگاری با این پدیده به ویژه در بخش انجام نشده است.
*موضوع درختکاری و ایجاد کمربند سبز در حاشیه شهرها در راستای قانون هوای پاک به منظور افزایش فضای سبز و مقابله آلودگی هوا چند سالی است که در کشور مطرح است و پروژههای درختکاری با گونههای بومی و گونههای سازگار با شرایط خاک در چین و کشورهای آفریقایی نتایج مطلوبی به همراه داشته است؛ اگر ایجاد کمربند سبز و جنگل مصنوعی به وسیله گونههای بومی و مناسب با شرایط اقلیم صورت گیرد, این اقدام میتواند در کاهش آلودگی هوا و ارتقای زیستبوم کشور موثر باشد؟
عبدلی: کاشت درخت و ایجاد پوشش گیاهی با گونه مناسب و بومی در جایی که در گذشته جنگل بوده است، اقدام به جایی است و هیچکس مخالف آن نیست اما در حال حاضر در قسمتهایی از کشور از جمله فلات مرکزی که هیچگاه در تاریخ جنگل نبوده است, ایجاد جنگل مصنوعی انجام میشود که این کار با توجه به شرایط بحرانی آب کشور، کاملا غلط است و باید اینچنین پروژههایی متوقف شود! آب مورد نیاز این جنگلها از کجا تامین میشود؟ تاثیر این جنگلها که اغلب با درختان "کاج" که غیر بومی هستند بر روی تنوع زیستی کشور چیست؟ تاثیر این درختکاری بر روی کنترل آلودگیها بسیار ناچیز است.
کاشت درخت کنوکارپوس در استانهای جنوبی کشور به جای حفظ گونه ارزشمند و زیبای نخلهای خرما یکی از نمونههای اقدامات اشتباه در راستای افزایش پوشش گیاهی است. این اقدام فاجعهآمیز به اسم افزایش سرانه فضای سبز حتی باعث "مرگ" تعدادی از شهروندان در اثر پخش گردههای این درخت در هوا شد! ضمن آنکه ریشههای عمیق آن ضمن مصرف زیاد آبهای زیر زمینی خسارتهای زیادی به سیستم فاضلاب منازل مسکونی وارد کردهاند.
در اواخر دهه 60 کاشت درخت در فاصله 130 کیلومتری اتوبان تهران ـ قم صورت گرفت که الان بیشتر از 90 درصد این درختها خشک شدهاند! خشک شدن این درختان با وجود صرف هزینه زیاد و مصرف حجم زیادی از منابع آبی به منظور آبیاری این درختان, نمونه بارز سوء مدیریت در اجرای جنگلکاری و عدم آگاهی از اجرای صحیح این پروژه است.
اجرای پروژه جنگلکاری در منطقه نامناسب بسیاری از گیاهان بومی حافظ خاک و تنوع زیستی جانورانی که سالها در آن خاک و یا در کنار گیاهان بومی بودهاند و با شرایط آن سازگاری پیدا کردهاند را از بین میبرد و به پوشش گیاهی و تنوع زیستی آن منطقه آسیب میزند.
در مسئله بحران آب اصفهان در کنار تغییر اقلیم، توسعه بیرویه، غیرعلمی بودن و ناسازگاری کشاورزی با وضعیت آب منطقه، وجود صنایع آببر و عدم توجه به پتانسیل اقتصادی اصلی این استان که گردشگری بر اساس آثار تاریخی و همچنین طبیعتگردی است همچنین جنگلکاریهای بسیار گسترده و کارشناسی نشدهای نیز باعث تشدید این بحران در اصفهان شده است.
در استان اصفهان همانند برخی دیگر از شهرهای کشور، هزاران هکتار جنگلکاری غیراصولی انجام شده است در حالی که با توجه به خشکسالی که گریبان این استان و کل کشور را گرفته است آب لازم برای آبیاری این جنگلهای مصنوعی باید به مصارف شرب و کشاورزی که در اولویت هستند تخصیص داده میشد.
این سوءمدیریتها تنها شامل جنگلکاری نیست و این ایرادات در بسیاری از بخشهای مدیریت آبی کشور دیده میشود و در برخی پروژههای مخرب سدسازیهای غیراصولی, احیای دریاچه ارومیه, ترال, پرورش تیلاپیا در مناطق خشک و کمآب کشور در استخرهای خاکی یک هکتاری با تبخیر زیاد و کشاورزی سنتی شاهد عدم مدیریت منابع آبی و هدر رفتن سرمایه کشور بودهایم؛ متاسفانه نمیتوان انتظار داشت که سازمانها و وزارتخانههایی که خود ایجادکننده این وضعیت هستند بتوانند این بحران ها را حل کنند!
توجه به نقش جامعه علمی متخصص برای تشکیل گروهی مستقل زیر نظر نهادها یا سازمانهای خارج از دولت برای بررسی موضوع و ارائه راهحل مسئله ضروری است.
دیدگاه تان را بنویسید