تعیینکنندگی محور مقاومت یادگار شهید سلیمانی در منطقه
درود به ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید قاسم سلیمانی، سردار دلها و یار همراه او شهید ابومهدی المهندس که از سرداران بنام مدافع حرم بود.
احمد دستمالچیان دیپلمات در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
شهید سلیمانی مردی بود خودساخته که در عرصه جهاد و مبارزه با استکبار از آرمانهای حضرت امام و مقام معظم رهبری الهام گرفته بود. وی با توجه به اینکه در کنار شهیدان بزرگواری همچون شهید همت و دیگر همرزمانش در جبهه مدت مدیدی زیست کرده بود از راه و روش و منش آنها هم درسهایی در شناخت دشمن و نحوه مبارزه با دشمن به دست آورده بود. این تجربه بسیار ذیقیمت بود که شهید قاسم سلیمانی در کوران بحرانهای مختلف از جمله جنگ تحمیلی به دست آورده بود تا فرد خودساختهای تنومند و اصیل، صاحب ارزشهای مکتبی شود. کار او در خودساختگی، خودسازی و تهذیب نفس به جایی رسید که علاوه بر اینکه توانست در عرصههای جهاد با نفس به مقامهای عالیه برسد، بنا به فرمایش مقام معظم رهبری او خود به یک مکتب تبدیل شد، «مکتب شهید سلیمانی».
شهید سلیمانی دارای چنان مقام والا و ارزشمندی بود که هم از نظر درونی و نفسانی مبارزه طولانی را در دوران جنگ تحمیلی و سایر بخشهای زندگی خود آغاز کرده و به مقامهای عالیه رسیده و خودش را در مسیر کسب رضایت الهی ساخته و فدا کرده بود. او در وحدت رویه و فرماندهی در مبارزه با دشمن هم تجربیات طولانی کسب کرده بود. در چنین شرایطی ایشان ماموریت یافت که به یاری محور مقاومت در مبارزه علیه مثلث شوم (غربی، عبری و عربی) و توطئههای آنها بشتابد. در حقیقت جنگهای نیابتی که توسط مثلث شوم راه انداخته شد و تروریستهای وحشی تکفیری و داعشی را به جان ملتهای منطقه انداخت، یک طرح کاملا آشکار دشمن برای تجزیه و پارهپاره کردن این سرزمین اسلامی شامات بود که مردمش سالهای درازی تحت عنوان محور طوق علیه رژیم صهیونیستی به پا خاسته بودند و تیرهای زهرآلودی را به قلب دشمن رها میکردند.
محور مقاومت، محصول یک شب و یک هفته و یک ماه نبود. محور مقاومت تلاشها و مجاهدتهای بسیار زیادی و سنگین و هزینههای بسیار بود که از زمان اشغال بیروت توسط رژیم صهیونیستی، چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هسته مقاومت توسط عدهای جوانان مومن در لبنان شکل گرفت و با الهام از منویات حضرت امام و بعدا با فرماندهی هوشیارانه و داهیانه مقام معظم رهبری برای نخستینبار رژیم صهیونیستی در مقابل گروه مجاهد و مقاوم و بسیار با اراده آهنین و پولادینی که داشتند، زانو زد. نقطه عطف بزرگی که در سال ۲۰۰۰ در پرونده مبارزات مردم منطقه علیه رژیم صهیونیستی رقم خورد، برای اولینبار رژیم صهیونیستی مقابل گروه مقاومت زانو زد و مجبور شد از مقابل مدافعین شرف و حیثیت مردم در لبنان فرار کند. رژیم صهیونیستی در آن سال مجبور شد که آتشبس را با شروط گروه مقاومت بپذیرد. این همان رژیم صهیونیستی بود که در جنگهایش علیه ارتشهای بزرگ عربی پیروز شده بود و هیچگاه وارد مذاکره نشده بود و هرگز نپذیرفته بود که پای میز بنشیند و حتی شروط کشورهای عربی را بشنود، چه برسد که این شروط را بپذیرد. سال ۲۰۰۰ توازن قوا در منطقه رقم خورد. این نقطه عطف در وارد شدن مقاومت به تحولات سهمگین منطقه بسیار تاثیرگذار بود. مقاومت از آن زمان به تدریج به یک طرف مهم و تعیینکننده در عرصههای نظامی، امنیتی و سیاسی در منطقه تبدیل شد.
رژیم صهیونیستی بعد از شکست در مقابل مقاومت، برای اینکه این نقص خود را جبران کند سال ۲۰۰۶ بار دیگر بخت خود را در نبرد با مقاومت آزمود تا زهر تلخ آن شکست را جبران کند. سال ۲۰۰۶ و در آن جنگ است که نقش بسیار تعیینکننده و مهم شهید قاسم سلیمانی در تاکتیکهای نظامی و در فرماندهی عرصه نبرد بروز پیدا میکند. شهید قاسم سلیمانی، در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی علیه رژیم صهیونیستی در کنار فرماندهان حزبالله به خصوص شهید عماد مغنیه، حضور مستقیم داشت. سید حسن نصرالله و شهید عماد مغنیه با همفکری و مشورت با ایشان یک مثلث فرماندهی را برای اداره جنگ ۳۳ روزه ایجاد کردند. با توجه به تجربیات ارزشمندی که شهید سردار سلیمانی داشت، این نبرد بسیار تعیینکننده و مهم به پیروزی کامل رسید و نقطه عطف بسیار مهمی در عرصه تحولات میدانی مقاومت به وجود آورد که باعث شد برای نخستینبار رویا و وهم شکستناپذیری اسراییل شکسته شود و این شکست همه هزینههای گزافی که برای پروپاگاندا و تبلیغ قدرت و سلطه خودش بر منطقه کرده بود، فرو بپاشد. پس از آن رژیم صهیونیستی نه آسمان امنی داشت، نه گنبد آهنین قابل اعتمادی که تا پیش از جنگ ۳۳ روزه به آن میبالید؛ موشکهای مقاومت با کمترین هزینه در قلب مراکز اقتصادی و سیاسی رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی فرود میآمدند.
رژیم صهیونیستی در چنین شرایطی تصمیم گرفت که از طریق یارگیری از جبهه ارتجاع عربی و با پشتیبانی تمام عیار رژیم جنایتکار امریکا به جان ملتهای منطقه بیفتد و کشورهای منطقه را به سرزمینهای سوخته بدل و تمام تاسیسات زیربنایی این کشورها را منهدم کند. لذا با همفکری مالی، لجستیک و اطلاعاتی لشکر جهنمی تکفیریها توسط مرتجعین منطقه و برخی کشورهای دیگر به خصوص ترکیه که فریب توطئههای دشمن را خورد، به جان سوریه و عراق افتادند و جنایتهای بسیار کردند، بهطوری که دریای خون راه افتاد و بسیاری از تاسیسات زیربنایی این کشورها منهدم شد. هدف این بود که زهر شکست تلخ ۲۰۰۶ را از یاد ببرند و کشورهای منطقه را به تجزیه بکشانند. باز در اینجا قاسم سلیمانی به عنوان یک فرمانده برجسته میدان با ماموریتی که از سوی فرمانده کل قوا، مقام معظم رهبری پیدا کرد، این توطئه بسیار سهمگین و وحشتناک قرن را خنثی کرد. قاسم سلیمانی در مقابل توطئه ترور، خشونت، بیثباتی، ناامنی، از بین بردن تاسیسات زیربنایی کشورهای اسلامی و به جان هم انداختن برادران مسلمان در قالب جنگ طائفی حضور پیدا کرد. سردار سلیمانی، حشدالشعبی را در عراق به فرماندهی ابومهدی المهندس ساماندهی کرد، به انصارالله در یمن کمک کرد تا در مقابل یکی از اضلاع خطرناک مثلث شوم ایستادگی کنند و در سوریه که در آستانه فروپاشی کامل بود، ارتش مجهز زینبیون، بدریون و فاطمیون و سایر تشکیلات وابسته به آنها را درست کرد و یک کار بینظیر تاریخی را در عرصه نظامی و امنیتی به نمایش گذاشت. مجموعه این نیروها در سراسر منطقه غرب آسیا، امروزه به عنوان محور مقاومت شناخته میشوند که از نخستین روزهای تشکیل در دهه ۱۹۸۰ میلادی در لبنان تا دو دهه گذشته که به همت سردار سلیمانی در سراسر منطقه ریشه دواند و در پی شهادت او امروزه این محور در عرصه سیاسی، امنیتی و نظامی منطقه حضور دارد، امروزه این محور دارای سازماندهی و وحدت رویه در فرماندهی است، امروزه این محور دارای ایدئولوژی و مطالبات روشن و اهداف آشکار و تعیین شده است. از جنوب لبنان تا بابالمندب، محور مقاومت روی زمین و در میدان حضور دارد، آن هم حضور بسیار فعال، مسوولانه و تعیینکننده.
شنبه همین هفته تظاهرات بسیاری بزرگی در بغداد در بزرگداشت یاد و خاطره دو فرمانده ارشد مقاومت و در محکومیت جنایتی که امریکا و رژیم صهیونیستی علیه این دو فرمانده مقاومت انجام دادند، برگزار شد. این یک حضور معنادار و کاملا هوشمندانه است. چنین مردمی را تنها با تبلیغات و هزینههای مادی نمیتوان به صحنه آورد. حضور محور مقاومت یک حضور عینی و واقعی است که بر قلب مردم منطقه حاکم است. علاوه بر عراق همین حالت در سوریه، لبنان و یمن هم وجود دارد. در این کشورها مردم در کنار محور مقاومت حضور حیاتی، تعیینکننده و سرنوشتساز در عرصه سیاسی، نظامی و امنیتی خودشان دارند. حشدالشعبی در عراق درختی نیست که به این راحتی بتوان از زمین بیرون آورد. ریشههای عمیق حشدالشعبی در عراق در طول مبارزاتی که علیه نیروهای تکفیری-صهیونیستی و داعشی داشت، توسط خود مردم وسعت یافته است. حشدالشعبی یک بسیج فراگیر و ملی در عراق است و مردم با جان و دل با این سازمان برخورد میکنند. حشدالشعبی از دل مردم بیرون آمد، این سازمان با فتوای مرجعیت و لبیک مردم تشکیل شد، چگونه میتواند بر چنین جریان مردمی تاثیر گذاشت. حضور عمیق سازماندهی و ساختاردهی شده مقاومت امروزه تعیینکننده است و سرنوشت منطقه را به سمت تحول اساسی پیش میبرد.
همه اینها مرهون شخصیت بزرگ، والا و خودساختهای است که شهید قاسم سلیمانی از خودش به جا گذاشت. او یک سرباز ولایت بود، یک فرماندهای بود که مطیع محض اوامر ولایت بود. بدون هیچگونه چون و چرایی به عنوان یک مجاهد مومن و مبارز در خدمت فرمانده خودش، مقام معظم رهبری، با جان و دل حضور مییافت. همین بود که باعث شد در اعماق دل مردم در منطقه جا بگیرد و همین خودساختگی و صافی قلب و روح پاک و سازنده خودش بود که توانست بر قلوب در منطقه حاکم شود و لقب سردار دلها را از آن خودش بکند. شهید سلیمانی یک نظامی عادی نبود، او یک فرد خودساخته چه از نظر عقاید و چه از نظر شیوه مبارزه و چه از لحاظ پیروی از منویات رهبر خودش بود. شهید قاسم سلیمانی اسوه درست زیستنی بود که مردم او را یافتند. به همین دلیل فردی که در طول سالیان گذشته در بدترین شرایط و سختترین شرایط و مرارتبارترین شرایط خودش را ساخته بود، توصیف پرافتخار و جاودانه «شهید قاسم سلیمانی خود یک مکتب بود» را از جانب مقام معظم رهبری گرفت. این مطلب کمی نیست که یک فرد نظامی به جایگاهی برسد که بتوان چنین عنوان بسیاری پرافتخار و والایی را از آن خودش کند.
شهید سلیمانی مکتبی را پایهگذاری کرد که در عین سادهزیستی، تواضع، فروتنی، مردمی بودن و بیتکلف زیستن توانست بزرگترین حماسههای را در قرن اخیر رقم بزند و بزرگترین توطئههای سهمگین و خطرناک دشمن را که به دنبال تجزیه منطقه بود، به شکست بکشاند. امروزه منطقه از آن مقاومت است، به این دلیل که در تمامی عرصههای مهم سیاسی و امنیتی حضور دارد. امروزه هیچ قدرتی نمیتواند بدون در نظر گرفتن محور مقاومت حرکتی در منطقه انجام دهد و اگر هم حرکتی بخواهد بدون اراده محور مقاومت رقم بخورد، قطعا شکست خواهد خورد و به نابودی کشیده خواهد شد. کما اینکه ما شاهد هستیم که جریانهایی در طول سالیان گذشته چه در لبنان، چه در عراق و چه در سوریه خواستند که جلوی حرکت توفنده محور مقاومت ایستادگی کنند و از بین رفتند. با پشتوانه مردمی با حمایت بیشائبه مردم، حرکتهایی که باعث کند شدن پیشروی محور مقاومت بود از بین رفتند.
همین مبارزات و آثار آن بود که باعث شد امریکا چنین فضاحتبار از افغانستان فرار کند و دیگر حضور موثر و تعیینکنندهای در عراق ندارد و دستش از دخالتهای شرارتبار و تشنجآفرین در عراق کوتاه شد. چه کسی بود که این کار را انجام داد؟ اراده مردم که در مقاومت تجلی پیدا کرده بود، عامل این موفقیتها بود. امروزه امریکا نمیتواند هرگز حضور موثر و تعیینکنندهای مانند گذشته در منطقه داشته باشد و به دلیل اراده بسیار تعیینکننده مردم در منطقه که توسط محور مقاومت تجلی یافته است روز به روز حضور امریکا کمتر و کمتر و کمرنگتر میشود.
محور مقاومت، تعیینکننده آینده منطقه است، چراکه رژیمهای دیکتاتور و وابسته به امریکا سقوط کردهاند، امروزه هیچ خبری از صدام و مبارک و سایر اذناب امریکایی که در منطقه تاثیرگذار بودند، نیست و اگر یک چند حکومت دیگری باقی ماندهاند در برابر این سیل توفنده و خروشان مردمی از بین خواهند رفت یا مجبور به تسلیم خواهند شد. عربستان با پول و ثروت قارونی خودش بر اثر توهم ولیعهد نابخرد سعودی فکر میکرد میتواند در مقابل اراده مردم بایستد. با همین توهم بود که به یمن حمله کرد و امروزه در مقابل اراده پولادین مردم، بزرگترین ماشین جنگی که شامل تمامی سلاحها و سختافزارهای روز تمام قدرتهای پلید استکباری است به زانو در آمده است. امروز آن سلاحها نه تنها هیچ کارایی نداشتند، بلکه اغلب آنها به دست مبارزان یمنی افتادهاند. عربستان سعودی تا خرخره در باتلاق یمن گیر کرده و به زودی توسط مبارزان یمنی در این باتلاق خودساخته غرق خواهد شد. همچنانکه در سال ۲۰۰۶ رژیم صهیونیستی در مقابل مقاومت و حزبالله زانو زد، بدون تردید عربستان سعودی هم پس از فتح مارب مجبور خواهد بود در مقابل مبارزان یمنی زانو بزند.
تسلط و تعیینکنندگی محور مقاومت در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه، یادگاری است که حاج قاسم سلیمانی با تلاش فراوان در میدان بر جا گذاشته است و تا دهههای پیشرو تعیینکننده وضعیت منطقه خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید